چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

كژفهمی های شبیه سازی انسان


كژفهمی های شبیه سازی انسان

این مقاله رابطه میان شبیه سازی و شخصیت را بررسی می كند دو مسئله مهم در این زمینه عبارت اند از آیا شخصیت قابل استنتاخ است و آیا كلون یك شخص جنایتكار هم یك جانی خواهد بود مقاله در پایان به این نتیجه دست می یابد كه با كلونینگ نمی توان عین فرد اصل را ایجاد نمود

شبیه‌سازی مسئله‌ای مناقشه‌برانگیز در علم و دین بوده است. این مقاله رابطهٔ میان شبیه‌سازی و شخصیت را بررسی می‌كند. دو مسئله مهم در این زمینه عبارت‌اند از: آیا شخصیت قابل استنتاخ است؟ و آیا كلون یك شخص جنایتكار هم یك جانی خواهد بود؟ مقاله در پایان به این نتیجه دست می‌یابد كه با كلونینگ نمی‌توان عین فرد اصل را ایجاد نمود. واژگان كلیدی: شبیه‌سازی، شخصیت، توارث تك‌ژنی، توارث چندژنی. شبیه‌سازی (Cloning) یكی از بحث‌برانگیزترین مباحثی است كه نه تنها در دنیای علم بلكه در بین تمام اقشار جامعه مطرح می‌باشد. این دانش با تمام یافته‌های تاكنون بشری متفاوت می‌باشد و اگر كوچك‌ترین سهل‌انگاری در شناخت همه جانبه و كاربرد آن صورت گیرد، عواقب بسیار خطرناكی می‌تواند برای بشریت به دنبال داشته باشد. آدمی هم اكنون موقعیتی خطیر را تجربه می‌كند در پیش روی او چشم‌انداز قریب‌الوقوع شبیه‌سازی انسان ترسیم شده است. تحقق این شاهكار خارق‌العاده حامل مخاطرات و تهدیدهایی برای حیات آدمی و طبیعت است و شاید نخستین باری است كه آدمی در مسیر تعیین سرنوشت خود قدم برمی‌دارد. هم اینك محققان و دانشمندان، نخستین آزمایش‌های خود را در این‌باره انجام داده‌اند و جهان بی‌صبرانه و مشتاقانه در انتظار تحقق چنین كاری است. اگرچه چنین موضوعی، بسیاری را نگران ساخته، اما حامیان این نوع فناوری (technology) این سؤال را مطرح می‌كنند كه چه دلیلی برای عدم استفاده از آن وجود دارد؟ و از سوی دیگر، تعدادی از عالمان اخلاق، كم و بیش و به دنبال انزجار برخی از تحقق چنین چشم‌اندازی، مخالفت‌هایی را نسبت به این موضوع از خود نشان داده‌اند.بی‌شك شبیه‌سازی انسان با مسائل اساسی و در رأس آن با مسایل مرتبط با ماهیت، شخصیت و ارزش آدمی پیوند خورده است. هیچ رویدادی در طول تاریخ حیات بشر، توان چنین تأثیرگذاری‌ای را بر آینده انسان نداشته است كه دلایل متعددی هم برای این ادعا وجود دارد. (سیاحت غرب/ ش ۱۶/ ص ۱۳۲ـ۱۳۱) با مطرح شدن شبیه‌سازی بحث‌های بسیار مهم و جدی پیرامون آن مطرح گشت كه در برگیرنده مسائلی چون منشأ حیات و چگونگی پیدایش آن، شخصیت و عوامل سازنده آن، فعل خدا و غیره می‌باشد، در این میان كژ فهمی‌های موجود پیرامون شبیه‌سازی، خود موجب مطرح شدن پرسش‌هایی دیگر و همچنین نگرانی‌هایی دربارهٔ آن شده است كه به نظر نگارنده این كژفهمی‌ها متأثر از داستان‌ها، پیش‌گویی‌ها و فیلم‌های تخیلی ساخته شده توسط هالیوود و دیگر سازمان‌ها می‌باشد. مثلاً فیلم "پسران برزیلی" (The Boys from Brazil) نمایش‌گر تلاش نئونازیست‌ها برای كلون نمودن هیتلر است كه در نهایت موفق می‌شوند هیتلر را كلون نمایند تا رایش سوم زنده شود. یا چشم‌انداز بسیار سیاه آینده توسط پیش‌گویی‌های آلدوس هاكسلی (Aldous Huxley) در كتاب "دنیای نودلار" (Huxley, ۱۹۹۸) (Brave New World) در سال ۱۹۳۲ یعنی هنگامی كه جهان هنوز از وحشی‌گری و سبعیّت عنان‌گسیخته جنگ جهانی اول و فقر دهشتناك ناشی از ركود اقتصادی بزرگ گیج و لرزان بود. این كتاب ۶۰۰ سال آینده را مجسم می‌كند كه فجایع مشابهی از جنگ، رهبران جهانی را متقاعد می‌سازد كه نظم نوین بنیادینی را بر دنیا تحمیل نمایند. تمام انسان‌ها، حاصل تولید انبوه در كارخانه‌های عظم جنینی‌اند و كلون شده‌اند تا نظام طبقه‌ای آلفا، بتا، گاما، دلتا و اپسیلون را در انسان به وجود آورند. (كاكو، ۱۳۸۱، ص ۳۶۰ (با تلخیص))

ترسیم نمودن چنین فضاهایی از آینده و القای افكاری خاص موجبات پیدایش كژفهمی‌هایی درباره شبیه‌سازی شده است. یكی از كژفهمی‌ها مربوط به مفهوم كلونیگ است كه آن را معادل "عین‌سازی" قلمداد نموده‌اند. از این رو، برخی معتقدند كه با كلونیگ می‌توان یك فرد را عیناً با تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری ایجاد نمود. بحث‌های دیگری چون جاودانه زیستن، زنده‌نمودن افرادی چون هیتلر، اینشتین، هنرمندان مشهور سینما و غیره پیرامون این پندار نادرست مطرح گردید. مثلاً اندكی پس از تولد دالی (Dolly) در سال ۱۹۹۷، روزنامه گاردین (Guardian) خبری را منتشر نمود كه در آن مردی ادعا نموده بود كه با كلونینگ می‌توان به جاودانگی (immortality) دست یافت. چراكه با كلونینگ می‌توان فردی ایجاد نمود كه از نظر خصوصیات ژنتیكی و شخصیتی عین فرد اول باشد. پس با این تكنیك می‌توان مردگان را بار دیگر به دنیا بازگردانید و در این جهت ما فقط به چند سلول او نیازمندیم. Wynn, ۴)) "الیوت كروك" بیوشیمیست دانشگاه استنفرد می‌گوید: "با طراحی، بدن باید برای ابد باقی بماند". وودی آلن (Woody Allen) می‌گوید:"من نمی‌خواهم از طریق شاهكارهایم باقی بمانم، من می‌خواهم با نمردن برای ابد زندگی كنم.جیمز واتسون (J. Watson) می‌گوید: "آیا ما به سوی كنترل حیات رهسپاریم؟ من چنین فكر می‌كنم.همه ما می‌دانیم تا چه حد كامل نیستیم. چرا نباید خود را قدری بهتر بسازیم تا زیبنده بقا گردیم؟این است آنچه ما خواهیم كرد. ما خود را قدری بهتر خواهیم كرد". (كاكو، ص ۲۹۹ و ۳۲۹.) بحث‌های اینچنینی باعث شده كه عامه مردم نیز تصویری خیالی از شبیه‌سازی در ذهن خود تصور نمایند، البته از كار ژورنالیست‌ها در این مسیر نبایستی غافل بود كه با مطرح نمودن بحث‌های جنجالی خاص خود پیرامون شبیه‌سازی، بر گرمی این بازار افزودند. دامنه‌ این مباحث حتی به كشور ما نیز كشانده شده است كه در برخی مقاله‌ها كه نوعاً در جوامع غیر علمی به چاپ می‌رسد بحث‌های مشابهی مطرح می‌شود. در مباحث شبیه‌سازی آنچه كه بیشتر از همه مطرح است، بحث "عین‌سازی" است و طرح شدن این بحث بدین جهت است كه عده‌ای شخصیت را معادل ژن می‌دانند و بنابراین خواسته یا ناخواسته به جبر ژنتیكی قایل هستند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.