جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
خط امام میزان رای مردم است
● اندیشه سیاسی امام در گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین مهدی كروبی
▪اولین سئوالی كه در برابر شخصیت امام خمینی به ذهن یك جوان امروزی می رسد این است كه چه برجستگی و ممیزه ای در ایشان بود كه مردم شیفته ایشان شدند و دست به این انقلاب زدند؟ درحالی كه ایشان مرجع تقلیدی بود كه دیگرانی هم مثل ایشان بودند. یا به لحاظ سخنرانی و خطابه چه بسا كسانی بودند كه حد بالایی داشتند اما چه شد كه ایشان توانست محوریت پیدا كند؟
سئوال جالبی است. اولاً در مورد مرجعیت تقلید درست است كه دیگرانی هم بودند اما ابتدا خود این مقام و ارتباط مردم با آن را باید درك كرد. می دانیم پیامبران اولین رابط میان خدا و بشر بوده اند. بعد از پیامبر در مكتب شیعه ائمه معصومین رابط میان وحی و مردم بوده اند. در غیبت آنان این مجتهد جامع الشرایط و مراجع تقلید هستند كه خلأ را پر می كنند و مردم را از محتوای دین مطلع می كنند. واقعیت این است كه بعد از درگذشت آیت الله بروجردی مراجع متعددی در حوزه ها بودند و هركدام مریدان و مقلدانی داشتند. اما امام خمینی علاوه بر داشتن رتبه فقاهت یك بینش عمیق سیاسی هم داشتند، شهامت و شجاعتی خاص داشتند. گاهی تدبیرهایی داشتند كه از وجوه ممیزه ایشان بود. در تاریخ كم داریم كسانی كه تا حدودی این خصلت را دارند. مثلاً میرزای شیرزای مرجع تقلید مهمی بود اما موضع گیری اش در مسئله تنباكو او را از استادش هم برجسته تر می كند. امروز شما هر دایره المعارفی را باز كنید حكم دو خطی تحریم تنباكو را می بینید. كسان دیگری بودند مثل سیدجمال الدین اسدآبادی كه مرجع هم نبودند اما آدم های تاثیرگذاری بودند.علاوه بر اینكه امام مرجع تقلید بود، بزرگترین مدرس حوزه بود، اصولی بود، فیلسوف هم بود. به اصطلاح فقیه الفلاسفه و فیلسوف الفقها بود. كم بودند كسانی كه این چنین در علوم مختلف تبحر داشته باشند.
▪ولی مردم كه این امتیازات ایشان را نمی دانستند و این خصوصیات بیشتر برای علما شناخته شده بود. چه شد كه مردم شیفته ایشان شدند؟
امام ضمن اینكه این خصوصیات را داشت بسیار مهذب و زاهد بود. مثال بزنم، فروردین ۴۰ مرجع تقلید مطلق آیت الله بروجردی رحلت می كند. یكی از كسانی كه به عنوان مرجعیت مطرح است آقای خمینی است. عده ای هم او را اعلم می دانند و طرفدارش هستند. حتی در اسناد ساواك است كه از نظر درسی و علمی مهمترین درس زمان بروجردی را ایشان دارد. بین سال ۳۶ و ۳۷ بیشترین شاگرد را او دارد. همین آدم كه جایگاه علمی اش این طوری است بعد از رحلت آقای بروجردی كاملاً خودش را از صحنه كنار می كشد. هر كاری ابزار و مقدماتی می خواهد، مرجعیت هم ابزاری می خواهد، مریدی جمع كند، رساله ای بنویسد، اما امام اصلاً وارد این عرصه نشد كه مقدمات مرجعیت خود را فراهم كند. اما یك سال بعدش یك حادثه رخ می دهد. مهر سال ۴۱ حركتی در قالب انجمن های ایالتی و ولایتی شروع می شود. در این قضیه سینه سپر می كند. جامعه آن وقت تشنه یك حركت است. رژیم مطلوب مردم نیست و از كودتا به وجود آمده است. جامعه اسلامی است اما رژیم ضددینی است و سابقه خوبی در اذهان عمومی ندارد. مخالفینش را سركوب می كند. در چنین فضایی وقتی ایشان به صحنه می آید جلب نظر می كند. مردم احساس می كنند آهنگ اعلامیه هایش و نامه هایش با آهنگ علمای دیگر فرق می كند. پهلوانانه وارد شده و دارد مقاومت می كند. نظر مردم جذب می شود. ایمان دارد و تهذیب