چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

یک قدمی پایان


یک قدمی پایان

نگاهی به کتاب فرزندان سایه نوشته گارت نیکس

سه ساله که اینجا و کنار سایه هستم. ولی خودش پونزده ساله که این جاست از زمان «تغییر» تابه‌حال از اون زمان تا حالا بچه‌های زیادی اینجا بودند.

مصاحبه‌هاشون رو دیدم، ولی خودشون رو هیچ‌وقت. توی تاریکی می‌شینی و به صورت‌هاشون نگاه می‌کنی که از زندگی‌های کوتاه‌شون صحبت می‌کنند و از خودت می‌پرسی دست‌آخر چی کارشون رو ساخت؟ یه وینگر از آسمون روی سرشون خراب شد؟ ردیاب‌ها اون قدر پی‌شون رو گرفتند تا از پا افتادند و بعد میرمیدون‌ها خلاص‌شون کردند یا یه فرت وقتی توی یه سوراخ تاریک قایم شده بودند سر رسیده بود و کلک‌شون رو کنده بود؟

و الان دارید منو تماشا می‌کنید... و از خودتون می‌پرسید... چی کار اونو ساخت؟

وحشت، فانتزی، علمی‌تخیلی، آخرالزمان: چهار ژانر مختلفی که به رمان «فرزندان سایه» شکل می‌دهند، این روزها، نظر خواننده‌ نوجوان را بیشتر از هر چیزی به خود جلب می‌کنند. چرا؟ جواب مشخصی وجود ندارد، اول از همه، این سلیقه‌ بازار است. بعد، تمایل بازار باعث شده تا تبلیغات زیادی بر روی این ژانرها صورت بگیرد و درنهایت، می‌توان گفت که فن‌آوری‌های روز، به نوجوان امروز کمک می‌کند تا بیشتر چنین چیزهایی را بپذیرد، تا آن‌که بخواهد سراغ دیگر ژانرها موجود در ادبیات برود. این آثار، همان داستان‌هایی هستند که به صورت مختلف جلوی دیدگان او قرار می‌گیرند، به شکل فیلم‌ها و سریال‌ها، کلیپ‌های موسیقی و کمیک‌استریپ‌ها و مهم‌تر از همه، در شکل بازی.

بازی را نباید دست‌کم گرفت. نسل جوان امروز ما، با اولین نسل‌های بازی‌های رایانه‌ای بزرگ شده است و امروز این بازی‌ها، در ترکیب زندگی اکثریت مطلق نوجوان‌های ما جای خود را باز کرده‌اند. بازی‌هایی که صرفا با رایانه انجام نمی‌شوند، بلکه وسایل پیش‌رفته و مخصوص به خود را دارند. این بازی‌ها، همان چیزهایی را در خود دارند، که درون «فرزندان سایه» رسوخ کرده. شاید برای همین اولین فصل‌های کتاب، خیلی به این مدل بازی‌ها نزدیک هستند: نوجوانی از اردوگاه فرار کرده و حالا موجوداتی عجیب‌وغریب دنبالش هستند. او باید فرار کند. بخش‌هایی طولانی از کتاب به توصیف این گریزها می‌پردازد و در عین حال،‌ نوجوان که حالا دوستانی پیدا کرده، باید راهی بیابد تا منشأ این موجودات را پیدا کرده و زمین را از شر وجودشان خلاص کند. اما اول از همه، ارباب‌های این موجودات که هستند؟ راوی باید این راز هولناک را کشف کند، حقیقت را مقابل چشمان خواننده قرار بدهد و به‌دنبال راهی برای گریز ابدی خود و نسل انسان باشد.

در این گریز میان انسان، ماشین‌ها و ارباب‌ها، فانتزی و علمی‌تخیلی نقشی جدی بازی می‌کنند. راه برای خیال‌پردازی‌های نویسنده باز است. می‌تواند تاریخ انسان و جهان را آن‌گونه که دوست دارد تحلیل کرده و همان‌طور که مطابق خواسته‌های داستانی او است، این تاریخ را پیش ببرد. در «فرزندان سایه»، گارت نیکس برای خلق جهان داستانی خود، چارچوب زمین را تغییر داده است: «تغییر» رخ داده، انسان‌های بالغ از صفحه‌ زمین محو شده‌اند و کسی نمی‌داند آن‌ها به کجا رفته‌اند. موجوداتی از بُعدی دیگر بر زمین فرمان‌روایی می‌کنند. آن‌ها فرزندان انسان را در اردوگاه‌های خود رشد داده، از بدن و مغز آن‌ها برای خلق ماشین‌های خود استفاده می‌کنند. همین ماشین‌ها هستند که در رمان باید با آن‌ها جنگید: ماشین‌هایی با کارکرد و فن‌آوری ماشینی، اما صورت، دست‌ها و پاهای انسانی.

این تصویر، تصویری هولناک است و راه را برای یک ژانر دیگر باز می‌کند: وحشت. کتاب، خون‌آشام‌های خاص خود را دارد: ارباب‌ها، نوعی انسان که معتقد است انسان‌های موجود بر روی زمین حیوان هستند و چیزهایی برای به بازی گرفته شدن و لذت بردن. از انسان ماشین می‌سازند و ماشین‌ها را به جان هم می‌اندازند تا سنت جنگی خودشان را پیش ببرند. در این میان، چند نوجوانی که نجات پیدا کرده‌اند، باید از کمک‌های موجود برای پیدا کردن راه گریز استفاده کنند. کمک آن‌ها، سایه است. موجودی رایانه‌ای که در تصویرهای هولوگرافیک خود زنده است. می‌گوید که سابقا انسانی بالغ بوده و استاد دانشگاه و حالا در ذهن رایانه‌ای خود، از امکانات گذشتگان زمین استفاده می‌کند تا به نوجوان‌ها فن‌‌آوری لازم برای مقابله با ارباب‌ها را بدهد اما خود سایه واقعا کیست؟ این اصلی‌ترین سوال کتاب است، که به پایان آن، جلوه‌ای جذاب می‌بخشد.«فرزندان سایه» یکی از کتاب‌هایی‌ست که از دل یک جمع دوستانه‌ و قدیمی ایرانی بیرون آمده است: آکادمی‌فانتزی. جوانانی که زمانی دور هم جمع شدند و این وب‌سایت را درست کردند، حالا به جایگاهی در دل فرهنگ ایران رسیده‌اند که می‌توانیم نتایج کاری‌شان را بیرون از چارچوب‌های صفحات وب تماشا کنیم. آن‌ها سلیقه‌ هم‌نسل‌های خودشان را می‌سنجند و برابر آن سلیقه کتاب انتخاب کرده و منتشر می‌کنند. «فرزندان سایه» یکی از این کتاب‌هاست و باید منتظر باشیم تا در آینده‌ای نزدیک، جلدهای دیگری هم از این سری کتاب‌ها، به دست‌مان برسند. کتاب‌هایی که خود نوجوان‌های ایرانی برای مطالعه‌ خودشان انتخاب کرده‌اند و خود ترجمه کرده و بازاریابی کرده‌اند. حالا منتظر هستند تا نتیجه را در بازار هم‌نسل‌های خودشان مشاهده کنند.

سیدمصطفی رضیئی