یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

جادوی سیاه واژه «تروریست»


جادوی سیاه واژه «تروریست»

«اسم گذاری» در تبلیغات سیاسی, هر چند شیوه ای کهنه و قدیمی است اما قدرت های حاکم در دنیای امروز بیش از گذشته علاقه مند به استفاده از این شیوه هستند

«اسم‌گذاری» در تبلیغات سیاسی، هر چند شیوه‌ای کهنه و قدیمی است؛ اما قدرت‌های حاکم در دنیای امروز بیش از گذشته علاقه‌مند به استفاده از این شیوه هستند.

اسم‌گذاری در شیوه‌های تبلیغات سیاسی امروز چنان با جادو و تردستی رسانه‌ها، خطابه‌نویسان، سیاستمداران و متخصصان تبلیغات سیاسی، رنگ و لعاب می‌گیرد که گاهی اوقات هیچ شیوه تبلیغاتی به این اندازه تاثیرگذار نیست.

شگرد تبلیغاتی اسم‌گذاری اگرچه در خلال جنگ‌های اول و دوم جهانی از سوی دولت‌های حاکم بر شوروی سابق و آلمان بیش از دیگر کشورها مورد استفاده قرار گرفت، اما این آمریکا بود که پس از پایان جنگ جهانی دوم در گسترده‌‌ترین و پرحجم‌ترین شکل ممکن و با بهره‌گیری از امکانات فراوان سیاسی نظامی و رسانه‌‌ای، سرآمد استفاده از این شیوه تبلیغاتی بود.

اسم‌ها و برچسب‌ها، البته به تناسب شرایط زمان و مکان تغییر یافته‌اند؛ اما در هر مقطع به عنوان جاده صاف‌کن اهداف توسعه‌طلبانه و منافع اقتصادی آمریکا، مقدمه سرنگونی ده‌ها دولت، کشته شدن میلیون‌ها انسان و ویرانی چندین کشور شده‌اند.

زمانی برچسب‌های «کمونیسم» و ترجمه «دشمن آزادی» و «تهدیدکننده دموکراسی»، کافی بود تا دولت‌های وقت در کاخ سفید جواز سرنگونی و کودتا علیه دولت‌های ملی و حاکم در ویتنام، نیکاراگوئه، یمن، شیلی، گواتمالا، آرژانتین و ده‌ها دولت دیگر در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی و... را از کنگره بگیرند.

آرشیو کمپانی‌های هالیوود پر از فیلم‌هایی است که به تناسب صدای طبلی که در کاخ سفید برمی‌خاست، فیلم‌های تبلیغاتی متناسب با خواسته دولتمردان تولید می‌کردند تا دامنه موافقان سرنگونی دولت هدف کاخ سفید در میان توده مردم بیشتر و بیشتر شود. به تناسب تغییر زمان و شرایط امروز، هدف‌ها نیز تغییر یافته‌اند و این بار عبارت‌های «تروریست»، «بنیادگرا» و «ستیزه‌جویان مسلمان» به عنوان تهدیدکننده دنیای آزاد، جامعه باز و دموکرات در سخنرانی‌ها و خطابه‌های سران کاخ سفید بیش از دیگر واژگان به کار می‌رود. کشورهای عراق و افغانستان با کمک همین واژه‌ها که بر شانه رسانه‌های غربی سوار بودند، اشغال شدند و صدها هزار انسان را قربانی کردند.

جنایات روزانه و شبانه و ترورهای پیاپی در فلسطین اشغالی با کمک همین اسم‌ها و عنوان‌ها به وسیله رسانه‌های غربی و دولتمردان و فیلم‌های هالیوودی تطهیر و توجیه می‌شود.

دولت حماس که در انتخاباتی آزاد و تحت نظارت مراجع بین‌المللی روی کار آمد،‌ به واسطه واژه‌های تروریسم و بنیادگرا از سوی همان مدعیان دموکراسی، نامشروع جلوه داده شد. اسم‌گذاری در ادبیات سیاسی غرب همچنان بی‌مرز و حد می‌تازد و هر گونه تجاوز و توهینی را توجیه و تطهیر می‌کند که ساخت فیلم موهن «فتنه» و انتشار اینترنتی آن به بهای توهین به ارزش‌های صدها میلیون انسان قابل توجیه می‌‌نماید؛ اما براستی اصالت واژه «تروریست» که این روزها بیش از هر واژه دیگری در کلام گردانندگان کاخ سفید شنیده می‌شود، تا چه حد است؟

طبق یک گفته قدیمی در ادبیات سیاسی، «تروریست از منظر یک نفر، مبارز آزادی در نظر نفر مقابل است.»

معنی‌شناسان معتقدند آنچه را که ما با آن یک شخص را می‌خوانیم، بستگی به مقاصد، فرافکنی‌ها و ارزیابی‌های ما دارد. اما هنگامی که عنوان را عوض می‌کنیم، شخص تغییر نمی‌کند.

این که شخصی «مبارز آزادی» یا «تروریست» خوانده شود، به دیدگاه یا گروه مورد حمایت شخص که عنوان را نسبت می‌دهد، بستگی دارد. بهترین مثال در این زمینه تشکیلات القاعده و طالبان بود که در دوران اشغال افغانستان به وسیله شوروی سابق با امکانات آمریکا پرورش و توسعه یافت؛ اما بعدها از سوی آمریکا به عنوان مصداق تروریسم شناخته شدند، اکنون نیز آمریکا اقدام رژیم صهیونیستی در حمله به لبنان و بمباران این کشور، تجاوز و ترور در نوار غزه و ... را به عنوان مبارزه با تروریسم و دفاع از خود توجیه و تفسیر می‌نماید!

بر این مبنا می‌‌توان گفت مصادیق تروریسم هر نوع حرکت یا جنبشی را در بر می‌گیرد که خلاف منافع کاخ سفید باشد.

«کریستوفر هیچنز» نویسنده آمریکایی کتاب «تروریسم؛ جنگ با پشتوانه دولتی» می‌گوید: پرسش من ساده است. چگونه کلمه‌ای بدون معنی و بدون تعریف... نقل محافل سیاسی و رسانه‌ای شده است؟ چگونه توانسته به صورت درسی در دانشکده‌ها، انگیزه رسیدن به مال و منال در میان متخصصان و موضوعی ویژه در مطبوعات، تلویزیون و فیلم‌های سینمایی درآید؟

این کلمه بر واقعیت سرپوش می‌گذارد، زبان را تهی می‌کند و ابتذالی از بحث جنگ و سیاست به دست می‌دهد. این کلمه ابزار کاملی برای کم ارزش کردن افکار عمومی، تهدید و فرافکنی عامل نارضایتی است.

چیزی که نگران‌کننده و مایوس‌کننده است، این است که یک کلمه تبلیغاتی شبه علمی نظیر «تروریسم» دارای چنین اثر خیره‌کننده‌ای در بحث عمومی در آمریکا شده است. آیا نباید از کلمه‌ای که حکام با آن خود را فریب می‌دهند و تاریخ را از بین برده و زبان را بی‌بها کرده‌اند، پرهیز کرد؟

محمدرضا عزیزی‌