كرده است و حركتش برای خداست لذا در دل مردم اثر دارد. نكته دوم نفوذی است كه به عنوان یك مرجع دارد. زمانی كسی كه هیچ سابقه مثبت و منفی از او نداریم یك بحث جدی طرح می كند. تمام تاثیر حرفش برمی گردد به خود حرف. اما اگر كسی كه در ذهن شما شخصیت بزرگی است و در شما نفوذ دارد حرفی بزند، شخصیت طرف هم در شما اثر دارد. امام وقتی وارد عرصه سیاسی شد جایگاه مرجعیت داشت یعنی در سراسر كشور اگر مبالغه نكنیم شاگردانش پخش بودند. خیلی هایشان پیش امام فلسفه خوانده بودند. اینها در ذهنیت مردم بسیار تاثیر داشتند. طیف هایی مثل آقای مطهری و آقای منتظری نزد ایشان درس خوانده بودند. بنابراین جایگاه مرجعیت و علمی ایشان در تثبیتشان خیلی مؤثر است. مرجعیت در آن زمان قداستی داشت. جایگاه مرجعیت در ذهن مردم آقای بروجردی است، شیخ انصاری است. مرجع یعنی عالی ترین مقام دینی در ذهن مردم. مردم احساس می كنند حرف او حرف اسلام است. حرف امام زمان است. لذا وقتی كه امام حركتش تند شد و به مقطع خرداد ۴۲ و دستگیری رسید، همه تلاش حكومت این بود كه بگوید ایشان یك روحانی و عالم معمولی است ولی جایگاه مرجعیت و تقلید ندارد. فشار می آورند كه كسی به ایشان رجوع نكند. یكی از سئوالات سیاسی تند از افرادی كه دستگیر می شدند این بود كه شما مقلد كی هستید؟ و بسیاری از افراد تقیه می كردند و كسانی غیر امام را می گفتند. از آن طرف هم بودند كسانی كه خودشان مجتهد بودند و صاحب نظر ولی می گفتند: «من مقلد آقای خمینی هستم.» ازجمله در سال ۴۲ اولین بازداشتی كه شدیم آقای مطهری گفت: «یادتان باشد سئوال كه از شما می كنند بگویید من مقلد آقای خمینی هستم. خود من مقلد كسی نیستم مجتهد هستم ولی بنا دارم بگویم مقلد ایشانم.»
▪علاوه بر مرجعیت چه مسائلی در گرایش مردم موثر بود؟
نكته دیگر قاطعیت در تصمیم گیری است. در صحنه نبرد همیشه تردید و شك و عدم تصمیم گیری ضربه های سخت می زند. هرچند اگر تصمیم گیری غیرمحاسبه ای هم باشد ضربه می زند. انسان وقتی وارد یك صحنه ای می شود باید با درایت تصمیم بگیرد ولی اگر تردید بخواهد بكند كار را خراب می كند. فرصت را از دست می دهد. تصمیم گیری هم وحی نیست كه همه اش خوب از كار در بیاید. بعضی وقت ها اشتباه در می آید. امام یكی از ویژگی هایش قاطعیت در تصمیم گیری بود. حادترین مسئله در آن زمان ماجرای فیضیه بود، می خواستند قم را سركوب كنند و تصفیه كنند. یك مقدار كماندو آوردند قم. ایام را هم جوری انتخاب كردند كه خبرش در سراسر كشور بپیچد، امام اعلام كرده بود كه امسال عید نداریم. سركوب تندی در فیضیه كردند. فرماندهی سركوب با سرهنگ مولوی بود كه نفر دوم ساواك بود و چهره مهمی بود. بعد در اطراف تهران هلی كوپترش افتاد و كشته شد. تیراندازی كردند، از پشت بام افراد را به پایین انداختند. كتك زدند. حداقل ۵-۴ نفر كشته شدند. فیضیه را ویرانه كرده بودند، تصور كنید وحشت همه را فراگرفته است، قم ناآرام است، مجروحین را از بیمارستان ها بیرون می كنند، بسیاری از شخصیت ها در خانه ها را بسته اند، یكی از مراجع كنونی می گوید:من پهلوی یكی از بزرگان بودم در حضور یكی از مراجع زمان بودم ایشان گفتند: «من شنیده ام كه آقای خمینی می خواهد اعلامیه بدهد شما می روید پهلویش سلام من را می رسانی می گویی من اطلاعات دارم كه اینها بنایشان این است كه اگر چیزی بگوییم به خانه من و شما حمله كنند.» ایشان می روند خدمت امام وقتی پیام را می گویند امام لبخندی می زند و می گوید: «من اعلامیه ام را امروز تهران فرستادم.»
