جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ارزش اخلاقی و اجتماعی امانتداری


ارزش اخلاقی و اجتماعی امانتداری

یکی از بدیهی ترین ارزشهای اجتماعی پایبندی به تعهدات است که مقبولیت عمومی دارد و همه عقلا بر آن متفق اند تا آنجا که برخی از اندیشمندان غربی, ریشه همه ارزش های اجتماعی را در قراردادها و تعهدات, اعم از قراردادهای آگاهانه و رسمی یا قراردادهای ضمنی خلاصه کرده اند

یکی از بدیهی‌ترین ارزشهای اجتماعی پایبندی به تعهدات است که مقبولیت عمومی دارد و همه عقلا بر آن متفق‌اند تا آنجا که برخی از اندیشمندان غربی، ریشه همه ارزش‌های اجتماعی را در قراردادها و تعهدات، اعم از قراردادهای آگاهانه و رسمی یا قراردادهای ضمنی خلاصه کرده‌اند. دموکراسی و لیبرالیسم غربی بر اساس نظریه قرار داد اجتماعی پی‌ ریزی شده است و قرارداد اجتماعی و تعهدات را سرچشمه حقوق می‌داند. بر این مبنا تنها چیزی که برای همیشه ثابت و تغییر‌ناپذیر باقی می‌ماند حق شرکت در قرارداد اجتماعی، عمل کردن در چارچوب آن و پایبندی به تعهدات اجتماعی است. اینها دارای ارزش ثابتی هستند و زمان و مکان خاصی نمی‌شناسند؛ اما حقوق ناشی از قراردادها، از این دیدگاه، کم و بیش متغیر است و شرایط مختلف جامعه، از نظر محیط جغرافیایی، زمان و غیره، در تغییر آنها مؤثر خواهد بود. خلاصه آنکه حتی این گونه مکتبها، که ارزش‌های اخلاقی و حقوق را متغیر و نسبی می‌دانند، ارزش عمل به قراردادها و پای‌بندی به تعهدات را ثابت و همیشگی دانسته‌اند.

شبیه ارزش قراردادها و پایبندی به تعهدات، ارزش امانتداری و امین بودن است؛ یعنی لزوم رد امانت، حکمی ثابت و همیشگی است که در هیچ شرایطی تغییر نمی‌کند. شاید بتوان گفت که ارزش امانتداری، یکی از مصادیق ارزش پایبندی به تعهدات و قراردادها است؛ زیرا در واقع، عقد امانت، قراردادی است که بین امانت دهنده و امانت گیرنده بسته می‌شود و امانت گیرنده بر اساس این قرارداد، متعهد می‌شود که امانت را حفظ کند و آن را به امانت دهنده برگرداند.

کلمه «عهد» در قرآن کریم به چند معنا به کار رفته است. گاهی به معانی سفارش و توصیه و تأکید کردن به کار رفته که لازمه‌اش امر و فرمان است. در این گونه موارد، واژه «عهد» با کلمه «الی» متعدی می‌شود و جنبه انشایی دارد. عهد به این معنا، دو گونه کاربرد دارد: گاهی به صورت عام متوجه همه مردم است و گاهی نیز متوجه یک طایفه و گروه و یا یک فرد خاص است؛ مثل آنکه خداوند در یکی از آیات، خطاب به همه مردم می‌فرماید: «الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛ ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم و به شما سفارش نکردم که شیطان را اطاعت نکنید که دشمن آشکار شما است و مرا اطاعت کنید که این است راه راست؟».کلمه عهد در این آیه، به معنای تعهد طرفینی نیست، بلکه توصیه و سفارشی است از طرف خداوند به مردم. گاهی نیز در قرآن این عهد متوجه گروه‌ها یا افراد خاصی شده است؛ از جمله در آیه: «و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما؛ ما از پیش، با آدم عهد کردیم، پس آدم (آن عهد را) فراموش کرد و برای او عزم و اراده‌ای نیافتیم».

این عهد، اشاره به فرمانی است که در آن، خداوند آدم را از نزدیک شدن به درخت خاصی نهی فرموده بود و معنای آیه، این است که ما محققاً پیش از این به آدم تأکید و سفارش کردیم که از میوه این درخت نخورد؛ اما او فراموش کرد و ما اراده و عزم محکمی در او نیافتیم. در برخی موارد نیز عهد به معنای قرارداد دوطرفه آمده است که اصطلاحاً به آن، معاهده نیز گفته می‌شود. عهد به این معنا گاهی بین دو فرد، دو گروه، دو جامعه، جامعه و فرد، جامعه و گروه و یا گروه و فرد برقرار می‌شود و گاهی نیز بین انسان و خداوند تحقق پیدا می‌کند.

