پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حج


حج

یكی از مناسك مهم و اساسی حج كه توسط حضرت ابراهیم ع ارائه شد, طواف به دور خانه خدا بود

یكی از مناسك مهم و اساسی حج كه توسط حضرت ابراهیم (ع) ارائه شد، طواف به دور خانه خدا بود. طواف یعنی دور چیزی گردیدن و بر گرد چیزی چرخیدن و علامت كمال علاقه و محبت است. یعنی كه شخص خود را فدای محبوب می كند و بلا گردان او می شود، همچنان كه پروانه آن قدر بر گرد شمع می گردد تا خود را با بال و پر سوخته به پای شمع می افكند.

خانه كعبه ، خانه دلهاست ساحت قدس و جلوه گاه خداست

نیكبخت آنكه همچو پروانه در طواف است گرد آن خانه

از زمانهای كهن میان ذاهب ایرانیان، هندیان و بودائیان و رمانیان و غیره عمل طواف رواج داشت.

عملی شبیه به گردش سیارات هفتگانه پیرامون خورشید كه ستاره پرستان در زمین پیرامون هیاكل و معابد شمس انجام می دادند، حضرت ابراهیم(ع) به فرمان خدا این مراسم را از حالت شرك و خوشید پرستی تطهیر و پاك گرداند و آن را عملی قرار داد شبیه به طواف فرشتگان پیرامون عرش الهی:

و تری المائكه حافین حول العرش

و فرشتگان را می بینی كه پیرامون عرش الهی در طوافند.

شاید یكی از حكمتهای طواف پرورش روح اطاعت توام با اشتیاق، از خدا همگام با گردش و اطاعت مشتاقانه زمین و اسمانهای هفتگانه از پروردگار است:

فقال لها و للارض اتیا طوعا او كرها قالتا اتینا طائنین فقضاهن سبع سموات.

خداند به اسمان و زمین فرمود: به سوی خدا با شوق یا اكراه بشتابید، آنها گفتند ما با كمال شوق به سوی تو می شتابیم.

و شاید یكی از حكمتهای طواف ابراهیمی پرورش روح تسلیم همگام با تسلیم سایر موجودات زمین و اسمان در برابر خدا باشد كه قرآن می فرماید:

افغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السموات و الارض طوعا و كرها و الیه ترجمعون؟

آیا آنها دینی جز دین خدا را می جویند، در صورتی كه اهل اسمانها و زمین ـ خواه و ناخواه در برابر او تسلیم هستند و همه به سوی او باز می گردند؟

● نماز طواف در مقام ابراهیم

واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی.

به دنبال طواف همگا با طواف سیارات منظومه شمسی و فرشتگان، حضرت ابراهیم (ع) در محلی كه اكنون مقام ابراهیم (ع) نامیده می شود همگام با تسبیح اهل اسمان ها و زمین به نماز و تسبیح برای خدا پرداخت:

الم تر آن الله یسبح له من فی السموات و الارض و الطیر صافات، كل قد علم صلاته و تسبیحه.....

آیا نمی بینی كه خدا را همه كسانی كه در اسمان ها و زمین هستند حتی مرغان پر گشاده در هوا تسبیح می كنند و همه آنها نماز و تسبیح خود را می دانند ....

و بدین ترتیب حضرت ابراهیم جهانیان را از طواف و نماز برای بتها به سوی طواف و نماز برای خدا سوق می دهد. نمازی كه وسیله تقرب به خداست (الصلوه قربان كل تقی)

● عرفات و مشعر ابراهیم (ع)

حضرت ابراهیم (ع) كه دوران كودكی و نوجوانی را در كوهای كوثی در سرزمین اور بابل به سیر و سیاحت پرداخته و كوه و صحرا برایش دانشگاهی شبانه روزی بود و از مطالعه ستارگان و خورشید و ماه درسهای بسیار آموخته و به افول و نقص آنان پی برده بود، اكنون ذریه و پیروان خود را به صحرا و كوههای عرفات و مشعر الحرام و منی می برد.

و از بعد از ظهر تا غروب روز نهم ذیحجه آنان را نظاره گر غروب و افول خورشید می گرداند و معرفت و شناخت آنان را نسبت به خورشید به واقعیت و یقین می رساند.

انگاه آنان را به صحرا مشعر الحرام كوچ می دهد، و شب تا به صبح به تماشای ماه و ستارگان می برد، تا با مشاهده غروب و افول ماه و ستارگان به مرحله شعور رسند و متوجه نقص آنها و نیاز انسان به خدای پدید آورنده كرات آسمانی و زمین گردند و به مرحله یقین نایل گردند همچنان كه خداوند ملكوت آسمانها و زمین را به او رائه كرد تا از موقنین باشد: و كذلك نری ملكوت السموات و الارض و لیكون من الموقنین.

● رمی شیطان

در آن هنگام كه حضرت ابراهیم (ع) به فرمان خداوند فرزندش را می برد تا بر فراز تل منی قربانی كند، شیطان به تلاش افتاد تا در این آزمون بزرگ الهی جلوی موفقیت و پیروزی خاندان ابراهیم را بگیرد. ابتدا به سراغ مادر اسماعیل می رود تا به وسیله احاسات مادری، پدر و پسر را از اجرای فرمان الهی باز دارد:

ـ آیا خبر داری كه ابراهیم، اسماعیل را می برد تا او را بكشد؟!

ـ دور شو ای شیطان كه ابراهیم مهربان تر از آن است كه فرزند صالح خود را بكشد.

ـ او ادعا می كند كه دستور خداست.

ـ اگر فرمان خدا باشد، راضی و تسلیم فرمان خدا هستیم.

شیطان وقتی از سوی هاجر رانده شد، به سوی فرزند آمد تا با دردناك جلوه دادن مرگ او را از نیمه راه باز گرداندو. ولی اسماعیل، با ایمان محكمی كه داشت او را سخت از خود براند كه این مرگ چون فرمان خداست، شیرین و گوارا خواهد بود رضنا بحكم الله و سلمنا لامره.

و چون شیطان از مادر و پسر رانده شد، به سوی پدر آمد تا با القای شك و شبهه او را از ادامه راه باز دارد:

ـ شنیده ام كه شیطان تو را در خواب واداشته تا دست به گناه بزرگی زده، مرتكب قتل فرزند شوی.

ابراهیم (ع) بدانست كه او شیطان وسوسه گر است، فریاد بر او زد:

ـ دور شو ای دشمن خدا.

گفته می شود ابراهیم بر سر راه خود به قربانگاه در سه محل شیطان بر وی ظاهر شد، یكی به محل جمره اولی و دیگری به محله جمری وسطی و سومی به محله جمره عقبه، و ابراهیم در هر سه نقطه با پرتاب هفت سنگ او را از خود براند و از آن زمان این رسم از جمله مناسك و اعمال واجب حج می باشد و مستحب است به هنگام پرتاب سنگ به جمرات گفته شود: اللهم ادحر عنی الشیطان (خداوندا شیطان را از من بران.)

● درسی از قربانی ابراهیم (ع)

همان طور كه می دانیم، بشر در طول تاریخ در اثر دور شدن از اسلام و فرمان خدا و روی آوردن به شیطان و طاغوت ها اسیر خدایان گوناگون شده و این خدایان همواره بنی آدم را به بند اسارت و بردگی كشیده است و چه بسیار انسانها كه در راه بتها، خورشید و ماه و ستارگان و هوی و هوسها و بنای كاخهای ستمگران قربانی می شدند.

و كذلك زین لكثیر من الشمركین قتل اولادهم شركاوهم لیردوهم و لیلبسوا علیهم السلام دینهم و لو شا الله ما فعلوه.

و این چنین طاغوتیان برای بسیاری از مشركان قتل و قرانی فرزندانشان را نیك جلوه داده بودند و در نتیجه فرزندان و ایین شان را به نابودی و انحراف كشاندند و اگر خدا می خواست مرتكب آن نمی شدند بنابراین آنان را با افترا و دروغشان بر خدا به خودشان واگذار.

حضرت ابراهیم (ع) با اعلام توحید، بندهای اسارت را گسست و فرزندان آدم را از هر نوع بردگی و قربانی شدن نجات داد.

داستان ذبح اسماعیل به ما می آموزد كه در دین توحید، انسان از قربانی شدن در پیشگاه خداوند معاف است. و بشر با در آمدن به دین توحید و اسلام و تسلیم در برابر فرمان خدا، استقلال و آزادی خود را در برابر اربابان، استعمارگران، ستمكاران، بتها و خرافات، باز می یابد و دیگر به قربانگاه طاغوتهای زمان نخواهد رفت.

پرهیز از محرمات كه در زبان دین از آن به تقوا تعبیر شده است، مهم ترین وسیله در سیر و سلوك معنوی و تقرب به حضرت دوست است.

بدون تقوا رسیدن به هیچ مقامی امكان ندارد زیرا تا زمانی كه نفس، آلوده به چرك محرمات و گناهان است و تا مادامی كه تابع هوس ها و لذت های نفسانی است و شیرینی آن در كام اوست، اولین مقام كمالات معنوی برای او رخ نداده است و به حیات طیبه ای كه هدف آفرینش شمرده می شود دست نمی یابد.

به برخی از آثار آن كه در كتاب اسمانی قرآن كریم آمده است نظری می افكنیم، باشد كه چراغ فروزان فرا رویمان گردد.

۱) تشخیص حق از باطل

همانطوری كه تفكر، راهی است كه انسان را به حقایق جهان هستی آشنا می كند، تقوا هم طریقی است كه انسان را قادر به مشاهده حقایق و اسرار عالم می گرداند. هر قدر خواهش های مادی و نفسانی كمتر باشد و دل آدمی متوجه معبود گردد، معرفت فطری شكوفاتر و عبادت درونی نمود بیشتری می یابد، لذا متقی، معارف دینی را آشكارا مشاهده كرده و می یابد. اما انسان بی تقوا آن چنان در تاریكی فرو می رود كه اگر همه آیات الهی را به او ارائه دهند. چیزی نمی بیند. از این رو اگر انسان، راه تقوا و پاكی نفس را طی كرد، هم اسرار عالم را می بیند و هم صراط مستقیم را به اسانی می پیماید.

چنانكه حضرت حق می فرماید: <ان تتقو الله یجعل لكم فرقانا: (انفال./۹) اگر با تقوا بودید خداوند توان فرق نهادن بین حق و باطل را نصیب شما می كند.>


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.