سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

اتومبیل, وسیله ای برای دور شدن


اتومبیل, وسیله ای برای دور شدن

ابزار مدرنی مانند اتومبیل, نیازمند طراحی فرهنگ استفاده مناسب است

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های زندگی سنتی با زندگی مدرن، در این است که در زندگی سنتی، کل حیات فرد، در محیطی کوچک خلاصه می‌شد. یعنی محل کار، زندگی و تفریح فرد، فاصله چندانی با هم نداشت. خانه در کنار مزرعه بود و افراد در محل کار خود نیز در معیت خانواده بودند. در زندگی عشایری هم با این‌که افراد در زمستان در یک اقلیم و در تابستان در اقلیمی دیگر به سر می‌بردند، اما بعد از سکنا گزیدن تا کوچ بعدی، تحرک چندانی نداشتند. ماه‌ها حیات افراد در منطقه‌ای محدود انجام می‌گرفت و شغل و حیات خصوصی افراد، در همان محل، خلاصه می‌شد.

این مساله در حیات روستایی بسیار آشکار‌تر بود؛ زیرا فرد روستایی حتی ممکن بود در طول عمر خود، از روستای کوچکی که در آن متولد شده بود، بیرون نرود، اما زندگی انسان هر چه به سوی شهری‌تر‌شدن سوق پیدا کرد، افراد بیشتر فضاهای کار و زندگی خصوصی خود را جدا کردند. یکی از پدیده‌‌هایی که در این جدایی بسیار موثر بود و این جدایی و تفکیک را با شتاب بسیار بیشتری نسبت به گذشته تداوم بخشید، اتومبیل بود. ورود اتومبیل به زندگی انسان، باعث شد انسان‌ها از دور‌شدن از محل زندگی اولیه خود کمتر هراس داشته باشند و اتومبیل پذیرش مشاغل دور از خانه را بسیار تسهیل کرد.

امروز اتومبیل قسمتی از زندگی روزمره ما شده است. برای انجام هر کاری به اتومبیل نیاز داریم. غافل از این‌که این نیاز، به واسطه همین اتومبیل ایجاد شده است. اگر این وسیله وجود نداشت، از ابتدا ما تن به این همه فاصله نمی‌دادیم؛ فاصله محل کار از خانه، فاصله محل تحصیل از خانه، فاصله محل زندگی‌مان از محل زندگی نزدیک‌ترین اقوام و دوستان و... . اتومبیل سبکی از زندگی را به ما تحمیل کرده که ما را خیلی به خودش نیازمند کرده است. این خصوصیت اتومبیل، خصوصیت بسیاری از کالاهای مدرن و پسامدرنی است که امروز بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی ما شده است؛ مثل تلفن، کامپیوتر، اینترنت، تلفن‌همراه و... . این وسایل، امروزه خود را به زندگی روزمره ما تحمیل کرده‌اند. چنان‌که برای بسیاری از ما زندگی بدون این وسایل غیرقابل تصور می‌نماید.

آیا ما به این وسایل عادت کرده‌ایم؟ عادت‌کردن، تعبیر بسیار کوچکی است در خصوص نسبت ما با این وسایل، ما صرفا به آنها عادت نکردیم، بلکه این وسایل بخشی از حیات ما شده ‌است. به نحوی که خود و اطرافیانمان را بدون آنها نمی‌توانیم تصور کنیم. این وسایل انجام دادن بسیاری از کارهای ناممکن قبلی را برای ما ممکن کرده‌، اما آیا در گذر از زندگی سنتی به زندگی مدرن امروزی و به دست آوردن توانایی‌های جدید، چیزی را از دست نداده‌ایم؟ بسیاری از سنت‌گرایان معتقدند، ما بهای گزافی را در انتقال به این نحوه جدید زندگی پرداخت کرده‌ایم. برای مثال آنها بر این باورند که این وسایل جدید روابط انسانی ما را به خطر انداخته است، مثلا به واسطه اتومبیل، می‌توانیم مسیر‌های بسیار طولانی را در چند دقیقه طی کرده و به دیدار دوستان و اقوام برویم، اما به باور سنت‌گرایان، این دیدار‌ها همچون دیدارهای سنتی اتفاق نمی‌افتد، چرا که کالاها و ابزارهای مدرن، همواره در پس این روابط، حاکمند. این ابزارها اجازه نمی‌دهند روابط انسان‌ها، به شکل سنتی صورت گیرد. آنها بر گفتمان ما در ایجاد روابط با دوستانمان موثرند. یکی از نمونه‌های این سلطه ابزار بر روابط انسانی، نمایش ثروت و قدرتی است که به واسطه این ابزار در برابر دوستان صورت می‌گیرد. بنابراین افراد در ارتباط با هم، به عنوان صاحبان آخرین مدل فلان ماشین یا جدیدترین مدل فلان گوشی تلفن همراه ظاهر می‌شوند و نه به عنوان دو دوست!

اما شاید نگاه واقع‌بینانه‌تر و منصفانه‌تر به موضوع این باشد که هرچند ابزار‌های مدرنی مانند اتومبیل، آن هم با این تنوع و ظواهر زیبا و... زمینه ایجاد ناخالصی‌ها در روابط انسان‌ها را فراهم می‌کند، اما این ناخالصی‌ها، مختص زندگی امروز و دوره مدرن نیست، بلکه به شکل متفاوت در زندگی سنتی نیز موجود بوده است.

اتفاقی که امروز افتاده این است که این ابزار مدرن فقط​به این ناخالصی‌ها پر و بال داده‌اند. شاید راه درمان، نه در حذف ابزار مدرن، بلکه طراحی‌ و درونی‌کردن فرهنگی خاص و مناسب استفاده از این ابزار است، به نحوی که اقتضائات روابط صحیح در آن مراعات شده باشد.