یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

غیرت مُردگی یا خودزنی


غیرت مُردگی یا خودزنی

در یک دهه گذشته, هر گاه که مدعیان اصولگرایی تصمیم می گرفتند حملات غـیــرمـنـصـفـانـه خـود بـه مجمـوعه اصلاح طلبان را توجیه نمایند ادعا می کردند که اصلاح طلبان گفته اند »علیه خدا هم می توان تـظـاهرات کرد« العیاذ بالله ناگفته نماند هیچگاه مشخص نشد که گوینده این سخن چه کسی بوده و از چه جایگاهی در میـان اصلاح طلبـان برخوردار بوده است

در یک دهه گذشته، هر گاه که مدعیان اصولگرایی تصمیم می‌گرفتند حملات غـیــرمـنـصـفـانـه خـود بـه مجمـوعه اصلاح طلبان را توجیه نمایند ادعا می‌کردند که اصلاح طلبان گفته‌اند »علیه خدا هم می‌توان تـظـاهرات کرد« (العیاذ بالله. )ناگفته نماند هیچگاه مشخص نشد که گوینده این سخن چه کسی بوده و از چه جایگاهی در میـان اصلاح طلبـان برخوردار بوده است؟ همچنین هیچ گاه برای مردم توضیح داده نشد که برخورد قضات و مدیران اصولگرای قوه قضائیه، با هتاک یا هتاکانی که چنین گزافه گویی کرده‌اند چه بـوده اسـت؟

الـبـتـه در سـه سال اخیر، بعضی »درافشانی«های یکی از مسئولان دولت نهم که با سکوت عجیب اکثریت اصولگرایان مواجه شد، دست مدعیان اصولگرایی را برای ادامه حملات و اتهام افکنی‌های غیر مستند علیه اصلاح‌طلبان بست. به طوری که تا چند هفته قبل، در پروژه مـتهم‌سازی اصلاح طلبان، ادعای »حمایت از تـظـاهـرات علـیه خدا« جای خود را به برخی سوژه‌های سیاسی داد. اما از نخستین روزهای سال جاری که کاندیداتوری میرحسین موسوی قطعیت یـافت و مهدی کروبی هم بر کمیت و کیفیت فعـالیـت‌هـای انتخـابـاتـی خود افزود، مدعیان اصولگرایی بار دیگر به عقب بازگشتند. آنها که نمی‌توانستند هیچ یک از سوژه های سیاسی مورد ادعای خود را به کروبی و موسوی نسبت دهند عده‌ای را مامور کردند تا در همه جلسات سخنرانی این دو شخصیت اصلاح طلب حاضر شوند و این سوال کلیشه‌ای را مطرح نمایند که » در زمان اهانت بـه مقـدسـات، شمـا چـه عکس العملی نشان داده‌اید؟« در اوج این فضا‌سازی‌ها، سوال یک دانشجو از میرحسین موسوی در دانشگاه فردوسی مشهد، هم افشاگر بود و هم رسوا کننده!

این سوال نشان داد که سوال کننده جوان، ‌فـــرصــــت کــافی نداشته است تا سوال سفارشی را به صورت دقیق به خاطر بسپارد. او مهندس موسوی را مورد خطاب قرار داد و از او پرسید: » چرا زمانی که علیه خدا تظاهرات می کردند، احساس خطر نکردید؟«‌!

این برای نخستین بار بود که انجام تظاهرات علیه خدا، به عنوان یک حادثه قطعی مطرح می شد کـه در دوره اصلاحات به وقوع پیوسته است! اما ظاهراً طراحان سناریو به ملزومات این سوال، توجه کافی نداشته اند. درست بودن این سوال به این معنی است که در زمان حاکمیت نظام اسلامی و در حالی‌که مسئولان ایرانی مشغول محکوم کردن سلمان رشدی به خاطر اهانت به پیامبر اکرم(ص) بودند افرادی در ایران علیه خدا تظاهرات برگزار می‌کردند، در حالی‌که نه غیرت مردم به جوش می آمد و نه مسئولان حکومتی، برای مقابله با این حرکت کفر آمیز تحرکی از خود نشان می دادند!

البته شاید بتوان پذیرفت برخی سیاستمداران، بر اساس مصلحت‌سنجی‌های سیاسی، غیرت خویش را فرو بخورند و دم برنیاورند. اما کمتر کسی خواهد پذیرفت که مردم متدین و غیرتمند ایران، دچار »غیرت مُردگی« شده باشند و این غیرت مُردگی، هم سکوت آنها در برابر »خداستیزی« اصلاح طلبان را به دنبال آورده باشد و هم ایشان را به سکوت در برابر »بی تفاوتی« مسئولان قضایی نسبت به این خداستیزی، وادار کرده باشد! اما اگر مردم ایران به این حد از بی تفاوتی در ‌ ‌برابر اهانت به مقدس‌ترین مفهوم هستی رسیده باشند، مسئولیت آن متوجه کدام اشخاص و جناح سیاسی کشور است؟

آیا کسی می‌تواند ادعا کند که تریبون‌های تبلیغی کشور در سی سال گذشته، حتی یک روز از کنترل اصولگرایان خارج بوده است؟ پس این تریبون‌داران، بر سر اعتقادات مردم چه آورده‌اند که به ادعای دانشجوی اصولگرا، علیه خدا تظاهرات شده است و تظاهرکننده، نه با تنبیه مردمی مواجه شده و نه با مجازات قانونی! البته طرح سوال اینچنینی توسط دانشجویی که قرار است آینده‌ساز کشور باشد موجب تاثر است. زیرا نشان می‌دهد که برخلاف رویه دانشجویی، موضوعی را بدون تحقیق مطرح می‌کند. اما آنچه موجب تاسف بیشتـر می‌باشد خودزنی اصولگرایانی است که حاضرند برای تخریب چهره رقیب، غیرت مُردگی خود و بی‌تفاوت شدن مردم نسبت به مقدسات در دوره حاکمیت دولت اسلامی را فریاد بزنند. این وضعیت تنها می‌تواند یادآور عملکرد مَرد حسودی باشد که برای انتقام‌گیری از رقیب، نوکری استخدام کـرد و بـا برهم زدن روابط متعارف »ارباب« و »نوکری«، سال‌ها از نوکر خود پذیرایی کرد تا یک روز، خواسته او را انجام دهد. خواسته ارباب از نوکر آن بود که »سر مرا از بدنم جدا کن و بر بام خانه رقیب بینداز تا او را به جرم قتل من، به دار بیاویزند«. البته برخی سیاستمداران که از فرط حسادت، به جدا شدن سر خود از بدن رضایت داده‌اند بد نیست بدانند که براساس آنچه در تاریخ نقل شده است، سوابق درخشان رقیب، موجب شد که هیچ‌کس ارتکاب قتل توسط او را باور نکند و تنها نتیجه این حسادت، جان باختن دردناک مَرد حسود بود.



همچنین مشاهده کنید