پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حکومت ایران و ماجرای شیعیان عربستان


حکومت ایران و ماجرای شیعیان عربستان

اخیراً , پادشاه عربستان , در اقدامی بی سابقه , بسیاری از مدیران ارشد این کشور را برکنار یا جابجا نمود که یکی از مهم ترین آنها , ریاست این هیات بود که طی آن شیخ عبد العزیز الحمی رئیس جدید هیات امر به معروف عربستان شد

۱) هیأت امر به معروف و نهی از منکر در عربستان ، از متنفذترین و پرقدرت ترین جریان های سیاسی-مذهبی این کشور به شمار می رود که در طول سال های اخیر ، به شدت تحت سیطره افکار افراطیون وهابی بوده است به گونه ای که بخش بزرگی از نارضایتی های عمومی در میان مردم عربستان ، به ویژه جوانان سعودی -که سه چهارم جمعیت این کشور را تشکیل می دهند- متوجه عملکردهای تند و متعصبانه آن بوده است.

اخیراً ، پادشاه عربستان ، در اقدامی بی سابقه ، بسیاری از مدیران ارشد این کشور را برکنار یا جابجا نمود که یکی از مهم ترین آنها ، ریاست این هیات بود که طی آن "شیخ عبد العزیز الحمی" رئیس جدید هیات امر به معروف عربستان شد.

وی نسبت به سلفش ،شیخ ابراهیم بن عبدالله الغیث، چهره ای اصلاح طلب و میانه رو به شمار می رود و از این رو ، وهابیون تندرو ، از حضور وی در رأس تشکیلاتی که به آنها قدرت رسمی می دهد ، ناخرسند هستند و به همین دلیل ، در صددند با اعمال نفوذ خود در رده های میانی و پایینی این هیأت ، قدرت نمایی کنند و اجازه تغییر در رویکردهای افراط گرایانه این هیأت را به او ندهند.

حادثه غم انگیز حمله اعضای نهاد امر به معروف و نهی از منکر به شیعیان در مدینه ، بخشی از سناریوی تندروهای افراط گرای وهابی در مقابل اصلاحات صورت گرفته در عربستان است.

در واقع ، برای آنها ، ماجرای مدینه ، محملی برای عرض اندام و اعلام این که " ما هنوز هم فعال مایشاء هستیم" بوده است.

۲) در حال حاضر شیعیان عربستان حدود ۱۵درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. آنها عمدتاً در استان شرقی ظهران در شهرهای قطیف و احساء سکونت دارند ، هرچند در مناطق دیگر نیز گروه های شیعی به صورت اقلیت زندگی می کنند.

هم اکنون ، افراطیون وهابی ، درصدد این هستند که شیعیان عربستان را ، نه شهروندان این کشور ، که "مزدوران ایران" معرفی کنند و از رهگذر این اتهام ، فشار بر آنها را با توجیهات امنیتی تشدید کنند.

این امر به ویژه پس از آن به طور جدی تری در دستور کار آنها قرار گرفت که از سال گذشته ، دولت عربستان، اندکی از محدودیت ها علیه شیعیان کاست و گماردن آنها در برخی پست های پایین دولتی را بلامانع دانست ، امری که البته بروز جدی نداشته و بیشتر در حد شعار باقی مانده است ولی همین اندازه که سعودی ها حتی در حد سخن ، وارد این مقوله شده اند ، پیشرفت قابل توجهی در ساختار غیرمنعطف حکومت ریاض به شمار می رود.

۳) حادثه حمله مأموران هیأت امر به معروف و نهی از منکر عربستان به شیعیان در مدینه ، هر چند دستپخت این هیأت بود و نه یک مأموریت دولتی ، اما از آنجا که این تشکل ، یک نهاد دولتی است و رئیس آن از طرف پادشاه عربستان منصوب می شود ، چیزی مسؤولیت دولت عربستان نمی کاهد؛ چه آن که در این حادثه عده ای از زائران بی گناه حضرت رسول اکرم(ص) که برای زیارت و دعا در مدینه الرسول گردآمده بودند ، مورد حملات بی رحمانه نیروهای هیأت امر به معروف واقع شدند.

حال پرسش اینجاست که در قبال این رویداد غمبار ، چه واکنشی باید از سوی ایران صورت بگیرد.

