یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آینده سیاسی آمریکا


آینده سیاسی آمریکا

“همسان سازی شرایط فعلی آ مریکا با دکترین های تاریخ مصرف دار ” این سخت ترین اشتباه کبوترهاو بازهای آمریکاست

هفته گذشته زمانی که مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه دولت بیل کلینتون سیاست خارجی دولت بوش پسر را به چالش کشید ذهن اکثر مخاطبان او میان دو مولفه سرگردان ماند. یکی “استراتژی انتخاباتی دموکرات‌ها “ و دیگری “گسترش موج مبارزه با دکترین‌های افراطی نومحافظه‌کارانه” اما در این میان کمتر کسی بر روی مولفه “ جابه‌جایی گسل‌های سیاسی در واشنگتن “ تمرکز نمود. نقطه آ‌شکار ساز این جابه‌جایی جدال انتخاباتی سه سناتور ایالات ایلنویز،‌آریزونا و نیویورک جهت تصاحب پست ریاست جمهوری کاخ سفید است.به راستی ‌آمریکا به سوی کدام نقطه پیش می‌رود و در دهه ‌آینده میلادی امضای عمو سام پای کدام نوع از اسناد بین‌المللی بیشتر قابل مشاهده خواهد بود؟

پاسخ این سوال و سوالات مشابه بدون درک عمیق و زیرساختی ازتحولات سیاسی ‌آ‌مریکا امکان‌پذیر نخواهد بود.

“همسان‌سازی شرایط فعلی آ‌مریکا با دکترین‌های تاریخ مصرف‌دار!” این سخت‌ترین اشتباه کبوترهاو بازهای آمریکاست. کارتر همچنان به جهان پیرامونی خود از زاویه دکترین حقوق بشر می‌نگرد و داعیه مبارزه نا محدود جرج واکربوش با تروریسم خود ساخته نومحافظه‌کاران صدای فریاد جمهوریخواهان سنتی را نیز به آسمان بلند کرده است در آ‌ن سوی میدان سیاستمداران دو حزب دموکرات و جمهوریخواهان هنوز میان نام‌های جکسون، ویلسون، جفرسون ،‌مونروئه ، آیزنهاور ،‌روزولت ،‌ترومن و... دست و پا می‌زنند. اما جنگ فکری و فلسفی هفتاد دو ملت به اینجا ختم نخواهد شد زیرا اساسا آمریکا در مرکز ثقلی قرار ندارد که “ منطق ارسطویی و اندیشه‌های سیاسی توماس هابز و امانوئل کانت در آن بتوانند به نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز دست پیدا کنند. آمریکا هم اکنون در نقطه‌ایست که تنها می‌تواند “یک گزینه” و نه بیشتر را انتخاب کند. این گزینه نه انزواگرایی به سبک مونروئه است و نه تشدید رفتارهای میلیتاریستی به سبک بوش و نومحافظه‌کاران!

زمانی که دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون به پایان رسید آ‌مریکا خود را جهت‌گذار به قرن بیست ویکم آماده می‌کرد. درآن زمان با کثرت دکترین‌ها و قلت احزاب سیاسی در آمریکا روبه رو بودیم. محصول این کثرت وقلت توامان گسترش دامنه انتخاب آمریکا میان نظریات و دکترین‌های موجود بود. اما این فضا با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و ورود واشنگتن به فاز میلیتاریستی به‌طور کلی در هم شکست دراینجا قاعده‌ای وجود دارد که نباید به سادگی از کنار آن گذشت .اینکه همواره میان “نفس تغییر” و “درک تغییر” همواره فاصله‌ای زمانی وجود دارد . این فاصله درایالات متحده آمریکا به دلیل پراکندگی‌های جغرافیایی و ‌آنارشیسم دولتی معمولا از دیگر کشورها بیشتر است. بر این اساس هنوزبسیاری از سیاستمداران و مردم آمریکا قدرت درک” امحای فضای قبلی” را ندارند. بدیهی است که تا زمان درک کامل شکست فضای قبلی ترسیم فضای جدید نیز امکان‌پذیر نخواهد بود. در نتیجه این تحولات فضای کاذبی که میان دو فضای قبلی (منسوخ ) و بعدی( منوط به آ‌ینده) به وجود می‌آید سبب اتلاف نیرو،‌هزینه وامکانات یک ساختار سیاسی خواهد شد.آمریکا امروز در فضای کاذب میان دو فضای حقیقی قرار دارد . ما در ‌آمریکای سال ۲۰۰۸ شاهد خلق “ تفکرات جدید” مطابق با انگاره‌های موجود و اهداف مطلوب نخواهیم بود و جدال استراتژیست‌های آمریکا در برزخ مذکور همچنان ادامه خواهد داشت.

ورود ایالات متحده آمریکا به سال ۲۰۰۹ میلادی مصادف با جابه‌جایی قدرت در راس معادلات سیاسی واشنگتن خواهد بود. اما این جابه‌جایی تنها در روبنای سیاست خارجی آمریکا تعیین کننده خواهد بود . در اینجا حضور باراک اوباما وهیلاری کلینتون دموکرات یا جان مک کین جمهوریخواه اهمیت چندانی نخواهد داشت .مهم این است که رئیس جمهور بعدی آمریکا محکوم به انتخاب یک گزینه از میان دو گزینه محدود خواهد بود: یکی تداوم تحرکات میلیتاریستی ومداخله‌گرایانه در دو نیمکره غربی و شرقی ودیگری انزواگرایی نوین در عین تمرکز بر سیاست داخلی و برخورد محتاطانه با نظام بین‌‌‌‌‌الملل. انتخاب هر یک از این گزینه‌ها نیز برای دموکرات‌ها یا جمهوریخواهان عواقب وتبعاتی دربرخواهد داشت. آنچه مسلم است اینکه رئیس جمهوری بعدی ‌آمریکا نمی‌تواند در فاصله‌ای میان این دو یا در قالب گزینه سوم دیگر متضمن‌ بقای کلیت ساختار سیاسی این کشور باشد. رئیس جمهور فعلی آمریکا با تلفیق ناموفق یونیورسالیسم، جکسونیسم و میلیتاریسم معجون فلج کننده آ‌مریکا را به کام بدنه سیاسی این کشور ریخت واثرات این معجون از سال ۲۰۰۹ میلادی تا مدتی نامحدود قابل مشاهده خواهد بود. در نهایت اینکه جابه‌جایی گسل‌های سیاسی در آ‌مریکا آ‌ینده سیاسی این کشور را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. به راستی بعدها غرب چگونه این پدیده را تفسیر خواهد نمود؟



همچنین مشاهده کنید