پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق عملی در سیره امام رضا ع


اخلاق عملی در سیره امام رضا ع

از آنجا که تهذیب نفس و تکمیل مکارم اخلاق هدف اصلی بعثت پیامبر اکرم ص بوده است, دین مبین اسلام بر تمام مکتبهای اخلاقی ترجیح داده می شود

از آنجا که تهذیب نفس و تکمیل مکارم اخلاق هدف اصلی بعثت پیامبر اکرم(ص) بوده است، دین مبین اسلام بر تمام مکتبهای اخلاقی ترجیح داده می شود. این مکتب از طرف خداوند به عنوان خالق بشر که نیازهای فطری او را می شناسد وحی گردیده است.مکتب اخلاقی اسلام در درون خود الگوهایی را نیز پرورش داده که در قرآن مجید از خلق حضرت محمد(ص) به عنوان (خلقی والا) یاد می کند و ائمه اطهار که از فرزندان حضرت محمد(ص) هستند به شهادت تاریخ نیز همواره الگوی اخلاق بوده اند.این مقاله می کوشد تا به صورتی کوتاه ضمن بیان تعاریف اخلاق و جایگاه آن، معرفی مکاتب اخلاقی و مقایسه تطبیقی آنان و معرفی مکتب اخلاقی دین مبین اسلام، سیره اخلاقی امام رضا(ع) را بیان کند.

● تعریف لغوی و مفهومی اخلاق

در زبان عربی، واژه اخلاق به معنای عادت، طبع، دین و مروت آمده(۱) و در لغت جمع خلق است.

راغب اصفهانی، واژه شناس بزرگ، اخلاق را با خلق (آفریدن) هم ریشه دانسته و مقصود از آن را آفرینش صورت و سیرت نیکو می داند.

ملامهدی نراقی(ره) عالم اخلاق در قرن سیزدهم هجری- تعریف کامل تری از اخلاق دارد که مورد قبول فلسفه اخلاق نیز می باشد. ایشان می فرماید:

«اخلاق عبارت است از ملکه نفسانی که مقتضی صدور افعال به راحتی و بدون نیاز به فکر و اندیشه است.»(۲)

خواجه نصیرالدین طوسی(ره) نیز اخلاق را چنین معنا کرده است:

«علمی است برای اینکه نفس چگونه خلقی اکتساب کند که جملگی افعال او که به ارادات از او صادر می شود، جمیل و محمود بود.»(۳)

علم اخلاق ویژگی ها و خوی انسان را به والاترین مرتبه اش می رساند و به کمک آن انسانیت کامل می گردد؛ به همین سبب، حکمای قدیم آن را «اکسیر اعظم» می نامیدند و بر آن بودند که انسان تا هنگامی که اخلاق خود را نپیراسته است، دانش های دیگر به او سود نمی رساند.(۴)

فارابی در کتاب «فصول المنتزعه» از این نقطه اخلاق را آغاز می کند که: «روح نیز مانند تن، سلامتی و بیماری دارد و تنها از روح سالم است که رفتار نیکو سر می زند.»(۵)

محمدبن زکریای رازی، فیلسوف و پزشک قرن سوم و چهارم هجری نیز نام کتاب خود را «طب الروحانی» می گذارد، از این منظر که روح انسان نیز در معرض بیماری و رذیلت های اخلاقی است.

● جایگاه اخلاق

در تقسیم بندی علوم، اخلاق جایگاه مهمی دارد. پیامبر اکرم(ص) فرموده اند:

«العلم ثلاثه آیه محکمه أو فریضه عادله أو سنه قائمه و ما خلاهن فهو فضل.»(۶)

«دانش سه نوع است: نشانه های استوار (معارف الهی و علوم عقلی)، فریضه عادل (علم اخلاق) و سنتی بر پا (احکام) و مابقی همه فضل است.»

این تقسیم بندی بقدری واقعی هستند که با سه عالم وجودی انسان؛ یعنی عالم شهود، عالم ملکوت و عالم جبروت متناسبند.

اخلاق به سه دسته اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و اخلاق بندگی تقسیم بندی می شود که به ترتیب رابطه انسان را با خویشتن، اجتماع و خداوند نشان می دهد.

برخی از عالمان اخلاق، متأثر از افکار افلاطون در کتاب «جمهوریت» یا ارسطو در کتاب «اخلاق نیکو ماخوس»، مکتب اخلاق فلسفی را پدید آوردند که ابن مسکویه و خواجه نصیرالدین طوسی از این جمله اند. این مکتب براساس این علم روانشناسی است که انسان را دارای سه قوه می داند: قوه شهویه، قوه غضبیه و قوه عاقله. این قوا در کارکرد خود حد افراط و تفریط دارند که هر دو رذیلت اخلاقی است، اما حد وسط و اعتدال آن فضیلت است که عفت، شجاعت و حکمت نام دارد. به ترکیب بهینه این سه فضیلت «عدالت» گفته می شود که فضیلت فضیلت هاست.

در جهان اسلام، مکتب های اخلاقی دیگری به نام «اخلاق عرفانی» بر مبنای اخلاق فردی و اخلاق بندگی، «اخلاق حدیثی» بر مبنای احادیث و روایات و «اخلاق تلفیقی» بر مبنای ترکیب مکاتب اخلاقی پدید آمده است.

در جهان غرب نیز مکاتب اخلاقی تأسیس شد که فراگیرترین آن «نظام اخلاقی کانت» است. او در نظام اخلاقی خود «باور به خدا» و «نقش انگیزه» را بسیار متعالی می داند و این نظام را بر مبنای قانون زرین و نقش وجدان ارائه داده است.

مهمترین اصول موضوعه علم اخلاق عبارتند از: آزادی و تغییرپذیری انسان، گرایش به مطلوب نهایی در انسان و وابسته بودن سعادت انسان به تلاش.

از نظر نظام اخلاق اسلامی، اصول اخلاقی، امری ثابت، واقعی و مطلق هستند، زیرا نیازهای بشر در طول تاریخ ثابت بوده اند؛ درحالی که «دیوید هیوم» نسبی گرایی را در اخلاق رواج داد و گفت: «هنگامی که عملی را شرورانه می خوانید، مرادتان چیزی نیست جز آنکه با تأمل درباره آن عمل یا خلق، به خاطر ساختار طبیعی تان، سرزنشی نسبت به آن احساس یا حس می کنید.»(۷)

منشأ اخلاق در نظام اخلاقی کانت «وجدان اخلاقی» و براساس نظریه افلاطون «عدالت و زیبایی»، براساس نظریه هندی یا گاندی «عاطفه»، براساس نظریه مسیحی «محبت»، براساس نظرات فلاسفه اسلامی «عقل و اراده»، براساس نظریه مادیون- از جمله راسل- «عقل دوراندیش یا منفعت طلبی» و براساس نظریه شهید مطهری «فطرت و پرستش» است.

شهید مطهری(ره) در بیان استدلال خود روایتی مستدل از قول پیامبر اکرم(ص) می آورد. بر این اساس می توان نظر او را بر همه نظریات ارحج دانست.(۸)

● اخلاق و ادیان

همه ادیان الهی و غیر الهی اخلاق را قسمت اعظم آموزه های مکتب خود می دانند. تاریخی ترین و جهان شمول ترین قاعده اخلاقی (قاعده زرین یا قاعده طلایی) و قاعده سیمین کنفوسیوس است که می گوید: «آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران نیز نپسند.»

در دین حضرت عیسی(ع) آمده است: «آنچه برای خود می خواهی، برای دیگران نیز بخواه.» این قانون در اسلام و در بیانات پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) نیز به کرات آمده است؛ به طور مثال، در نهج البلاغه، حضرت علی(ع) در موارد مکرر، از جمله در نامه شماره۳۱ که خطاب به امام حسن مجتبی(ع) است، به این کار سفارش کرده است.

قانون زرین را می توان خلاصه کوتاهی از محتویات اخلاق ادیان دانست.(۹)

مانی، بودا و کنفوسیوس آئین هایی را اشاعه دادند که لبریز از اصول اخلاقی بود و به طور عمده بر مهربانی با پدر و مادر، علاقه مندی و محبت به دوستان وزیردستان، اخلاق محبت آمیز و کمک به همسایه تکیه داشت.زرتشت نیز سه اصل اخلاقی «گفتار نیک»، «پندار نیک» و «کردار نیک» را بیان کرد. حضرت ابراهیم(ع) با تسلیم در برابر فرمان خدا (به عنوان یک اصل اخلاقی) الگو و نمونه شد. حضرت موسی(ع) با ده فرمان که به طور عمده شامل فرمان های اخلاقی بود و حضرت عیسی(ع) با تکیه فراوان بر محبت انسانی به دین خود رنگ اخلاقی بخشیدند.

اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین جهان، به اخلاق نگاه ویژ ه ای دارد. خداوند حضرت محمد(ص) را الگوی اخلاق حسنه می داند و می فرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه»(۱۰) یعنی، «براستی رسول خدا برای شما الگوی نیکویی است.» همچنین می فرماید: (و انک لعلی خلق عظیم)؛ یعنی، (براستی که تو را خوئی والاست.)

پیامبر(ص) نیز هدف بعثت را تکمیل مکارم اخلاق می داند.

منابع علم اخلاق اسلامی شامل: قرآن، سیره معصومین، عقل، شهود و زندگینامه بزرگان و حکمت فرزانگان است.

ازنظر قرآن و احادیث، عوامل انحطاط اخلاقی عبارتند از: غفلت از خود، دنیاپرستی، هوای نفس و شیطان.

مهم ترین عناوین حوزه اخلاق فردی و بندگی هم شامل: حب خدا، انس با قرآن، تفکر، تدبر، آینده نگری، حیا، خوف و رجاء، زهد، تقوا، صبر، شکر، رضا و تسلیم، یقین، توبه، صدق و امانت، محاسبه و مراقبه، یاد مرگ و نیز شهوت، خشم، حسد، ریا، تکبر، عجب و خودپسندی، حب دنیا، حب نفس، حب مال و جاه، قساوت قلب، غرور و خودپسندی است.

مهمترین عناوین حوزه اجتماعی و کاربردی هم شامل اخلاق پزشکی، اخلاق زیست محیطی، اخلاق تجارت و کسب و کار، و اخلاق شهرنشینی می باشد.

● امام رضا(ع)، انسان نمونه اخلاقی

سیره اخلاقی امامان معصوم که فرزندان پیامبراکرم(ص) هستند همانند آن حضرت در تمام ابعاد بندگی، فردی، اجتماعی، پسندیده و نیکو بوده است به طوری که در طول تاریخ نمی توان ۱۲نسل از فرزندان پیامبری را یافت که در سیره اخلاقی متشابه و دارای خلقی نیکو باشند.

سیره اخلاقی امامان در تاریخ ثبت شده و منشأ تحولات روحی و معنوی برای بسیاری از شیفتگان آنان و نیز در جامعه هم عصر و یا پیروان آنان بوده است.

براین اساس که هدف نبی اکرم(ص) و امامان معصوم اصولاً تهذیب نفس و تعالی اخلاقی بوده است لذا آنان چنان زیسته اند که همواره فضائل اخلاقی شان در جلوه وجودی آنها ملکه نفس و در نزد مردم آشکار بوده است.

امام رضا(ع) هشتمین امام شیعیان روز پنجشنبه یازدهم ذی القعده سال۱۴۸ هجری، ۱۶روز بعد از شهادت پدرش در مدینه بدنیا آمد. پدرش موسی بن جعفر(ع) و مادرش نجمه کنیز امام موسی کاظم(ع) بود. «علاقه نجمه به اخلاق بندگی و عبادت در حدی بود که درخواست کرد که مرضعه دیگری تعیین کنند که امام رضا(ع) را شیر دهد. از او پرسیدند که مگر شیر تو کم است، گفت نه ولی براثر اشتغال به شیر دادن از نوافل و ذکرهای مستحبی باز می نمایم بدین جهت کمکی می خواهم تا بلکه مستحبات را ترک نکنم.»(۱۱)

درمورد فضائل اخلاقی امام رضا شامل تواضع و فروتنی، جود و بخشش، بردباری، عزت نفس، انس و تفکر در قرآن، اطاعت و پیروی از ولی امر، احترام و محبت به دیگران، رسیدگی به مستمندان، صدقه دادن، با خدمت گزاران سر یک سفره نشستن، تفاوت قائل نشدن بین غلامان و اشراف مگر به تقوا، تبسم کردن و خوشبو بودن، سهم غذای گرسنگان را کنار گذاشتن، نشست و برخاست بافقرا، همدردی با مردم و در تشییع جنازه شرکت کردن، خنده نکردن با صدای بلند و قهقهه، گره گشایی و رفع نیاز مؤمنان، ساده زیستی، نرنجاندن افراد با زبان، کردار و پندار، رعایت ادب در مجالست با دیگران، عفو گناهان، پرهیز از اسراف و تبذیر، کمک به دیگران، انجام دادن کارهای شخصی خود، نظافت سر و وضع و لباس خود، رأفت و خوشرویی با دیگران و فروتنی، بسیار گفته اند که همه اینها خرمن کوچکی از فضائل اخلاقی اوست.

تلفیق اخلاق حسنه و علم آموزی ایشان که با عیسویان و یهودیان و حتی مشرکان و کافران به صورت گفت وگو و مناظرات در تاریخ ثبت شده است باعث گردید که بسیاری دست از عقاید پیشین خود کشیده و به دین اسلام گرایش یابند.

حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مانند دیگر پیشوایان معصوم چنان از فضائل اخلاقی و کمالات معنوی بالا برخوردار بود که گفتار و کردار و رفتارش سرمشق دیگران می شد.

