جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
كاهش دستوری نرخ بهره تعادل را به هم میزند
● از اینجا شروع كنیم كه اساسا نرخ بهره یا نرخ سود بانكی چیست و این نرخ، نمایشگر چه پارامترهای اقتصادی است؟
آنچه كه در اقتصاد نرخ بهره مینامیم، قیمتی فوقالعاده مهم است، چراكه وقتی صحبت از قیمت كالاهای معمولی مثل قیمت میوه، خوراك یا پوشاك میكنیم نسبت معامله مقادیر این كالاها را با هم قیمت میگوئیم. در واقع قیمت اقتصادی كالاها و خدمات قیمت نسبی است. هر قیمتی كه در اقتصاد وجود دارد، نسبی است. وقتی میگوییم یك كیلو سیب ۱۰۰۰ تومان و یك كیلو پرتقال ۲۰۰۰ تومان است، یعنی قیمت هر كیلو پرتقال دو كیلو سیب است. در واقع قیمت نسبی است كه در اقتصاد تعیین كننده است، یعنی قیمت ۱ به ۲ بین سیب و پرتقال تعیینكننده تخصیص منابع است. بنگاههای اقتصادی (تولیدكنندگان) و مصرفكنندگان وقتی میخواهند در مورد تولید، خرید و مصرف تصمیم بگیرند، به قیمتهای نسبی نگاه میكنند. اگر ما ببینیم كه گوشت به نسبت از تخممرغ گرانتر است، گوشت كمتر خریداری میكنیم. یا اگر برنج نسبت به نان گران شود، برنج كمتر مصرف میكنیم. پس قیمتها در اقتصاد نسبی هستند و در اقتصاد بهغیر از قیمت نسبی قیمتی نداریم. در شرایط موجود نیز كه قیمتها را براساس واحد پول بیان میكنیم، در واقع خود پول را مبنا قرار میدهیم. یعنی وقتی میگوییم قیمت سیب ۲۰۰۰ تومان است، منظور این است كه نسبت قیمت سیب به واحد پول ۲۰۰۰ است.
از طرف دیگر، نرخ بهره، قیمتی است كه یك اثر تاثیرگذار بسیار مهم بر روابط بین زمانی میگذارد. یعنی تعیینكننده مصرف و پسانداز (مصرف حال و مصرف آینده) است. در نتیجه این نرخ بهره است كه نه تنها یك پارامتر منعكسكننده شرایط حال برای عرضه و تقاضای پسانداز است، بلكه از آنجا كه پسانداز تصمیمی است كه برای به تعویق انداختن مصرف اتخاذ میشود، یك پیوند بین حال و آینده نیز هست. به همین دلیل در ۴۰ ۳۰ سال اخیر اقتصاددان به این نتیجه رسیدهاند كه نرخ بهره دارای اهمیت زیادی است بیش ار آنچه قبلآ تصور می شد و به همین دلیل تحقیقات در مورد آن فزونی یافته است.
در مقاله مهمی كه فون نیومن درباره تعادل و رشد نوشته است نشان داده كه نرخ بهره قیمت تعیینكننده برای حركت اقتصاد در مسیر رشد بهینه است. با مخدوش كردن نرخ بهره حركت اقتصاد مخدوش و از مسیر بهینه رشد منحرف میشود.
● این نرخ چگونه حاصل و نمایان میشود؟
در الگوهای ایستایی كه در اقتصاد كلان به صورت نظری مطرح میشود نرخ بهره از محل تقاطع IS و LM بدست میآید. IS نشاندهنده تعادل عرضه پسانداز و تقاضای سرمایهگذاری است. و تعادل در بازار پسانداز را نشان میدهد (یعنی عرضه پسانداز و سرمایهگذاری كه خود تقاضای پسانداز است). در بازار پسانداز و سرمایهگذاری نرخ بهره، نرخ بازده سرمایهگذاری است كه با نرخ رجحان زمانی مصرفكننده برابر شده و این دو عامل را متعادل می كند. رجحان زمانی نرخی است كه پساندازكننده در آن حاضر است مصرف حال را به آینده به تعویق اندازد و پسانداز كند.
● میتوان گفت كه ارزش زمانی پول را نشان میدهد؟
در اینجا فقط راجع به كالا صحبت میكنیم نه پول. ممكن است حاضر باشید با پاداشهای مختلفی كه میگیرید مصرف حال را كم كنیدو مصرف آن را به تعویق بیندازید( به جای اینكه امروز این سیب را مصرف كنید آن را به من بدهید و سال آینده در همین روز یك سیب دریافت كنید). اگر نرخ رجحان زمانی در جامعهای بالا باشد، پاداشی كه برای تعویق مصرف طلب میشود نیز بالا خواهد بود. اگر فردی بخواهد سرمایهگذاری كند از پساندازكننده میخواهد كه كالاهای كمتری مصرف كند و آن را در اختیار وی برای سرمایهگذاری بگذارد، تا در مقابل آن از باز ده سرمایه گذاری، پس انداز كننده نیز بهره ای حاصل كند.
بنابراین وقتی از دید بازار حقیقی اقتصاد یعنی بازار كالا و خدمات نگاه شود نرخ بهره، نرخی است كه بازده سرمایهگذاری را با نرخ رجحان زمانی مصرفكننده برابر میكند. یعنی مصرفكننده را در حدی تشویق میكند كه در پروژههایی كه بازده دارد شركت و منابع را تامین كند. در بازار حقیقی (كالا و خدمات) نرخ بهره، بازده سرمایهای است كه نرخ رجحان زمانی با آن برابر شده باشد.
وجه دیگری داریم بهنام .LM نرخ بهره در اینجا نرخی است كه تقاضا برای پول L را با عرضه پول Mمساوی میكند. یعنی تقاضا برای منابع پولی را با عرضه پول برابر میكند و نقطه تعادل آن جایی است كه تقاضا برای پول و عرضه برای پول برخورد میكند. تعادل IS با LM نشاندهنده تعادل عرضه و تقاضای پول و نیز تعادل عرضه و تقاضای پسانداز با سرمایهگذاری است. یعنی آن نقطه ای كه تصمیم در بخش حقیقی با تصمیم در بخش پولی هماهنگ می شود. بنابراین ( R )نرخ بهره قیمت بسیار پیچیدهای است حتی در یك مدل ایستا . به زبان ساده نرخی است كه نماد وجود یك تعادل پولی است برای تعادل در بازار سرمایه گذاری و پس انداز.
● در مدلهای غیر ایستا چه ویژگی دیگری به آن اضافه میشود؟
جنبه دیگر كه در وجه پویا به این نرخ اضافه میشود، مساله عامل زمانی و تحول اقتصاد از یك حالت به حالت دیگر است، كه در مبحث رشد آن را بحث و بررسی میكنند. در اینجا متغیری داریم كه به جامعه علامت میدهد چه مقدار از منابع را برای آینده باید آزاد كنیم و اگر بخواهیم نرخ رشد بهینه داشته باشیم نرخ بهره چه میزان باید باشد. مثلا در مقاله معروف فون نیومن كه ذكر شد اثبات شده كه در یك مسیر رشد بلندمدت بهینه در یك الگوی رشد متعادل، نرخ بهره و نرخ رشد تولید ملی برابر است. پس خود این R میتواند مقدار بهینهای داشته باشد و این مقدار بهینه باید به شكلی باشد كه سریعتترین رشد اقتصادی را پشتیبانی كند. در ارتباط با این موضوع در چند دهه گذشته مفهومی تحت عنوان نرخ بهره طبیعی مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. نرخ بهره طبیعی، نرخ بهرهای است كه با یك نرخ رشد بدون تورم و با ثبات قیمتها سازگار است. نرخ بهره طبیعی پارامتری است كه از كاركردهای درون اقتصاد میآید.
● آیا فرض بر این است كه تورم نباشد؟
فرض نیست. اگر شما مثلا ۲۰ درصد تورم داشته، باشید و نرخ بهره ۲۵ درصد باشد نمیتوانید بگویید ۵ درصد نرخ بهره طبیعی است، به این رقم نرخ بهره حقیقی گفته می شود. كه ما از تفاضل بین نرخ بهره اسمی و نرخ تورم انتظاری محاسبه می كنیم . لكن نرخ بهره طبیعی مفهوم متفاوتی است. باید ببینیم كه چه نرخ بهرهای متناظر با رشد اقتصادی در قیمتهای باثبات میتواند اتفاق بیفتد. یعنی آن نرخ بهره ای كه یك رشد اقتصادی با قیمت های با ثبات را پشتیبانی كند.
از آنجا كه این نرخ قابل مشاهده مستقیم نیست، در سالهای اخیر در كشورهای پیشرفته از طریق روشهای اقتصادسنجی تخمین زده میشود و راهنمای اتخاذ سیاستهای پولی است.
سوءتفاهمهای زیادی در كشور ما در ارتباط با مساله تعیین نرخ سود بانكی و یا هزینه تسهیلات وجود دارد. یكی اینكه یك تصور عقبماندهای وجود دارد كه فكر میكند از طریق مصوبه میشود نرخ بهره را تعیین كرد.
