شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تروریسم یا بهانه ی نظامی گری


تروریسم یا بهانه ی نظامی گری

سیاستهای یک جانبه گرانه ی آمریکا مفهوم تروریسم را به جهتی سوق داده است که امکان تفسیرهای ضد و نقیض از آن بسیار است در این صورت فعالیتهای نظامی آمریکا که به طور کاملا واضحی لشکرکشی و دخالت در امور سایر کشورها است مصداق تروریسم نخواهد بود و بر اساس یک مغالطه ی بزرگ هم «جنگ علیه تروریسم» نامیده شده

در مورد تاریخچه واژه تروریسم ،‌آن گونه که فرهنگ انگلیسی آکسفورد بیان می‌کند این واژه برای اولین بار در سال ۱۷۹۵ برای توصیف حکومت ترس و وحشت که در فاصله انقلاب ۹۴-۱۷۸۹ فرانسه حاکم بود به کار رفته است . البته این واژه تنهابه نوع حکومتی آن متصف نمی‌شود و می‌تواند در غالب گروههای تندرو و افراطی هم جای بگیرد اگر چه انواع حکومتی آن همچون تروریسم رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا نوع غالب بوده است به طوری که مجموعا این دو کشور بیش از ۱۷۴۰ عملیات تروریستی را در سراسر جهان هدایت کرده‌اند.

● تعریف:‌

در سطح حقوق بین الملل برای اولین بار در جریان سومین کنفرانس بین‌المللی حقوق جزا در بروکسل ۱۹۳۰ ،‌اصطلاح "‌تروریسم "‌به کار رفت. اصطلاحی که تعاریف متعددی بر آن بار شد و البته هیچ اجماعی نیز بر آن حاصل نشد. تفکیک واژه ترور از تروریسم و تفاوت بین مقاومت و حرکات تروریستی ، ‌از مهمترین این دغدغه‌ها بودند . در ابتدا آمریکا‌یی‌ها از بین المللی کردن این واژه چندان راضی به نظر نمی‌رسیدند و در تعاریف خود آنرا به نحوی به عناصر ملی گره می‌دادند ولی در مقابل کشورهای غیر غربی بر بین المللی بودن آن تأکید می‌کردند. برای مثال تعریف منتخب آمریکایی‌ها بیان می‌کرد: " بین ترور و تروریسم تفاوت وجود دارد "‌ ترور، ‌از بالا تحمیل می‌شود و بیانگر اشاعه ترس از سوی دیکتاتورها و قدرتمندان به هدف کنترل وضعیت مطلوب است . در مقابل تروریسم، ‌از پایین اعمال می‌گردد وایجاد ترس به وسیله شورشیان می‌باشد که تلاش محسوب می‌شود و در جهت تغییر عناصر حاکمیت"‌ . تقابلا تعریف کشورهای غیر غربی – که عمدتا هم تازه به استقلال رسیده بودند و به طور قطعی یقین داشتند در تداوم استقلال آنها کار شکنی‌های متعددی صورت می‌پذیرد مبتنی بر واژه "‌امنیت "‌ بود. به عبارت دیگر "‌هر شخصی که به طور نامشروع بخواهد ساختهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعه را به هم بزند و این قصد را از راهکار بر هم زدن امنیت – داخلی یا خارجی – جستجو کند تروریست است و هیچ قید مکانی هم وجود ندارد."‌

تعریف فوق اگر چه موسع است ولی تعریفی است که در آستانه سال ۲۰۰۲ دیگر شکی در پذیرفتن آن باقی نمانده است ،‌اگر چه به طور ضمنی عنصر "‌نامشروع "‌ به شکل دوری تعبیر می‌گردد تا امکان سوء استفاده از آن حاصل شود. پروسه این تفسیر به این شکل است که برای حصول مشروعیت کافی است اثبات شود امنیت کشوری تهدید شده است احراز این موضوع ، مجوزی است تا کشور مذکور دست به عمل متقابل بزند این تفسیر نه تنها خلاف عرف حقوق بین الملل می‌باشد بلکه می تواند به نقض کنواسیون‌های متعدد بین المللی هم بینجامد.

مشروعیت یک عمل در گروی انجام آن از راهکارهای قانونی است به عبارت دیگر در سطح ملی، ‌یک عمل مشروع است اگر مسیر قانونی و مردمی را برای ظهور خود انتخاب کند و در سطح بین‌المللی اگر بر اساس کنواسیونها و قواعد بین المللی باشد. نتیجه اینکه عنوان تقاص (‌خود یاری ) ‌در هیچ جامعه قانونی و متمدن پذیرفته شده نیست،‌زیرا در صورت نادیده گرفتن قوانین و مقررات زندگی انسانی،‌ هرج و مرج جای آنرا خواهد گرفت. البته بحث دفاع مشروع کماکان اعتبار خود را خواهد داشت زیرا دفاع محسوب می‌شود و نه تهاجم ،‌به علاوه دفاع مشروع در مورد خطری معنا پیدا می‌کند که غیر قانونی ،‌قریب‌الوقوع و غیر قابل حل از راهکارهای قانونی ،‌در آن فرصت تهدید تا اجرا باشد.

سیاستهای یک جانبه نگرانه آمریکا مفهوم تروریسم به جهتی سوق می‌دهد که امکان تفسیرهای ضد و نقیض از آن بسیار باشد در این صورت فعالیتهای نظامی آمریکا که به طور کاملا واضحی لشکرکشی و دخالت در امور سایر کشورها است مصداق تروریسم نخواهد بود ، ‌در حالی که هر فعالیت دیگری که به نحوی از انحاء‌،‌ امنیت ایالات متحده را تهدید کند . حتی اگر یک تهدید ممکن الوقوع هم نباشد،‌ بهانه است برای تقاص ، مفهومی که بی شک امروزه بسیار ابلهانه می‌باشد تا انسانها از روی انتقام گیری نسبت به یکدیگر مظنون شده و در مقام جنگ برآیند.

● ماهیت تروریسم:‌

آیا اعمال تروریستی ،‌ اعمالی هستند که از سوی وجدان عمومی جامعه تقبیح می‌شوند؟‌ آیا عمل تروریستی آنقدر غیر انسانی به نظر می‌رسد که وجدان مشترک انسانها ،‌آنرا غیر اخلاقی معرفی می‌کند؟ گذشته از این مسائل ، ‌آیا عمل تروریستی ، ‌حداقل عناصر محرمانه را دارد؟‌

جواب به همه این سؤالها نیاز به فرصت بسیاری دارد تا ابتدائا بتوانیم ماهیت تروریسم را مشخص کنیم و سپس رابطه آنرا با انسان،‌ جامعه،‌ اخلاق و حقوق تبیین کنیم.

یک ضرب‌المثل انگلیسی اینگونه اظهار می‌دارد که "‌ آن کس که از نظر یک شخص تروریست محسوب می‌شود از نظر دیگری یک مبارز آزادی است"‌ . به سادگی از این بیان در می‌یابیم که هر عمل تروریستی کاملا دچار یک نوع نسبیت است،‌برای مثال ایرلندی‌ها برای رهایی از سلطه انگلیس و استقلال کشورشان ،‌اعمال وحشت‌زادیی بسیاری را انجام داده‌اند ولی آیا بر این باورند که عملشان یک عمل تروریستی بوده است؟‌ بی شک اعمال و رفتار خود را تروریستی نمی‌دانند بلکه حرکتی می دانند برای آزادی و دفاع در برابر مهاجم ،‌که در این صورت نه به جای عقاب بلکه به نوعی قابل ستایش است.

به هر حال حتی اگر عملی برای آزادی و مبارزه با دشمنان مهاجم باشد تنها باید به گروهی محصور شود که صراحتا به نفی آزادی دیگران پرداخته‌اند و نمی‌تواند شامل مردم عادی شود برای مثال هواپیماربایی ،‌ بمب‌گذاری در شهر ، ‌گروگان گیری ،‌تخریب اموال عمومی ،‌سیستم‌های برق ،‌آب و گاز ... ،‌کشتار جمعی و ... نمونه‌هایی از اعمال غیر انسانی هستند که بر اساس هیچ قاعده‌ای نمی‌توانند مورد ستایش قراربگیرند. همچنین طبق تفسیری که از کنوانسیون‌های لایحه صورت گرفته است حتی در فعالیتهای آزادی بخش می‌بایست حداقل رفتاری را که باید در مخاصمات مسلحانه رعایت شود و از آن جمله لزوم ضرر نرساندن به غیرنظامیان می‌باشد ،‌رعایت گردد.

نتیجتا رفتاری که مردم غیر نظامی را هدف قرار دهد عمل تروریستی است که به هیچ وجه قابل توجیه نمی‌باشد و از سوی هیچ وجدان انسانی مورد تأیید قرار نمی‌گیرد.

از نظر حقوقی اعمال تروریستی چون تابع یک سری عقاید گروهی هستند غالبا بصورت سازمان یافته ارتکاب می‌یابند و بدین جهت به طور شدیدتری جرم انگاری می‌شوند. در اعمال تروریستی وجود سوء نیت خاص نیز شرط می‌باشد یعنی علاوه بر اینکه تروریستها اراده انجام عمل تروریستی را دارند میخواهند تا با ارتکاب عمل تروریستی و ایجاد رعب و وحشت ،‌ساختهای اجتماعی ،‌ سیاسی و اقتصادی جامعه را به نحو دلخواه خود تغییر دهند.

پژوهشگر: غمامی



همچنین مشاهده کنید