در ذکر فضائل اخلاقی امام رضا نه تنها از پیروان و دوستداران آن حضرت شنیدنی های بسیار هست بلکه از دشمنان او نیز وقایعی تأمل برانگیز نقل شده است:

رجاءبن ابی ضحاک، مأمور مأمون برای بردن امام رضا از مدینه به خراسان نقل می کند که: من از مدینه تا مرو همراه و مراقب امام بودم، سوگند به خدا کسی را در پرهیزگاری و افزونی ذکر در تمامی اوقات و شدت خوف از خدای تعالی ندیدم، سپس بطور تفصیل برنامه های عبادی آن حضرت را در طول شب و روز بیان می کند.

مأمون وقتی گزارش رجا را شنید، گفت:

ای پسر ابی ضحاک آنچه که گفتی درست است او از بهترین، داناترین، عابدترین مردم روی زمین است، سپس به وی توصیه کرد که مشاهدات خود را برای دیگران نقل نکند. (۱۲)

براساس مکاتب فلسفه اخلاق که (عفت، شجاعت، حکمت) را سه فضیلت اصلی می دانند می توان سیره اخلاقی امام رضا(ع) را مرور کرد.

امام رضا در بعد فضیلت عفت در تمام ابعاد نفسانی خویش فراتر از یک انسان عادی برجسم و روح خویش تسلط داشت و این فضیلت را در منتها درجه آن با وجود خویش آمیخته بود. در بعد فضیلت (شجاعت) نیز امام رضا(ع) مشهور بوده است چرا که او در دربار و دستگاه خلیفه نیز براساس آنچه حکمت داشت و مصلحت می دانست عمل می کرد و از هیچ کس هراسی نداشت به طوری که این فضیلت، همراه با وضع اجتماعی منجر به ولایت عهدی او در زمان مأمون شد.

امام رضا(ع) در فضیلت عدالت نیز سرآمد انسانهای هم عصر خود بود هرچند مفهوم عدالت در بعد حکومت و سیاست مفهوم ملموس تری دارد لکن امام رضا(ع) فضیلت عدالت را در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود اجرایی نموده و به اخلاق حسنه بطور کامل آراسته بود و حتی در برخی موارد که به عنوان مشاور خلیفه در دادرسی ها عمل می نمود به عدالت حکم می کرد.

خلاصه سخن آنکه با بررسی تطبیقی مکاتب اخلاقی در جهان و سیره زندگی اندیشمندان این مکاتب و رفتارهای پیروان آنان در طول تاریخ بسادگی ثابت می شود که مکتب اخلاقی دین اسلام به سایر مکاتب به دلایل مختلف ترجیح دارد که عبارتند از:

۱- وحیانی بودن و توجه به این مسئله که این مکتب بوسیله خداوند که فطرت و علایق انسانها را خلق کرده و به آن کاملاً آگاه است ایجاد شده است.

۲- سمت و سوی اهداف آراستگی به فضایل اخلاقی و پیراستگی از رذایل اخلاقی با توجه به دو ساحتی بودن وجود انسان کاملا منطقی و عقلانی می باشد.

۳- وجود اسوه های اخلاقی در مکتب اخلاقی دین اسلام انسان فراوانند که پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی برترین آنان هستند.

۴- از اهداف اصلی پیامبر اکرم(ص) براساس روایت نقل شده از ایشان تکمیل مکارم اخلاق است و این نشان می دهد که حساسیت دین مبین اسلام به اخلاق در حد اعلامی باشد.

رحمت الله علی رحیمی

پانوشتها

۱-لسان العرب، ج ۱۰، ص ۸۶

۲ جامع السعادات، ج ۱، ص ۴۲

۳- اخلاق ناصری، انتشارات خوارزمی، ص ۴۸

۴- جامع السعادات (محمدمهدی نراقی)، بیروت، نشر اعلمی

۵- اخلاق ناصری، ص ۲۳

۶- اصول کافی (ترجمه سیدجواد مصطفوی)، انتشارات علمیه اسلامیه، ج ۱، ص ۳۷

۷- ریچلز، جیمز، غیبت اخلاقی (ترجمه ایرج حیدری نافذ)، شماره ۴، آبان ۸۳، ص ۱۲۸

۸- مطهری، مرتضی، ۱۳۷۸، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا

۹- گنسلر، هری، درآمدی جدید به فلسفه اخلاق (ترجمه حمیده بحرینی)، ۱۳۸۵، انتشارات آسمان خیال، ص ۲۰۸

۱۰- احزاب، بخشی از آیه ۲۱

۱۱- عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۱۲ و ۱۳

۱۲- بحارالانوار ج ۴۹ص ۹۵