● نرخ بهره در شرایط عادی اقتصاد از محل برخورد IS و LM ، یعنی بازار سرمایه گذاری و پس انداز و عرضه و تقاضای پول، به دست میآید؟
بله این مفهوم نظری به این معنی است كه نرخ را كار كرد های اقتصاد تعیین می كند نه بنده و جنابعالی. حتی به نظر می رسد كه سوء تفاهمی نیز در مورد تاثیر سیاست پولی در این مورد وجود دارد كه بایستی بعدآ توضیح دهم.
● رابطه این نرخ بهره با نرخ تورم چیست؟ بعضی استدلال میكنند كه برای كاهش نرخ تورم بایستی این نرخ كاهش یابد.
همانطور كه در مورد قیمتهای بازار كالا و خدمات گفته شد، قیمتهای معمولی نسبت بین كالاهایی است كه با هم مبادله میشوند. در نتیجه در مورد نرخ بهره هم این یك قیمت حقیقی است. وقتی من میگویم IS و LM ، وقتی از موضع یك سرمایهگذار یا همه سرمایهگذاران جامعه با مصرفكنندگان سخن گفته شود، مصرفكننده را به مصرف كمتر و پسانداز، بیشتر دعوت میكنند. برحسب بازدهی سرمایه فكر میكنند كه چقدر سرمایهگذاری كنند و به دنبال چه میزان منابع پسانداز باشند. همانطور كه گفتم در یك مسیر بلندمدت بهینه متعادل نرخ بهره میتواند مساوی با میزان رشد GDP باشد. منتها تورم چیزی است كه ما در روابط پولی به عنوان افراد به كاركرد اقتصادی اضافه میكنیم. وقتی كه بحث از این میشود كه ما مجبوریم معاملاتمان را چه برای خرید و فروش و چه برای سرمایهگذاری با پول انجام بدهیم میخواهیم ببینیم كه به چه میزان منابع حقیقی دسترسی خواهیم داشت. اگر فردی ۱۰۰۰ تومان قرض داد و بعد از یكسال ۱۰۰۰ تومان را پس گرفت معلوم است كه در شرایط تورمی یك چیز از دست داده كه اینجا نرخ تورم عامل آن است. مثلا اگر نرخ بازده حقیقی سرمایهگذاری ۵ درصد باشد و چون مبادلات براساس پول است بر اثر تورم ۲۰ درصد ارزش پول نیز از دست برود، بنابراین اگر عقلایی محاسبه شود انتظار داریم ۲۵ درصد فایده از بابت سرمایهگذاری به دست آید.
اینجا موضوع نرخ بهره اسمی و حقیقی مطرح میشود. معاملات ما برای سرمایهگذاری (سرمایهگذاری سرمایهگذار و پسانداز كردن پساندازكننده) براساس كمیت فیزیكی نیست بلكه براساس كمیتهای پولی است، بنابراین در تصمیم مردم نرخ افزایش و كاهش ارزش پول هم در نظر گرفته می شود. به طور مثال در چند سال اخیر كه ژاپن دچار ركود بود، اگر بانك مركزی وام میداد حاضر بود كمتر پس بگیرد چون نرخ تورم منفی بود( سطح عمومی قیمتها در حال كاهش بود). یعنی اگر ۱۰۰ ین میداد آخر سال حاضر بود ۹۷ ین پس بگیرد چون نرخ تورم منفی بود. پس مهم نیست كه قیمتها بالا میرود یا پایین، نرخ بهره اسمی برابر است با نرخ تورم انتظاری به اضافه نرخ بهره حقیقی. حال به پرسش شما بر می گردیم. آیا می توان با پائین آوردن نرخ بهره تورم را كاهش داد؟ جواب این است كه دو عنصر تشكیل دهنده نرخ بهره خود درون زا هستند. نرخ بهده حقیقی را كاركرد های درون اقتصاد تعیین می كند و نرخ تورم انتطاری را نیز عملكرد های پولی و مالی و سایر عملكرد های دولتی و شرایط پیرامونی و خلاصه تورم تعیین می كند. عملا بر عكس آن تصوری كه مطرح كردید درست است. یعنی هنگامی كه دولتها تصمیم به كاهش تورم می گیرند چون سیایتهای انقباضی پولی اتخاض می كنند برای مدتی نرخ بهره اسمی در حقیقت افزایش می یابد. بنا بر این تلاش برای كاهش اداری نرخهای بانكی همانگونه كه در سال گذشته مشاهده كردیم نتیجه عكس بر تورم اعمال می كند.
گفتوگو با دكتر سید محمد طبیبیان
منبع:مجله شهروند
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست