پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
بحث تطبیقی پیرامون شرط علم در ثبوت حد زنا
![بحث تطبیقی پیرامون شرط علم در ثبوت حد زنا](/web/imgs/16/151/8vybw1.jpeg)
فلسفه تدوین قانون، ایجاد نظم عمومی و جلوگیری از تعدیو تجاوز افراد به یکدیگر و ممانعت از هرج و مرج در روابط اجتماعی و حقوقی افراد است. این امر مستلزم آن است که قوانین بعد از تدوین، لازم الاجراء شده و به بهانههای مختلف در اجرا ی آن خلل ایجاد نشود.
اما از طرف دیگر از آنجا که متعلق اوامر و نواهی قانونی، رفتار و اعمال افراد است آنان برای تطبیق عملکردهای فردی و اجتماعی خود با قانون، نیازمند آگاهی و اطلاع از بایدها و نبایدهای ناشی از ارادهء قانونگذار هستند. زیرا نمیتوان فرد بی اطلاع از قانون را تحت تعقیب قرار داد و یا آثار حقوقی براعمال آنان مترتب کرد.
لازمه این گفتار پذیرفتن عذر جهل به قانون و ایجاد وقفه در اجرای قانون در موارد جهل به قانون است.از طرف دیگر پذیرفتن عذر جهل به قانون و عدم اجرای قانون، خلاف فلسفهء تدوین قانون بوده و اختلال در روابط اجتماعی افراد و نظم عمومی را سبب میگردد. در پی این معضل، قانونگذار به چاره اندیشی پرداخته و مهلتی را برای اطلاع افراد از تدوین قانون، مقرر داشته و پس از آن،فرض واماره حقوقی را بر این قرار داده که افراد از تصویب قانون آگاهی یافتهاند.
بر این اساس قانونگذار در ماده ۲ از قانون مدنی مقرر میدارد که قوانین پس از گذشت ۱۵ روز از انتشار آن، در سراسر کشور لازم الاجراء است مگر آنکه در خود قانون ترتیب خاصی برای زمان اجرا مقرر شده باشد.
گر چه بی تردید نمیتوان ادعا کرد که طی این مدت همه افراد از وجود قانون مطلع شده اند، اما اهتمام قانوگذار به نظم عمومی، انگیزه تاسیس این ماده و فرض حقوقی بوده است، به دیگرسخن:
قانونگذار با انشای ماده اصلاحی(از قانون مدنی) نشان داده که به نظم عمومی بیش از آگاه شدن اشخاص از قانون اهمیت میدهد و نمیخواهد اجرای قانون در هیچ حالتی بیش از۱۵ روزبه تاخیر افتد.(۱)
اما بر خلاف ماده ۲ اصلاحی از قانون مدنی و اجماع حقوقدانان بر لزوم اجرای قانون پس از مهلت مقرر برمبنای فرض و اماره و اعتنا نکردن به نفس واقع مبنی بر عدم آگاهی عدهای از قانون، برخی از مواد قانونی مشعر به خلاف بوده، ادعای جهل به قانون را مسموع دانسته و اجرای قانون را منوط به علم و آگا هی افراد از مفاد قانون دانسته است. از جملهماده ۶۴ از قانون مجازات اسلامی که مقرر میدارد:زنا در صورتی موجب حد میشود که زانی یا زانیه بالغ، عاقل و مختار بوده و به حکم و موضوعآن نیز آگاهباشد.
ماده ۱۶۶ از قانون مذکور در مورد حد مسکر میگوید: حد مسکر بر کسی ثابت میشود کهبالغ، عاقل، مختار و آگاه بر مسکر بودن و حرام بودن آن باشد.
آیا بین مادهء ۲ اصلاحی از قانون مدنی و مواد مشعر بهخلاف، تفاوت استیا مواد از موارد مخصصه در ذیل ماده۱۲ قانون مدنی به شمار میآید؟
قطعا ماده ۶۴ و ۱۶۶ قانون مجازات اسلامی از موارد مخصصه ذیل ماده ۲ قانون مدنی نخواهد بود زیرا از توجه به صدر ماده ۲ بدست میآیدکه منظور قانونگذار از عبارت: «مگر اینکهترتیب خاص برای اجرا مقرر شده باشد.» این است که قانوگذار زمان اجرای حکم را مقید به قید دیگری کند مثل ۱۰ روز یا ۲۰ روز، نه آنکه اجرای آن را بهآگاهی افراد از قانون احاله کند زیرا این ادعا علاوه بر محذور دکولار که از اخذ علم به عنوان جزء موضوع لازم میآید و بهمعنای متوقف بودن قطع به حکم بروجود حکم و متوقف بودن وجود حکم بر قطع به حکم است بر خلاف قصد قانوگذار میباشد. چه، او از تدوین قانون اجرای آن و نظم عمومی را مد نظر داشته و احالهء اجرای آن به آگا هی شخصی افراد از قانون، به معنای هرج و مرج در روابط اجتماعی خواهد بود.
از آنجا که مواد قانونی مبتنی بر مبانی فقهی است تحقیق در این مساله نیازمند بررسی گسترده در ساختار و زیر بنای فقهی مواد مذکور میباشد تا روشن شود آیا در حیطه تشریع،عذر جهل به قانون مدنظر شارع بوده استیا نه ؟ و اگر بوده آیا از طرف شارع به معضلی که از پذیرش عذر جهل به قانون ایجاد میشود یعنی اختلال نظم عمومی ناشی از عدم اجرای قانون،اشارهشده است؟
با عنایت بهاینکه بررسی این مساله در همه ابواب فقهی در مقالهای موجز امکان ندارد و از طرف دیگر ضرورت این بحث بیشتر در قوانین جزایی احساس میشود از اینرو بحث را به احکام جزایی شرعی معطوف میکنیم. آنچه ما در این مقاله بهدنبال آنیم افزون بر مقارنه و تطبیق، اثبات این نکته است که میبایست در مباحث فقهی بازنگری نمود و ضمن تنقیح آن از مسایل و فروع غیر مبتلا به و غیر مطابق با واقع، آن را با نیازها و ضرورتهای علمی منطبق ساخت. از سوی دیگر از آنجا کهدر زمینه بحث اقوال فقها - اعم از عامه وخاصه - به طور مبسوط در حد زنا تمرکز یافته، ما نیز دامنه بحث را به حد زنا محدود میکنیم.
آنچه در نظر ما است بررسی سه محور ذیل است:
۱) بررسی روایات مربوطه.
۲) بررسی اقوال فقهای عامه.
۳) بررسی آراء فقهای امامیه. پیش از ورود به بحث، یادکرد دو مقدمه را ضروری میدانیم.:
▪ مقدمه اول:در مورد قوانین و احکام شرعیه،مساله تدوین و تصویب به شکل امروزین آن مطرح نیست چه، تدوین کلیات قوانین مربوط به دورهء صدور احکام است و تفریع نیز در طی فراینداجتهاد صورت میگیرد. بنا بر این آنچه به اسم تدوین و تصویب این دسته از قوانین مطرح میشود ناظر به نحوهء اجرا و راهکارهای عملی آن است. از این رو جهل به قانون در حیطهء احکام شرعیه،اعم است از جهل به کلیات قوانین و فروع استنباطی که احیانا مورد اختلاف است.جهل به قوانین موضوعه و مدونهء مربوط بهاجرا، همان است کهدر حقوق مطرح بوده و قوانین از جملهقانون مدنی بدان پرداخته است.
▪ مقدمه دوم: بررسی تفاوت شرط علم در احکام تکلیفی و وضعی. بدون تردید، علم مانند بلوغ و عقل یکی از شرایط عام تکلیف است اما شرط علم مانند دیگر شرایط عام تکلیف، در احکام تکلیفی با احکام وضعی تفاوت اساسی به شرح ذیل دارد:
الف) در احکام تکلیفی مثل وجوب نمازو روزه و حج و حرمتشرب خمر و زنا، علم شخصی شرط تکلیف است و بدون علم شخصی تکلیف منجز نخواهد بود.اصولا وصف عنوانی«مکلف» در اینگونه احکام مبتنی بر تحقق شرایط عام تکلیف است.به بیان منطقی احکام وجوبی و تحریمی در قالب قضایای حقیقیه ء مشروطه عامه یا خاصهای است که ثبوت محمول بر موضوع در اینگونه قضایا مشروط به تحقق و دوام وصف عنوانی موضوع است.
ب) در برخی از احکام وضعی همچون ثبوت دیه در قتل خطایی یا ضمانات در باب اتلاف، علم اصلا مدخلیت ندارد نظیر قتل یا اتلاف صبی یا مجنون که به رغم فقدان علم، دیه ضمان آور است. در برخی دیگر از احکام وضعی مانند ثبوت حد زنا یا حد شرب خمر چنانچه از روایات مربوطه به دست میآید گرچه شرط علم در ثبوت احکام مدخلیت دارد اما منظور از علم، علم نوعی است نه علم شخصی.(۲) چنانچه در صحیحه ابی عبیده حذاء چنین آمده است:
ما من امراه الیوم من نساء المسلمین الا و هی تعلم ان امراه المسلمه لایحل لها ان تزوج زوجین امروز هر زن مسلمانی آگاه است که ازدواج با دو نفر برای او جایز نیست.
از اینرو به ادعای جهل او به احکام اعتنا نمیشود. از جمله تعلیله امام(ع) در آخر روایت که میفرماید: لولم یقم علیها الحد اذا لتعطلت الحدود. به دست میآید کهدلیل اکتفا به علم نوعی توجه به نظم عمومی و ممانعت از هر ج و مرج ناشی از تعطیلی حدود است کهدر واقع به معنای ترجیح مصالح اجتماعی بر منافع و مضار فردی - جز در مواردی خاص - است. حال پس ازاین دو مقدمه به شرح سه محور مورد اشاره میپردازیم:
۱) بررسی روایات مربوطهروایاتی که در باب حد زنا وارد شده به دو دسته تقسیم میشوند: الف - روایاتی که به طور مطلق فرض را بر علم و آگاهی افراد از احکام گذاشته و عذر جهل به قانون را پذیرفتنی نمیداند. ب - روایاتی که عذر جهل به قانون در آنها تحتشرایطی مورد پذیرش قرار گرفته و از این جهت مخصص روایات دستهنخست به شمار میآیند.
در روایات دسته اول، به نظم عمومی و عدم اختلال در امور اجتماعی به عنوان فلسفه تشریع و لازم الاجرا بودن احکام، استدلال شده است.از جمله این روایات صحیحهء ابی عبیدة الحذاء است.
...عن ابی عبیدة الحذاء عن ابی عبدالله(ع): قال: سالته عن امراة تزوجت رجلا و لهازوج، قال: فقال:ان کان زوجها الاول مقیما معها فی المصر التی هی فیه تصل الیه و یصل الیها، فان علیها ما علی الزانی المحصن( الزانیة المحصنة) الرجم و ان کان زوجها الاول غائبا عنها او کان مقیما معهافی المصر لایصل الیها و لاتصل الیه، فان علیها ما علی الزانیة غیر المحصنة و لالعان بینهما. ـ قلت: من رجمها و یضربها الحد و زوجها لایقدمها الی الامام و لایرید ذلک منها؟ فقال: ان الحد لایزال الله فی بدنها حتی یقوم به من قام اوتلقی الله و هوعلیها.قلت: فان کانت جاهلة بما صنعت قال: فقال: الیس هی فی دار الهجرة ؟ قلت:بلی قال: مامن امراة الیوم من نساء المسلمین ا لا و هی تعلم ان المراة المسلمه لایحل لها ان تتزوج زوجین. قال: و لو ان المراة اذا فجرت قالت: لم ادر اوجهلت ان الذی فعلتحرام و لم یقم علیها الحد اذا لتعطلت الحدود.(۳)
ابو عبیده میگوید: از امام صادق(ع) سوال کردم زنی که دارای شوهر بوده و با این حال با مرد دیگری ازدواج کرده چه حکمی دارد؟ فرمودند: اگر شوهر آن زن در همان شهری است که او زندگی میکند و به یکدیگر دسترسی دارند بر او حد زنای محصنه یعنی رجم جاری میشود و اگر شوهر او از او دور استیا در همان شهر است ولی به یکدیگر دسترسی ندارند، بر او حد زنای غیر محصنه جاری میگردد و لعانی بین آنها واقع نمیشود. گفتم چه کسی او را رجم کند یا حد بر او جاری سازد، در حالی که شوهرش او را تسلیم امام نمیکند و از او هم نمیخواهد که خود را برای اجرای حکم تسلیم کند؟ فرمود: حد خداوند بر او مستقر است تا اینکه کسی به این کار اقدام کند. پرسیدم: اگر جاهل به حکم باشد حکم او چیست؟ امام(ع) پرسیدند آیا در دار الهجره زندگی نمیکند؟ گفتم: بله، فرمودند: امروز هر زن مسلمانی میداند کهداشتن دوشوهر برای زن مسلمان حرام است. امام در ادامه فرمودند: اگر قرار باشد هر زنی که مرتکب فحشاء شده ادعا کند که جاهل به حکم بوده و در نتیجه حد بر او جاری نگردد، حدود الهی تعطیل خواهد شد.
در این روایت چنانچه ملاحظه میشود شارع عذر جهل به قانون را معتبر ندانسته و با جمله اذا لتعطلت الحدود به عواقب ناشی از پذیرفتن عذر جهل به قانون که اختلال در نظم عمومی و ایجاد هرج و مرج اجتماعی است اشاره نموده است. در صحیحهء یزید کناسی نیز این مساله به صورت دیگر مطرح شده و امام همان نظر را ابراز داشته اند: «قال: سالت ابا عبدالله(ع) عن امراة تزوجت فی عدتها؟ فقال: ان کانت تزوجت فی عدة طلاق لزوجها علیها الرجعة، فان علیها الرجم و ان کانت تزوجت فی عدة لیس لزوجها علیها الرجعة فان علیها حد الزانی غیر المحصن و ان کانت تزوجت فی عده بعد موت زوجها من قبل انقضاء الاربعه الشهر و العشرة ایام، فلارجم علیها ضرب مائه جلده. قلت: ارایت ان کان و ذلک منها بجهاله؟ قال: فقال: مامن امراة الیوم من نساء المسلمین الا وهی تعلم ان علیها عدة فی طلاق اوموت و لقد کن نساء الجاهلیه یعرفن ذلک. قلت: فان کانت تعلم ان علیها عده ولاتدری کم هی؟ فقال: اذا علمت ان علیها العده لزمتها الحجة، فتساءل حتی تعلم.(۴)
یزید کناسی میگوید: از امام صادق(ع) درباره زنی که در عده فوت شوهرش ازدواج کرده پرسیدم فرمودند: اگر درعده طلاق رجعی ازدواج کرده بر او حد رجم جاری است و اگر در عده غیر رجعی اقدام به ازدواج کرده بر او حد زنای غیر محصنه است و اگر در عده فوت شوهرش پیش از گذشت چهارماه و ده روز ازدواج کرده بر او حد جاری میشود نه رجم. سوءال کردم: اگر زن جاهل به مساله بوده حکم چیست؟ فرمود: امروزه هر زن مسلمان میداند که در صورت طلاق یا فوت همسرش میبایست عده نگاه دارد حتی زنان جاهلیت نیز آگاه از این حکم بوده اند.عرض کردم: اگر بداند که عده بر او است ولی مدت آنرا نداند؟ فرمودند: در این صورت حجت بر او تمام شده، او میبایست میپرسید تا مطلع گردد.
اهتمام شارع به نظم عمومی به عنوان فلسفه احکام به قدری مشهود است که اگر اجرای خود احکام نیز در بعضی شرایط مستلزم ایجاد هرج و مرج و بی نظمی باشد، شارع با ایجاد قاعده فقهی مانعاز اجرای آن حکم میشود. مفاد و مضمون قاعده نفی عسرو حرج،رفع حکم اولیه حرجی در شرایط ویژه است. همچنین قاعده لاضرر حاکم بر احکام اولیه بوده ودامنه احکام را محدود و مقید به عدم ضرر میکند. قاعده احسان و قاعده عدم ضمان امین نیز مخصص قاعده اتلاف به شمار میآیند. طبق قاعده اتلاف، متلف ضامن خسارت وارده است اما در مواردی که جبران خسارت مستلزم اختلال در نظم عمومی باشد، نظیر آنکه ضمان امین موجب عسروحرج بر او و در نتیجه عدم اقدام افراد به پذیرش امانات و اختلال در امور اجتماع گردد، یا آنکه الزام بهجبران خسارت وارده، محسن را از اقدام به امور خیریه باز دارد، قاعده عدم ضمان امین و قاعده احسان، دامنه قاعده اتلاف را محدود میکنند.
بعضی از قواعد بی آنکه در مقام تخصیص و یا حکومت بر احکام اولیه باشند،از ابتدا به منظور حفظ نظم عمومی و ممانعت از اختلال در روابط اجتماعی وضع شده اند مثل قاعدهء سوق، چنانچه در خبر حفص بن غیاث آمده: عن ابی عبدالله(ع) قال له رجل: اذارایتشیئا فی یدی رجل یجوز ان اشهد له؟ قال: نعم. قال رجل: اشهدانه فی یده و لا اشهدانه له، فلعله لغیره فقال ابوعبدالله(ع) : افیحل الشراء منه؟ قال: نعم. فقال ابو عبدالله(ع): فلعله لغیره فمن این جاز لک ان تشتریه و یصیر ملکا لک ثم تقول بعد الملک، هو لی و تحلف علیه و لایجوزان تنسبه الی من صار ملکه من قبله الیک؟ ثم قال ابوعبدالله(ع): لولم یجز هذا لم یقم للمسلمین سوق. (۵)
بنا بر این اعتنا به احتمالاتی از این دست کهممکن است اشخاص، مالک اشیایی که در دست دارند نباشند،موجب تعطیلی بازار و اختلال در معاملات و روابط حقوقی مسلمانان و در نتیجه هرج و مرج و بی نظمی اجتماعی میشود. همچنین مبنای فلسفهء بسیاری دیگر ازقواعد از جمله قاعده فراش، قاعده ید، قاعده اتلاف، همان فلسفه کلی تشریح احکام و نظام قانونگذاری عام یعنی نظم عمومی و ممانعت از اختلال و هرج و مرج در امور اجتماعی است.
چنانکه یاد کردیم دسته دوم روایاتی است کهمخصص روایات عام دسته نخست بوده و عذر جهل به قانون در آنها تحتشرایطی مورد پذیرش واقع شده است، برخی از این روایات را در این جا میآوریم:
الف) صحیحهء محمد بن مسلم: «قال: قلت لابی جعفر(ع): رجل دعوناه الی جمله الاسلام فاقر به ثم شرب ا لخمر و زنی و اکل الربا و لم یتبین لهشی من الحلال و الحرام، اقیم علیه الحد اذا جهله؟ قال: لا الا ان تقوم علیهبینه انهقد کان اقر بتحریمها.(۶)محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: شخصی رابه اسلام فراخواندهایم و او اسلام آورده، سپس بی آنکه حلال و حرام شریعت برایش روشن گردد، شراب خورده، مرتکب زنا شده و ربا خورده است، اگر جاهل بهحکم باشدآیا حد بر او جاری میشود؟ امام فرمودند: خیر، مگر آنکه بینهای شهادت دهد کهاو بهحرمت این امور اقرار داشته است.