این اولین اعلامیه است كه هدف را شاه قرار داد كه با توجه به وضعیت شاه در سال ۴۲ و پایگاهش خیلی شجاعانه بود، مثال بزنم تا آن فضا را تصور كنید: سال ۳۸ ، ۳۹ كه من می رفتم حضرت عبدالعظیم می دیدم كه دور قبر ناصرالدین شاه جمعیت زیادی هست و دارند فاتحه می خوانند، فضا این بود. روشنفكران هم با اصل سلطنت مخالف نبودند دنبال آزادی بودند. یكی از زندانی های سال ۴۵ می گفت «آقای خمینی پایه های سلطنت را متزلزل كرد.» حمله به شاه كم سابقه بود. عبارتش این بود: «من اكنون قلب خود را برای سرنیزه های شما حاضر كرده ام ولی برای زورگویی و جباری های شما حاضر نخواهم كرد.» این برخورد فضا را به هم ریخت. وقتی فیضیه كوبیده شد ما پیش از ظهر رفتیم منزل امام. جمعیت می آمدند و می رفتند مردم گریه می كردند اما امام آرام نشسته بود، در خانه را هم باز گذاشته بودند، فوج فوج مردم می آمدند داخل منزل. یكی را می آوردند سر و كله اش شكسته، كس دیگری پایش شكسته، امام هركدام را كه می دید می گفت: «به شما تبریك می گویم، اینها می خواستند ما را سركوب كنند، اما بیشترین خدمت را كردند. برای ملتی كه از سراسر كشور هستند دیگر لازم نیست ما اعلامیه بدهیم بروید به مردم بگویید اینها چه كار كردند؟»
از ماجرای فیضیه بهره برداری كرد و موجی در سراسر كشور ایجاد كرد. به چهلمش كه رسید گفت فاتحه بگیرید. گفته بودند اگر آقای خمینی در مسجد اعظم درس بگوید می ریزیم به هم می زنیم. امام آمد در صحن درس گفت كه خطرش هم بیشتر بود.
هفده شهریور من خودم در جلسات بودم. سركوبی شدید شد. این سركوب هم موثر بود. حتی گروه های انقلابی تحلیل شان این بود كه این شورش كور است و قضیه دیگر پایان یافت و همه هم مرعوب شدند. من می دیدم كه همه جا خورده اند. یك اعلامیه سریع رسید كه ای كاش خمینی پهلوی شما بود و مثل شما به شهادت می رسید. سه روز نگذشت اعلامیه دوم آمد كه راهتان را ادامه بدهید. تعبیرش هم این بود كه شهدای ما هنوز به تعداد شهدای جنگ صفین كه عمار از آنها بود نرسیده است. راه را ادامه بدهید. همین شد كه حكومت نظامی نگرفت. خرداد ۴۲ كه قیام را سركوب كردند و امام نبود آرام شد و نشد دیگر ادامه بدهند با اینكه مردم شور عجیبی داشتند اما رهبری نبود كه بتواند از این بهره برداری كند. بنابراین یكی از دلایلی كه امام موفق شد شجاعت و قاطعیتش در تصمیم گیری بود.
یك مورد دیگر بگویم بهمن ۵۷ اعلام كردند كه ۴ بعدازظهر حكومت نظامی است و اگر ادامه بدهید ۲۴ ساعته حكومت نظامی می كنیم. همه مرعوب شده بودند وضع عجیبی بود. ایشان گفتند به مردم بگویید بریزند توی خیابان. دو بعدازظهر تا حكومت آمد خودش را جمع كند مردم ریختند در خیابان اصلاً دیگر نتوانستند كاری كنند.
یكی از كارهای امام تلاش برای وحدت نیروها بود. تلاش رژیم این بود كه تفرقه به وجود بیاورد و حركت امام طوری بود كه تفرقه ایجاد نشود. مراقب بود نیروها را حفظ كند و سرخوردگی در آنها ایجاد نشود، به حرفش اعتقاد داشت.
▪آیا این اعتقاد ایشان و اینكه خودشان مجتهد بودند و صاحب نظر، باعث نمی شد به حرف و نظر دیگران توجه نكنند؟
نه، اتفاقاً ایشان اهل شور و مشاوره بود. جز اصول كلی باقی مسائل را با مشاوره انجام می داد. روی اصول كوتاه نمی آمد. اما خیلی اوقات نظرش نظر خاصی بود و وقتی صحبت می شد دیگران نظر دیگری داشتند نظرش عوض می شد. یكی از دوستان تعریف می كرد: «انقلاب شده بود و حكومت جمهوری اسلامی تشكیل شده بود. یك آقایی یك سری بحث هایی می كرد كه از نظر كارشناسی و دینی امام این بحث ها را مضر می دانست. لذا پیغام داد كه این بحث ها را من گوش داده ام، درسش را بردارید. بعد از شورای انقلاب می روند به امام می گویند: «هر چه شما تا حالا نظر دادید ما دیدیم كه نظر شما درست است، اما در این مورد معتقدیم شما اشتباه می كنید و می خواهیم به نظر شما عمل نكنیم و به نظر خودمان عمل كنیم.» و امام گفت: «خیلی خوب این درس را برندارید.» ما عمل نكردیم امام هم ناراحت نشد ولی گفت: «به این می رسید كه اشتباه كردید.» این دوست ما می گفت كه در شورای انقلاب بعدها به این نتیجه رسیدیم كه این را از این كار برداریم. یك روز رفتیم پیش امام گفتیم: «یك مژده می خواهیم بدهیم، آن مورد را هم فهمیدیم كه شما درست می گفتید و ما به این نتیجه رسیدیم كه او را از آن كار برداریم.» امام گفت: «بسیار خوب.» و اصلاً نگفت: «دیدید من آن زمان به شما گفتم!» مكرر می شد كه نظر دیگران یك چیز بود و نظر خودش چیز دیگر بود و وقتی به ایشان می گفتند می پذیرفت مثلاً در مورد دولت چنین بود.
احسان مجتهدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست