سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
قرمزتر از همه
من یک انار کوچولوی زرد رنگم که گوشه گاری بابابزرگ نشسته ام. هر روز وقتی بابا بزرگ با گاری اش از خانه بیرون می رود و سر کوچه می ایستد، من و بقیه انارها دل توی دلمان نیست که یک نفر از راه برسد و ما را بخرد. راستش همه مردم دوست دارند انارهای درشت و قرمز را بخرند. برای همین هم بابا بزرگ همه انارهای درشت را بالای گاری می چیند تا مشتری ها چشم شان به انارهای قرمز و گنده بیفتد و بیایند انار بخرند.
اما من و چند تایی از انارها که قیافه قشنگی نداریم و پوستمان مثل آدم های مریض زرد و رنگ ورو رفته است، همیشه مجبوریم آن پایین ها باشیم تا کسی ما را نبیند. تازه بعضی وقت ها هم که من سرم را از لای انارهای دیگر بیرون می آورم بابا بزرگ زود چند تا انار گنده و قرمز دور و برم می چیند تا من دیده نشوم.
فکر می کنم بابا بزرگ از این که انار زرد و کوچولو و بی رنگ و رویی مثل من دارد، خجالت می کشد. خودم هم بعضی وقت ها از قیافه ام خجالت می کشم و موقعی که مشتری ها کنار گاری می آیند تا انار بخرند، خودم را لای انارها قایم می کنم.
راستش اصلا دوست ندارم یک نفر من را بردارد و بعد یک گوشه گاری بیندازد و بگوید این که اصلا به درد نمی خورد. درست مثل اتفاقی که برای دوستم انار زرد کرمو افتاد. یک روز یک مشتری او را از روی گاری برداشت و بعد هم با عجله به آن ور گاری پرت کرد و گفت: این چه اناری است اصلا به درد نمی خورد. دوست زرد و کرموی من از روی گاری سر خورد و افتاد پایین توی جوی آب.
اما بابابزرگ او را ندید و آب، دوستم را با خودش برد. اتفاق خیلی وحشتناکی بود. اصلا دوست ندارم این بلا سر من هم بیاید. همین جا گوشه گاری ماندن بهتر از افتادن توی جوی آب است.
بعضی از شب ها وقتی همه انارها توی حیاط خانه بابابزرگ روی گاری چرت می زنند، من بیدار می مانم و به آرزوهایم فکر می کنم. به این که یک انار بزرگ و قرمز شده ام و بابابزرگ من را بالای گاری بالاتر از بقیه انارها چیده و با افتخار به مشتری ها نشان می دهد. راستش آرزوی هر اناری این است که مشتری ها او را بخرند و قاچ کنند و بخورند. اما چه فایده ای دارد من که دیگر از شاخه کنده شده ام و نمی توانم بزرگ و قرمز شوم. اصلا همه اش تقصیر آقای باغبان است که من را زود از درخت چیده است. اگرچند هفته دیگر روی درخت می ماندم، حتما مثل بقیه انارها قرمز و بزرگ می شدم. کاش می شد دوباره روی شاخه درخت برگردم و بزرگ و قرمز شوم تا بابابزرگ مثل بقیه انارها به من هم افتخار کند و من را بالای گاری بچیند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رافائل گروسی نیچروان بارزانی اسماعیل هنیه رهبر انقلاب حج کردستان عراق مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم
شهرداری تهران تهران حجاب هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش قتل فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی شهرداری پلیس
خودرو مالیات مسکن ایران خودرو قیمت دلار بانک مرکزی قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان قیمت
سریال افعی تهران سریال افعی تهران تئاتر مسعود اسکویی محمدعلی علومی تلویزیون نمایشگاه کتاب دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
اسرائیل حماس رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه رفح اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه
پرسپولیس استقلال فوتبال لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون باتری گوگل مایکروسافت تلفن همراه ماهواره ناسا
رژیم غذایی بیمه بیماران خاص زیبایی چای کاهش وزن دندانپزشکی فشار خون سبزیجات