ب) صحیحهابی عبیده حذا است: قال: قال ابو جعفر(ع): لو وجدت رجلا کان منالعجم اقر بجمله الاسلام لم یاته شیء من التفسیر، زنی، او سرق او شرب خمرا لم اقم علیه الحد اذا جهله الا ان تقوم علیه بینه انهقد اقر بذلک و عرفه.(۷)امام باقر(ع) فرمودند: اگر فردی از اعجم [غیر عرب] را بیابم که اسلام آورده و بی آنکهچیزی از تفسیر احکام بداند، مرتکب زنا و سرقتشده یا شراب خورده باشد، حد را بر او جاری نمیکنم مگر آنکهبینهای گواهی دهد که او آگاه به احکام آنها بوده و اقرار بدان داشته است.
ج) مرسله جمیل: عن بعض اصحابه عن احد هما(ع) فی رجل دخل فی الاسلام شرب خمرا و هو جاهل، قال:لم اکن اقیم علیهالحد اذا کان جاهلا و لکن اخبره بذلک و اعلمهفان عاد اقمت علیه الحد.(۸)امام(ع) در مورد کسی که اسلام آورده ودرحالی که جاهل به احکام بوده، شراب خورده است، فرمودند: در صورت جهل، حد بر او جاری نمیکنم ولی اورا از حکم آن آگاه میکنم. اگرمجددا این عمل را تکرار کند، حد را بر او جاری خواهم کرد.
د) موثقه ابن بکیر: ...عن ابن بکیر عن ابی عبدالله(ع) قال: شرب رجل الخمر علی عهد ابی بکر فرفع الی ابی بکر فقال له اشربت الخمر؟ قال: نعم،قال: لم وهی محرمه؟ قال: فقال له الرجل: انی اسلمت و حسن اسلامی و منزلی بین ظهرانی قوم یشربون الخمر و یستحلون و لو علمت انها حرام اجتنبتها. فالتفت ابوبکر الی عمر فقال: ما تقول فی امر هذا الرجل؟ فقال عمر: معضله و لیس لها الا ابوالحسن: فقال ابوبکر: ادع لنا علیا، فقال عمر: یوتی الحکم فی بیته. فقام و الرجل معهما و من حضرهما منالناس حتی اتوا امیرالمومنین(ع) فاخبراه بقصه الرجل و قص الرجل قصته فقال ابعثوا معه من یدور به علی مجالس المهاجرین و الانصار و من کانتلاعلیه آیه التحریم فلیشهد علیه. ففعلوا ذلک به فلم یشهد علیه احد بانه قرا علیه آیة التحریم فخلی سبیله. فقال له: ان شربت بعدها اقمنا علیک الحد.(۹)
ابن بکیر میگوید:حضرت امام صادق(ع) فرمودند: در دوران خلافت ابو بکر شخصی شراب خورده بود، او را نزد ابوبکر آوردند. ابو بکر از او پرسیدآیا شراب خوردی . گفت: من مسلمان شدهام و منزلم در بین قومی است که شراب میخورند و آنرا حلال میشمرند، اگر میدانستم حرام است از آن اجتناب میکردم. ابوبکر نظر عمر را در مورد مساله پرسید. عمر گفت: معضلی است کهجز ابوالحسن(ع)[کسی قادر به حل آن نیست] ابوبکر از عمر خواست علی را فراخواند. عمر گفت: به خانه او میرویم. همگی همراهمردمی که در آنجا بودند خدمت علی(ع) رسیدند و جریان را بازگو کردند. حضرت فرمود :او را به همراه کسی نزد مهاجر و انصار بفرستید تا اگر کسی آیه تحریم[شرب خمر] را بر او خوانده شهادت دهد. این کار را کردند کسی علیه او شهادت نداد. آن حضرت او را رها کرد و به او فرمود: اگر بعد از این[ که آگاه به حکم شدهای ] شراب بنوشی بر تو حد را جاری خواهیم کرد.
۲) بررسی اقوال فقهاء عامهدر مسالهدر بین فقهای عامه، ابن قدامه حنبلی در این مساله به طور مبسوط سخن گفته و در آغاز، مساله جهل به حرمت را بهدو قسم تقسیم کرده است:
الف) جهل به موضوع و واقع: در این مورد میگوید: فان زفت الیه غیر زوجته و قیل هذه زوجتک فوطئها فیعتقد هذه زوجته فلاحد علیه لانعلم فیه خلافا ...و لنا انه وطی اعتقد اباحته لان الحد تدرا بالشبهات و هذه من اعظمها،(۱۰) اگر زنی غیر از زوجه برای همبستری نزد شخصی آید و به آن شخص گفته شود که این زن زوجهء توست و با او همبستر شود حدی بر او نیست. این حکم اجماعی است ... دلیل ما بر نفی حد این است که این شخص به اعتقاد اینکهاین همبستری مباح است اقدام به آن کرده است، و نیک میدانیم کهحدود باوجود شبهه منتفی میگردد، و مورد بحث از بزرگترین موارد شبههاست.
ب) جهل به حکم: در مورد جهل به حکم قائل بهتقسیم شده و بین جهل به حرمت زنا و جهل به نکاح محرم فرق گذاشته و درباره جهل به تحریم زنا میگوید: و لاحد علی من لم یعلم تحریم الزنا.از این عبارت و اطلاق بدست میآید، اما از ذیل آن که میگوید: فان اد عی الزانی الجهل بالتحریم و کان یحتمل ان جهلهکحدیث العهد باسلام و الناشی ببادیه قبل منه، (۱۱)اگر زانی ادعا کند که جاهل به تحریم است و احتمال جهل در حق او داده شود، نظیر آنکه تازه اسلام آورده یا صحرانشین باشد، از او قبول میشود.
چنین بدست میآید کهادعای جهل زمانی مسموعاست که احتمال عقلایی در حق مدعی جهالت داده شود.، مثل شخصی که تازه اسلام آورده است، یا در بادیه زندگی میکند.، چه، در این صورت استصحاب عدم علم به احکامدر حق او از موارد احتمال عقلایی بهشمار میرود.در مقابل، کسی که میان مسلمانان زندگی میکند، همین اقامت او خود اماره تعبدی بر علم و آگاهی او از احکام بوده و در تعارض با استصحاب عدم علم، حاکم بر آن است.
ابن قدامه در مورد نکاح محرم، بین امور اجماعی و امور اختلافی تفاوت قائل شده میگوید: اگر با علم به تحریم، همبستری در نکاحی واقع شود که بر بطلان آن اجماع وجود دارد مثل نکاح پنجمین زن، یا نکاح زن شوهردار، یا زنی که در عده به سر میبرد، یا زنی که سه بار طلاق داده شده، عمل این شخص زنا بوده و مستوجب حد است.
سپس با عبارت «فان لم یعلم تحریم ذلک فلا حد علیه لعذر الجهل.» مدعی میشود که اگر شخص، جاهل به تحریم باشد حد بر او جاری نمیشود. اوبه عمل خلیفه دوم استناد کرده ومی گوید: و لذلک در اعمر الحد لجهلها.(۱۲)
ابن قدامه، همبستری در نکاحی که حرمت آن مورد اختلاف است مثل نکاح متعه(به عقیده اهل سنت)، نکاح شغار،نکاح تحلیل، نکاح بدون ولی و بدون شاهد، نکاح با خواهرزن در صورتی که خواهر دیگرش در عده طلاق بائن باشد، نکاح با پنچمین همسر در صورتی که همسر چهارم در عده طلاق بائن باشد و نکاح با مجوسی را موجب حد نمیداند. سپس با تمسک بهنبوی الحدود تدرا بالشبهات میگوید: اختلاف در اباحه همبستری در موارد مزبور موجب شبهه است و الحدود تدرا بالشبهات.
بهاء الدین عبدالرحمن بن ابراهیم مقدسی جنبلی نیز از دیگر فقیهان عامه است که مساله جهل به تحریم زنا را مطرح کرده است. با این تفاوت کهاو برای عدم ثبوت حد زنا بر زانی جاهل به تحریم به قاعده رفع قلم تمسک کرده است ومی گوید: لایجب الحد علی مکلف جاهل بالتحریم... لما روی عن علی رضی الله عنه عن النبی(ص) رفع القلم عن ثلاثة عن النائم حتی یستیقظ و عن الصبی حتی یحتلم و عن المجنون حتی یعقل.(۱۳)
با توجه به اینکه رفع قلم از صبی و مجنون به واسطه عدم علم است، در مورد جاهل به حکم نیز قلم تکلیف مرتفعخواهد بود.
درجواب مقدسی باید گفت: قاعده رفع قلم قاعدهای امتنانی است و در اینجا گرچه پذیرش عذر جهل به قانون از شخص زانی، امتنان در حق اوست اما از آنجا که موجب تعطیلی اجرای حدودو نقض احکام جزایی و به دنبال آن هرج و مرج اجتماعی خواهد شد، امتنانی در حق امت نخواهد بود لذا جای تمسک به این قاعده نیست.
ماوردی شافعی نیز بر همین رای است با این تفاوت که او بر کسانی که عذر جهل به قانون از آنها پذیرفته است، گروه سومی را با این عبارت افزوده است: «مجنون افاق بعد بلوغه فزنالوقته»(۱۴)یعنی «افزون بر دو گروه پیش قریب العهد به اسلام و صحرانشین، گروه سوم کسانی هستند که مجنون بوده بعد از بلوغ بهبودی یابند و پس از بهبودی مرتکب زنا شوند.»
در بین فقهای عامه، ابو حنیفه دارای رایی استثنایی است. او با تمسک به نبوی مشهور «ادروا الحدود با لشبهات» و با استنتاج از مبانی قیاسی خود، چنین نتیجه میگیرد که در نکاح با محارم حتی علم به تحریم هم موجب ثبوت حد نمیشود. او معتقد است عمل حقوقی متشکل از حکم و صورت است، هرگاه حکم ثابت نباشد صورت عمل باقی است و وجود صورت، درایجاد شبهه برای نفی حد کافی است.در نکاح با محارم گرچه عمل حقوقی ثابت نبوده و در نتیجه نکاح باطل است ولی صورت حکم ثابت است. از این رو حد ساقط میشود.
اشتباه ابو حنیفه این است که مساله مورد بحث را به مساله نکاح در عده قیاس کرده است. اگر کسی زنی راکه در عده بائن یا رجعی یا وفات همسر به سر میبرد بدون علم به واقع، نکاح کند وآن گاهمعلوم شود که زن در عده بوده است، حکم زنا به خاطر عدم علم به واقع، ثابت نمیگردد.در اینجا گرچه حکم نکاح ثابت نیست اما صورت عمل حقوقی برای ایجاد شبهه کافی است و موجب نفی حد است. ا بن قدامه در این موردمی گوید: قال ابوحنیفه و الثوری : لاحد علیه لا نه وطی تمکنت الشبهه منه فلم یوجب الحد ...و بیان الشبهه انه قد وجدت صوره المبیح و هو عقد النکاح الذی هو سبب للاباحه، فاذا لم ثبتحکمه و هوالاباحه، بقیت صورته شبهه دارئه للحد.(۱۵)
ابو حنیفه و ثوری میگویند: در نکاح با محارم حد جاری نیست چون همبستری با وجود شبهه انجام گرفته است. ...و شبهه به این معنی است کهصورت مبیح، یعنی عقد نکاح که سبب اباحه است وجود دارد، پس گرچه حکم اباحه ثابت نیست اما صورت آن باقی است که همین موجب ایجاد شبهه مانع از حد است.
این سخن نادرست است زیرا به قول ابن قدامه: صوره المبیحانما تکون الشبههاذا کانت صحیحة.(۱۶)
یعنی در صورتی شبهه مانعه از حد ایجاد میشود که عمل حقوقی فی نفسه صحیح باشد اگر چه به واسطه علتخارجی مثل عدم علم به موضوع باطل باشد. به عبارت دیگر با صر ف نظر از عدم علم به موضوع،باید نفس عمل حقوقی متصف به صحت باشد، مثل نکاح زنی کهدر عده به سر میبرد به خلاف موردی که عمل حقوقی ذاتا و فی نفسه باطل است.ابو حنیفه در موردهمبستری با کنیزان اجارهای نیز به همین دلیل قائل به نفی حد است. ابن رشد اندلسی درمورداین رای ابوحنیفه میگوید: و منها ما یراه ابو حنیفه من درء الحد عن واطی المستاجره و الجمهور علی خلاف ذلک و قوله فی ذلک ضعیف و مرغوب عنه و کانه رای ان هذه المنفعه کسائر المنافع التی استاجرها علیها قد خلت الشبهه.(۱۷)
ابوحنیفه درموردهمبستری با کنیزان اجارهای نیز قائل به نفی حد است در حالی که جمهور فقها بر خلاف این نظر هستند و قول او در این مورد ضعیف و غیر قابل اعتنا است. گویا ابو حنیفه این مورد را بهمواردی که منافعدر آنها مورد عقد اجارهقرار میگیرد قیاس کرده و گفته است همین در ایجاد شبههکافی است.[یعنی گرچه حکم عقد اجارهکهسبب اباحهاست وجود ندارد ولی صورت عقد اجارهموجود است]
۳) بررسی نظرگاههای فقهای امامیهحضرت امام خمینی(قده) در شرایط ثبوت حد زنا میفرماید: و العلم بالتحریم حال وقوع الفعل منه اجتهادا او تقلیدا فلاحد علی الجاهل بالتحریم.(۱۸)
یعنی از جمله شرایط ثبوت حد زنا علم به تحریم زنا در حال انجام عمل است اعم از اینکه علم اجتهادی باشد یا تقلیدی ، بنابر این بر جاهل به تحریم حدی نیست.ایشان در مساله ۵می فرمایند: لو تزوج امراة محرمة علیه کالام و المرضعه وذات البعل و زوجه الاب وزوجه الابن، فوطا مع الجهل بالتحریم فلاحد علیه ،اگر کسی از روی جهل به حرمت با زنی که ازدواج با او حرام است همچون مادر رضاعی، زن شوهردار، زنپدر یا زن فرزند، ازدواج کند و با او همبستر شود بر او حدی نیست.
صاحب جواهر دراین مساله ادعای عدم خلاف کردهومی فرماید: وکیف کان فلا خلاف فی انهیشترط فی تعلق الحد بالزانی و الزانیهالعلم بالتحریم علیه حین الفعل و علی کل حال فلو تزوج المراة محرمهکالام و المرضعة و المحصنة و زوجةالولد و الاب فوطا معالجهل بالتحریم فلاحد للشبهه الدارئة الملحقة بالنکاح الصحیح.(۱۹)
دراین مساله اختلافی نیست که تعلق حد به زانی و زانیه مشروط به آن است که به هنگام این عمل آگاه به حرمت باشند و در هر حال اگر با مادر یا مادررضاعی یا زن شوهر دار یا همسر فرزند یا همسر پدر، ازدواج کند و با او همبستر شود با جهل بهتحریم، براو حدی نیست بهدلیل وجود شبهه که مانع حد است واین نکاح را به نکاح صحیح ملحق میکند.
چند نکته درعبارت حضرت امام و صاحب جواهر(قدس سرهما) جای تامل دارد:
الف) با توجه به اینکه حرمت نکاح با محارم مخصوصا محارم نسبی مثل مادر وخواهر و... از ضرویات دین بوده و شدت قبح آن بر کسی پوشیده نیست، چگونه میتوان مسموع بودن ادعای جهل به حکم در ازدواج با آنها راپذیرفت؟
از سوی دیگر اگر قرار باشد ادعای جهل در ازدواج یا زنای با محارم مسموع باشد در زنای با غیر محارم بهطریق اولی مسموعخواهد بود. در این صورت معضل تعطیلی احکام جزایی و اختلال در نظم عمومی و پیامدهای دیگر آن چگونه قابل توجیه است؟
ب) صاحب جواهر چنانکه از ایشان نقل کردیم، مدعی اجماع و عدم خلاف در این مساله شده است، این ادعا جای تامل دارد. مراجعه بهآراء پارهای از فقها نشان میدهد که ادعای جهل را مسموعنمی دانند، وجود چند رای مخالف، اجماعی را که صاحب جواهر ادعا نموده مخدوش میسازد. برای اینکه میزانصحت ادعای صاحب جواهر روشن شود، نظرات فقهای پیشین را با مراعات ترتیب تاریخی یاد میکنیم: دیدگاه شیخ مفید:در بررسی اقوال فقهای عامه با اشاره بهدیدگاه ابوحنیفه، گفتیم که او نکاح با محارم را به طور مطلق اعم از اینکهعلم به حرمت باشد یا نباشد، مسقط حد زنا میداند، مستند او قیاس بود که مورد بررسی قرار گرفت.
در طول تاریخ فقه امامیه، تحلیل و تقبیح رای ابوحنیفه در این مساله از دلمشغولیهای فقیهان بوده است. اولین کسی که متعرض این مساله شده شیخ مفید است. ایشان در کتاب مقنعه میفرماید: و من عقد علی واحده ممن سمیناه و هو یعرف رحمه منها ثم وطئها ضربت عنقه و کان حکمه حکم الواطی لهن بغیر عقد... بل وطئهن بالعقد باطل اعظم فی المآثم لانه بالعقد مخالف للشرعمحتقب لعظیم الوزر مستخف بالدین متلاعب باحکام رب العالمین و بالوطء اعظم ما یکون من الفجور فهو جامعبین عظائم الموبقات و اوزار المثقلات و قبائح المهلکات.
هرکس با یکی از محارم خود مثل مادر،دختر،خواهر،عمه، خاله،دختربرادر،دختر خواهر، درحالی که به خویشاوندی او با خود آگاه است،عقد نکاح ببندد وسپس با او نزدیکی کند، گردنش زده خواهد شد وحکم او مانند حکم کسی است که بدون عقد با محارم خود نزدیکی کرده باشد...بلکه نزدیکی با محارم براساس عقد،باطلی است که گناه بزرگتری دارد،زیرا اوبا این عقد، باشریعت مخالفت کرده،سنگینی گناه را نادیده گرفته،دین را سبک شمرده واحکام پروردگار را به بازی گرفته است وبا همبستر شدن، مرتکب بزرگترین فجورها شده است. این چنین کسی تمام گناهان سنگین ومهلک رابا هم جمع کرده است.
سپس ابو حنیفه را به خاطر اختیار این رای مورد حمله شدید قرار دادهومی فرماید: ...و هذا بضد ماذهب الیه شیطان الناصبه و المکنی با بی حنیفه و زعم انه من عقد علی امه او اخته او ابنته و هو یعرفهن و لایجهل الرحم بینه و بینهن ثم وطئهن سقط عنه الحد لموضع الشبهه زعم بالعقد فجعل تعاظم الذنب مسقطا للعقاب و الاستخفاف بالشرع شبهه تبطل حدود الجنایات و هذا هدم للاسلام.(۲۰)
این درست ضد آن چیزی است که ابوحنیفه بدان معتقد است. او به غلط پنداشته است که اگر کسی مادر یا خواهر یا دختر خود را به عقد در آورد در حالی که آنها را میشناسد و از قرابت رحمی خود با آنها مطلع است و سپس با آنها همبستر شود حد از او ساقط میشود.چرا که به واسطه وجود صورت عقد،این مورد از موارد شبهه خواهد بود. اومضاعف شدن گناه را مسقط عذاب پنداشته وسبک شمردن شرع را شبههای دانسته کهحد را ساقط میکند.این سخن،هدم اسلام است.