درباره بُعد اخلاقی معاهدات باید گفت: در قرآن آیات بسیاری داریم که به مسلمانان دستور می‌دهند که به معاهدات خویش پایبند باشند. بیشترین تعبیری که در توصیه به پایبندیِ به عقود و معاهدات در این آیات به کار رفته، تعبیر «وفا» و رعایت است و رایج‌ترین تعبیری که در مورد خود آنها به کار رفته، تعبیر «عهد» است: «والموفون بعهدهم اذا عاهدوا»

عام‌ترین تعابیری که در قرآن در مورد پیمان‌‌شکنی به کار رفته است، تعابیر «نقض» و «نکث» است. در بعضی موارد نیز از تعبیر «تبدیل» یا «اخلاف» استفاده شده است؛ مثلا در وصف کسانی که به عهد و پیمان خود با خدا پایبند هستند، می‌فرماید: «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا؛ از مؤمنین مردان بزرگی هستند که به عهد و پیمان با خدا پایبندند. پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند و بعضی دیگر در انتظار (شهادت) به سر می‌برند و هیچ عهد خود را تغییر ندادند (و پیمان شکنی نکردند)». آنان عهد خود را تبدیل نمی کنند و تغییر نمی‌دهند. منظور این است که عهدشکنی نمی‌کنند.

در مورد تعهدات اجتماعی، یک دسته از آیات، با تعابیر گوناگون به ما توصیه کرده یا فرمان می‌دهند که به تعهدات خود، در برابر دیگران، پایبند باشیم یا افراد پایبند به عهد را ستایش می‌کنند و از این طریق، انسان را متوجه لزوم و رجحان پایبندیِ به عهد می‌کنند. قرآن در آیه‌ای با صراحت فرمان وفای به عهد می‌دهد و انسان را در برابر تعهدات خود مسئول دانسته، می‌فرماید:‌ «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا؛ در برابر عهد (خود با دیگران) پایبند باش که مورد سئوال و بازخواست قرار می‌گیرد». در دو آیه نیز در مقام معرفیِ مؤمن و بیان صفات لازم و برجسته او می‌فرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ مؤمنان) آن کسانی هستند که امانت ها و عهد خود را رعایت کنند (و به آنها پایبند باشند». در مورد این گونه آیات، باید توجه داشت که امانت هم در واقع، مصداقی از مصادیق عهد است و شخص امانتدار با قبول امانت از شخص دیگر، در برابر او متعهد شده و با او قرارداد بسته است که تا هنگام مطالبه امانت، آن را نگهداری و از آن مراقبت کند. بنابراین، قبول امانت به منزله عهد طرفینی است و ادای امانت، به منزله وفای به عهد و خیانت در امانت، به منزله نقض عهد خواهد بود.

دسته دیگری از آیات، افراد عهدشکن و بی‌توجه به پیمان های اجتماعی را نکوهش می‌کند. در یکی از این آیات، در مذمت بنی‌اسرائیل می‌فرماید: «او کلما عاهدوا عهدا نبذه فریق منهم بل اکثرهم لایومنون؛ چرا هنگامی که عهدی می‌بندند گروهی از عهد کنندگان پیمان شکنی می‌کنند». در این آیه، در مورد پیمان شکنی، از واژه «نبذ» استفاده شده که به معنای دور انداختن و پرت کردن است و با استفهام توبیخی، آنان را به خاطر عهدشکنی نکوهش کرده است.

یکی از مصادیق روشن عهد، که مورد تأکید قرار گرفته و در بعضی آیات، در کنار عهد ذکر شده، امانتداری است. رعایت عهد و ادای امانت، نزد همه عقلا، از هر دین و مذهبی که باشند، محترم است. از اینجا است که علمای اصولی گفته‌اند: حکم به لزوم رعایت عهد و ادای امانت از مستقلات عقلیه است؛ یعنی عقل بدون کمک وحی، آن را درک می‌کند.

رعایت عهد یکی از مصادیق بارز صلاح، معروف و عدالت است؛ چنان که پیمان شکنی و نقض عهد و خیانت در امانت نیز از مصادیق آشکار ظلم، منکر و فساد است. قرآن کریم در آیه‌های بسیاری امانت را مورد توجه قرار داده است. در بعضی از این آیات، به طور مطلق بر رعایت امانت تأکید کرده می‌فرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ و (مؤمنان) کسانی هستند که مراقب امانت ها و عهد خویش باشند». در بعضی دیگر از آیات قرآن کریم امانت‌های ویژه‌ای مورد تأکید قرار گرفته است؛ مانند: «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها؛ خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان باز گردانید».

مسلّماً منظور از این امانتها همان امانت‌های معمولی و مالیِ رایج میان مردم است؛ هر چند که احتمالا، می‌توان حکم این آیه را به امانت‌های الهی و امانت های عمومی نیز تعمیم داد؛ مانند آنکه مردم، زمام امور جامعه را به دست رهبری می‌سپارند که حکم امانت را دارد و نباید در آن خیانت کند.

علی مهدوی