بدیهی است که نهادهای مذهبی و مراجع دینی ، نه به عنوان صدایی از ایران ،بلکه در قالب حمایت از همکیشان مظلوم شان ، باید واکنش نشان دهند که البته این اتفاق رخ داده و بسیاری از مراجع ، بیانیه هایی در حمایت از شیعیان عربستان و محکومیت آزار آنها توسط سعودی ها صادر کرده اند.

اما دولت و در معنایی فراتر ، حکومت ایران ، بایستی رویکرد دیگرگونه ای در قبال این واقعه اتخاذ کند.

واقعیت این است که تندورهای وهابی ، انتظار داشتند حکومت ایران ، همان گونه که در ماجرای غزه ، با تمام وجود وارد عرصه شد و حمایت آشکار خویش را از مردم غزه اعلام کرد و حتی از مسلح ساختن فلسطینیان سخن گفت ، این بار نیز در این ماجرا ، ورودی "تمام قد" داشته باشد تا بتوانند برای فرضیه خود مبنی بر "مزدور ایران" بودن شیعیان عربستان ، تأییدیه بگیرند و یک ناآرامی و زد و خورد انتظامی بین چند زائر شیعه و ماموران سعودی در مدینه را به یک مساله بزرگ که با "امنیت ملی عربستان "گره خورده است ، تبدیل نمایند.

مساله کاملا روشن است؛ اگر در داخل ایران برخوری بین پلیس و یک گروه پدید آید و بلافاصله یک دولت خارجی رسماً از آن گروه حمایت کند ، آیا حکومت ایران نسبت به آن گروه بدبین تر و سخت گیرتر نمی شود؟

هر چند در ایران نیز برخی گروه ها با مطرح کردن شعار حمایت از شیعیان ، سعی در ایجاد چنین فضایی را دارند ولی به نظر می رسد ، مجموعه حکومت ایران، رویکرد منطقی تری را در این ماجرا اتخاذ کرده و آن واگذاشتن تقابل با این حرکت ناروای سعودی ها به مراجع دینی و رسانه های غیر دولتی است.

نتیجه این تاکتیک نیز ، البته برای شیعیان عربستان مثبت بود به گونه ای که بازداشت شدگان شیعه ، آزاد شدند و این درحالی است که اگر دولت ایران مستقیماً وارد گود می شد و برای نشان دادن غیرت شیعی خود ، تندی می کرد ، قطعاً بازداشت شدگان ، آزاد نمی شدند و تا مدت نامعلومی باید پاسخگوی این اتهام می بودند که مأموریت شما از جانب ایران چه بوده است؟!

این ، یک امر مسلم است که گاهی اوقات ، دفاع بد و ایجاد هیاهو و جنجال ، بیشتر به نفع طرف مقابل تمام می شود نه به سود کسی که برای دفاع از او وارد میدان شده ایم ؛ سیاست ایران در قبال واقعه مدینه می توانست مصداق "دوستی خاله خرسه" باشد و منجر به تشدید فشار بر شیعیان مظلوم عربستان گردد که خوشبختانه نشد.

گذشته از این، دادن رنگ و بوی ایرانی به واقعه مدینه ، می توانست اهرم فشاری در دست تندروهای وهابی عربستان باشد که با اتکای به آن ، اصلاحات ولو کمرنگ صورت گرفته در این کشور را تحت الشعاع قرار دهند.

تجربه اصلاحات در کشورهای جهان سوم - که نمونه اش را در ایران شاهد بوده ایم- نشان می دهد یکی از سلاح های نیروهای مخالف اصلاحات ، "انگ ارتباطات خارجی پدیده های داخلی" است ، زیرا این اتهام ، در اکثر موارد نه قابل اثبات است و نه فرصتی برای رد آن به وجود می آید و این برزخ ، موقعیت مناسبی برای تخریب اصلاحات و مرتبط داشتن آن با امنیت ملی و مداخله بیگانگان و چیزهایی از این قبیل است.

بی گمان، لابی های وهابیون در ریاض ، برای به شکست کشاندن حرکت نیم بند اصلاحات در عربستان و امنیتی کردن موضوع "شیعه" در این کشور، بسیار خرسند خواهند شد که ایران ورود خود به این مسأله را رسماً و مثلاً از طریق سخنگوی دولت یا وزارت خارجه ، اعلام دارد تا هیزم لازم -و البته رایگان - از سوی تهران ، برای برافروختن آتش بهانه ها ، به آنها برسد که البته ، سیاست اعلامی ایران ، تا کنون چنین نبوده است چرا که راه های بهتر و مؤثرتری برای کمک به شیعیان عربستان وجود دارد.

جعفر محمدی