ایشان همچنین در جای دیگر آورده است: و من عقد علی المراه و هی فی عده زوجها معالعلم بذلک ثم وطئها حد حدالزانی و تحد المراه ایضا و لایلتفت الی انکارها العلم بتحریم ذلک ان انکرته.(۲۱)
اگر کسی با زنی که در عده بسر میبرد عقد نکاح منعقد کند در حالی که عالم به مساله است و سپس با او همبستر شود، حد زانی بر او جاری میشود و زن نیز حد میخورد و اگر زنی ادعا کند که از حرمت آن اطلاعی نداشته، به ادعای او اعتنا نمی شود.
دیدگاه شیخ طوسی(قده):شیخ طوسی در کتاب خلاف، بدون تعرض به مساله علم یا عدم علم به حکم به بررسی مساله از دید فقهاء امامیه و ابوحنیفه پرداخته است وی در این زمینه میفرماید: اذا اشتری ذات محرم کالام و البنت و الاخت و العمه و الخاله من النسب اوالرضاع فیه قولان: اصحهما علیهالحد و الثانی لاحد علیه و به قال ابو حنیفة، و دلیلنا اجماعالفرقه و اخبار هم. (۲۲)
و در النهایه میفرماید: واما شبهالعقد فهو ان یعقد الرجل علی ذی محرم منام او بنت او اخت او عمه او خاله او بنت اخت و هو لایعرفها و لایتحققها او... فانه یدرا عنها الحد و لم یحکم له بالزنا، فان عقد علی واحده مما ذکرناه عالما او متعمدا ثم وطئها کان حکمه و حکم الزنا سواء و یجب علیه ما یجب به علی حد واحد.(۲۳)
شبه عقد آن است که مرد یکی از محارم خود را مثل مادر یا دختر یا خواهر یا عمه یا خاله یا دختر خواهر را بی آنکه بشناسد به عقد خود در آورد، در این صورت محکوم به زنا نبوده و حد از او ساقط میشود ولی اگر از روی علم و عمد اقدام به عقد نماید و با او همبستر شود حکم او با حکم زانی یکی است و براو همچون زانی حد واجب میشود.
شیخ طوسی طبق سبک فقهی خود، در برابر فروع مطروحه از جانب فقهای عامه به استخراج فرع مشابهبراساس مبانی و اصول خود میپردازد لذا گرچه اطلاق سخن ابوحنیفه، موارد علم و عدم علم به حکم و موضوع را در بر میگیرد ایشان به ظرافت، علم به موضوع را جایگزین علم بهحکم میکندو با تقیید عبارت و انحصار آن به موارد عدم علم به موضوع، مساله را به صورت یک فرض معقول فقهی در آورده است.
ایشان همچنین در جای دیگر میفرماید: و من عقد علی امراه فی عدتها و دخل بها عالما بذلک وجب علیه الحد فان کان عدتها عده الطلاق الذی یملک فیه رجعتها کان علیها الرجم و ان کانت التطلیقه بائنه او کانت عده الوفاه عنها زوجها کان علیها مائه جلده لاغیر، فان ادعیا انهما لم یعلما ان ذلک لایجوز فی شرع الاسلام لم یصدقا فیه واقیم علیهما الحد. (۲۴)
اگرکسی زنی را که در عده است به نکاح در آورد و با او همبستر شود در حالی که عالم بهاین موضوع است، حد بر او واجب میگردد. پس اگر عده، عده طلاق رجعی باشد، حد او رجم است و اگر بائن یا عده وفات باشد،حد او صد تازیانه است و اگر مرد و زن متهم ادعا کنند که نمیدانستند این عمل در اسلام جایز نیست، تصدیق نمیشوند و حد بر آنها جاری میگردد.
دیدگاه فقهای پس از شیخ طوسی: برخی از فقهای پس از شیخ طوسی که متعهد به پیروی از آرای وی هستند،نظریه اورا دراین مساله دنبال کردهاند. قاضی ابن براج در مهذب عینا نظر شیح را نقل کرده است . (۲۵)همچنین ابن حمزه در وسیله ضمن تعریض به دیدگاه ابوحنیفه اگرچه به اطلاق گفتار اونسبت به علم به حکم توجه داشته است، اما از آنجا که به آرا ی شیخ طوسی اهمیت میداده،به پیروی از او، مساله علم به حکم را به صراحت مطرح نمیکند بلکه آن را در کنار علم به موضوع آورده است. و در این باره می فرماید. و شبهه العقد هی العقد علی المراة هی محرم علیه بالنسب و الرضاع او علی امراة ذات زوج معفقد العلم بالحال و ان لم یعلم التحریم.(۲۶)
شبه عقد، عبارت است از عقد نکاح با زنی کهبه خاطر نسب و رضاع یا داشتن شوهر بر او حرام است بدون اینکه به واقع امر یا به حکم تحریم آن علم داشته باشد.
ابن ادریس در این مورد می گوید: و اذا ملک رجل ذات محرم من النسب او الرضاع فوطئها مع العلم بتحریم الوطی علیه لزم القتل علی کل حال عندنا بعد حد الزنا.(۲۷)
عبارت ایشان در سر ائر صریح در اکتفا به علم نوعی در ثبوب حد زنا است، ایشان در این باره میگوید: و ان ادعیا انهما لایعلمان ان ذلک لایجوز فی شرع الاسلام و کانا قریبی العهد بالاسلام فانهیدرا الحد عنهما لقوله علیه السلام: ادرء الحدود بالشبهات و هذه شبهة بغیر خلاف فان کان بخلاف ذلک لم یصدقا فیه و اقیم الحد لانه شایعذایعبین المسلمین.(۲۸)
اگر ادعا کنند که نمیدانستند زنا در اسلام جائز نیست و قریب العهد به اسلام باشند بدلیل قاعده «ادروا الحدود بالشبهات» حد از آنها ساقط میشود زیرا این از موارد شبهه است.اما اگر جز این باشد تصدیق نمیشوند و حد بر آنها جاری میگردد زیرا حرمت زنا بین مسلمانان شایع است.
ابن ادریس به روایات مخصصه توجه داشته با تصریح به کفایت علم نوعی موارد تخصیص را استثنا میکند.علامه حلی با توجهبهدرایتخاص ودید حکومتی منضبط و گسترده در کتاب مختلف الشیعه این مساله را به نقد گذاشته و در داوری بین شیخ طوسی و شیخ مفید از یک طرف و ابن ادریس از طرف دیگر قول ابن ادریس را که برواقع و ضرورتهای عملی منطبق تر است، بر میگزیند و کلام شیخ مفید و شیخ طوسی را تاویل میکند. ایشان بعد از بیان کلام شیخ طوسی و اشاره به کلام شیخ مفید و ابن ادریس در تایید قول ابن ادریس میگوید: و هو جید و کان مراد الشیخین و رحمها الله ذالک فلا منازعه هنا فی الحقیقه.(۲۹) یعنی:این سخن خوبی است ومراد شیخ طوسی وشیخ مفید نیز همین معنا بوده است،از این رو در حقیقت منازعهای میان این دو قول وجود ندارد.
محقق در شرایع میفرماید: یشترط فی تعلق الحد، العلم بالتحریم. و در «مختصر النافع» در این باره میفرماید: یشترط فی ثبوت الحد البلوغ و العقل و العلم بالتحریم.(۳۰)قطعا نمیتوان ادعا کرد که منظور محقق از شرط علم در ثبوت حد زنا علم نوعی است. بلکه ایشان درصد بیان شرایط عام تکلیف است و از عبارت ایشان به دست میآید که بین علم شخصی و نوعی، تفاوت نگذاشتهاند.
شهید در مسالک به مساله، جنبه عمومیت میبخشد و آن را از انحصار نکاح با محارم خارج ساخته و قاعده فقهی به دست میدهد که ادعای جهل نسبت به حکم زنا در هر مورد مسقط حد است. ایشان در این باره چنین آورده است: ضابط الشبهه المسقطه للحد توهم الفاعل او المفعول ان ذلک الفعل سائغ له لعموم ادرء الحدود بالشبهات.(۱۳۱) ضابطهء شبههای که مسقط حد است، این است که فاعل یا مفعول توهم کند که کار او جایزاست دلیل این مساله عموم قاعده «ادرء الحدود بالشبهات» است.
ازبررسی آرای فقهای شیعه این نتیجه به دست میآید که از میان فقهای پیشین کسی دراین مساله،بحث علم شخصی را مطرح نکرده است فقط محقق در شرایع ومختصرالنافع درثبوت حد زنا قائل به لزوم علم شخصی است.ازمیان فقهای متاخر، صاحب جواهر به تبع محقق،علم شخصی به تحریم رادرثبوت حدزنا شرط میداند وادعا کرده که رای مخالفی دراین مساله وجود ندارد.
با توجه به اقوال فقهای بزرگی همچون شیخ مفید و شیخ طوسی وابن ادریس مبنی بر کفایت علم نوعی،ادعای صاحب جواهر توجیهی ندارد.اگر منظور ایشان ازعدم خلاف،عدم طرح مساله از سوی فقها است این امر اعم از اجماع بوده و دلیلی بر حجیت آن در دست نیست. به علاوه بر فرض وجوداجماع در مساله، با وجود روایات متعدد که بر کفایت علم نوعی و عدم لزوم علم شخصی در ثبوت حد زنا دلالت دارند حجیت آن مخدوش است،چراکه حجیت اجماع به اعتبار کاشفیت آن از قول معصوم است.
● نتیجه
ازآنچه گذشت این نکته به دست میآید که شرط علم شخصی برای اثبات حد زنا،مستند استواری درفقه ما نداردوآنچه ازروایات واز تتبع آرای فقها به دست میآید این است که وجود علم نوعی به تحریم زنا برای اثبات حد زنا کافی است.ازاین رو، باتوجه به اینکه اشتراط علم شخص در اثبات حد زنا و پذیرش عذر جهل به حکم، ممکن است دست آویز تبهکاران برای فرار از مجازات شود، مناسب مینماید در مواد۶۴ و۱۶۶ قانون مجازات اسلامی - که علم شخص را در اثبات حد زنا شرط میداند - تجدید نظر شود.
۱. مقدمه علم حقوق، ص۱۴۳.
۲. چنانچه شرط بلوغ در احکام تکلیفی و وضعی نیز متفاوت
است بلوغ در احکام تکلیفی شخصی است و نه سالگی ابتدای
آن بوده و در افراد متفاوت است و اما دراحکام وضعی - مراد
بلوغ نوعی است - نمی توان نه سال را سن بلوغ شرعی
دانست و بنظر میرسد سن سیزده یا چهارده سالگی - که
نوعا دخترها دراین سن بالغ میشوند - سن بلوغ شرعی باشد.
۳. وسایل الشیعه،۱۸:۳۹۵،باب۲۷ از ابواب حد الزنا،ح.۱
۴. همان،۱۸:۳۰۵،باب۲۷ از ابواب حد الزنا،ح۳۱.
۵. همان،۱۸:۲۱۵،باب۲۵ از ابواب کیفیة الحکم، ح۲.
۶. همان،۱۸:۳۲۴،باب۱۴ از ابواب مقدمات الحدود،ح۲.
۷. همان، ح۳.
۸. همان،۱۸:۳۲۴،باب۱۴ از ابواب مقدمات الحدود،ح۴.
۹. همان،۴۷۵،باب۱۰ از ابواب حد المسکر، ح۱۱.
۱۰. المغنی،۱۰:۱۵۵.
۱۱. همان،۱۰:۱۵۶.
۱۲. همان،۱۰:۱۵۴.
۱۳. العدة فی شرح العمده،۶۱۲.
۱۴. الحاوی الکبیرفی فقه مذهب الامام الشافعی، ۱۳:۲۲۰.
۱۵. المغنی،۱۰:۱۵۲.
۱۶. همان،۱۵۳.
۱۷. بدایة المجتهد و نهایة المقتصد،۶:۱۱۳.
۱۸. تحریر الوسیله، کتاب الحدود،مساله۴.
۱۹. جواهرالکلام، ۴۱:۲۶۱.
۲۰. ینابیع الفقهیه،۲۳:۲۶.
۲۱. همان.
۲۲ . الخلاف، کتاب الحدود،ص۱۵۰.
۲۳ . ینابیع الفقهیه، ۲۳:۸۱.
۲۴. همان،ص۳۲۹.
۲۵. ینابیع الفقهیه،۲۳:۱۴۰.
۲۶. همان:۳۰۹.
۲۷. السرائر،۳:۴۳۳.
۲۸ . همان، ص۴۴۵ .
۲۹ . مختلف الشیعه،۷۵۹.
۳۰. المختصر النافع،۱:۲۱۳.
۳۱. مسالک الافهام،۱۴:۳۲۹.
نویسنده : طوبی شاکری گلپایگانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست