چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

امام حسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام


امام حسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام

طبیعی است القاب و ادعیه ای که ما شیعیان برای تکریم امامان علیهم السلام و به هنگام یاد کردن از آنها بر زبان می آوریم از سوی نگارندهٔ مقاله بسان عموم مستشرقان به کار نرفته است و نمی توان بر آنها خرده گرفت و ما نیز در این مقاله در حد میسور این القاب و ادعیه را در داخل کروشه افزوده ایم

طبیعی است القاب و ادعیه‎ای که ما شیعیان برای تکریم امامان علیهم السلام و به هنگام یاد کردن از آنها بر زبان می‎آوریم از سوی نگارندهٔ مقاله بسان عموم مستشرقان به کار نرفته است و نمی‎توان بر آنها خرده گرفت و ما نیز در این مقاله در حد میسور این القاب و ادعیه را در داخل کروشه افزوده‎ایم.

[امام] حسین [ع] بن علی بن ابی طالب سبط پیامبر است و فرزند [حضرت] فاطمه [س] [هم] است. شهرتش به علت قیام اوست که به شکلی غم انگیز در کربلا در دهم محرم سال ۶۱ ق/ اکتبر ۶۸۰م پایان پذیرفت.

● دوران کودکی و جوانی

[امام] حسین [ع] بر اساس بیشتر منابع در مدینه در آغاز شعبان سال ۴ ق / ژانویه ۶۲۶ م متولد شد. بنابراین او هنگام مرگ پیامبر کودکی بیش نبود. از این رو تنها می توانسته خاطراتی بسیار اندک از پدر بزرگ خویش به یاد داشته باشد. شماری از احادیث، به ذکر عبارات محبت آمیزی که [حضرت] محمد [ص] در مورد نوه هایش به کار برده، پرداخته اند.

به عنوان مثال، " هر کس آنها را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر آن کس با آنها دشمنی ورزد مرا دشمن داشته" و "[امام] حسن [ع] و [امام] حسین[ع] سید جوانان بهشتند". ( این گفته نزد شیعیان از آن رو که از آن یکی از توجیهات اساسی خود را در مورد حق امامت فرزندان ساخته اند، دارای اهمیت زیادی است. سید شباب الجنه یکی از القابی است که شیعیان به هر یک از دو برادر می دهند)؛ احادیث دیگری، [حضرت] محمد [ص] را با دو نوه اش که بر زانوان او نشسته اند و یا بر دوش او و یا حتی بر پشت او به هنگام نماز و در حال سجده قرار گرقته اند نشان می دهد.۱شمار قابل ملاحظه ای از این گزارش ها را عمدتاً از مجموعه های حدیثی ابن حنبل و ترمذی جمع آوری کرده است). تعدادی از محدثین به این تصاویر کوچک زیبا و واقع نما، جزییاتی افزوده اند که برای غیرمسلمان عجیب و غریب و در صورت وجود فرشتگان در آنها، خیال پردازانه به نظر می آید در حالی که نزد مسلمانان، از آن رو که معتقد به دیدار مستمر جبرئیل با [حضرت] محمد [ص] می باشند، اینگونه نیست؛ در دیگر اخباری که تحت عنوان " افسانه [امام] حسین [ع] در همین مدخل می خوانیم، نفوذ شیعه را به وضوح می یابیم. [امام] حسین [ع] دوران جوانی را در سایه سار پدرش و با فرمانبرداری از او گذراند.۲ او در جنگ های پدرش شرکت می جست.

● جهت گیری در برابر معاویه

[امام] حسین [ع] حتی پس از مرگ [امام] علی [ع] [امیرالمؤمنین علیه السلام] نیز به عنوان یک شخصیت برجسته و بارز ظاهر شد؛ نمونه این مسئله را می توان در روابط او با معاویه دید: او برادرش [امام] حسن [ع] را به خاطر دست کشیدن از قدرت مورد انتقاد قرار داد، اما خود با گرفتن حقوقی به مبلغ یک یا دو میلیون درهم از معاویه به کار انجام شده تن در داد؛ او غالباً به دمشق جایی که انعام بیشتری دریافت می نمود، سفر می کرد.[۱] چندین بار حتی قبل از مرگ [امام] حسن [ع]، شیعیان به او پیشنهاد قیام دادند اما پاسخ همیشه یک کلام بود: "تا زمانی که این مرد [معاویه] زنده است، هیچ کاری نمی توان انجام داد.... رهنمود آن است که همواره به فکر انتقام جویی آتی باشید ولی درباره اش هیچ نگویید"۳. معاویه علی رغم اینکه به وسیله حاکم مدینه، مروان بن حکم، از رفت و آمد زیاد شیعیان با [امام] حسین [ع] خبردار شده بود اما از آن ترس و وحشتی نداشت. او با دوراندیشی به مروان توصیه کرد که از درگیری با [امام] حسین [ع] پرهیز کند و در نامه ای به [امام] حسین [ع]، ضمن وعده بخشش های فراوان او را از درگیر شدن با خود بر حذر داشت. ماجرا با جوابی مکتوب و غرورآفرین از سوی [امام] حسین [ع] که به نظر نمی رسید، معاویه را نگران کرده باشد خاتمه یافت.۴ تنها در دو موقعیت بود که [امام] حسین [ع] بی باکانه عمل کرد: زمانی که او از حق خود در مورد مالکیت اموال مشخصی در برابر بعضی امویان قدرتمند دفاع کرد۵ و زمانی که معاویه از مقامات بلند پایه حکومتی خواست تا جانشینی فرزندش یزید را به رسمیت بشناسند [امام] حسین [ع] یکی از پنج نفری بود که از پذیرفتن چنین ادعایی که اساسی جدید برای حق جانشینی خلافت تعریف می کرد، سرباز زد.

● خودداری از بیعت با یزید بعد از مرگ معاویه و پیامدهای آن

بی درنگ بعد از مرگ معاویه ( رجب ۶۰ ق/ مارس- آوریل ۶۸۰م) حاکم مدینه، ولیدبن عتبه بن ابی سفیان به دستور یزید، [امام] حسین [ع] و عبدالله بن زبیر را نابهنگام به کاخ فراخواند و از آنها خواست تا در برابر خلیفه جدید سر تعظیم فرود آورند. هر دوی آنها که به مرگ معاویه پی برده بودند، علی رغم اینکه نگران جان خویش بودند، تصمیم گرفتند؛ همچنان از بیعت امتناع ورزند. در حالی که ابن زبیر شب بعد از آن به مکه گریخت، [امام] حسین [ع] به همراه یارانش به کاخ رفت و بعد از اظهار همدردی و تسلیت، به این بهانه که برای معتبر بودن بیعت باید آن را علنی انجام داد، تعویق آن را خواستار شد، او موفق شد تا بیعت را برای دو روز به تأخیر اندازد ولی عاقبت شبانگاهان به همراه خانواده خویش ولی از بیراهه به مکه گریخت. علی رغم اصرار مروان به ولید بن عتبه برای توسل به زور، او تمایلی برای اتخاذ اقدامات جدی علیه سبط پیامبر نداشت و به علت این سستی از مقام خویش بر کنار شد. موقعیت ایجاد شده در مکه بعد از ورود ابن زبیر و [امام] حسین [ع] نمی تواند موقعیتی عادی بوده باشد. ساکنان مکه، تمایل به همراهی با [امام] حسین [ع] داشتند و ابن زبیر که از قبل در دل آرزوهایی نهان داشت، متهم به حسادت نسبت به [امام] حسین [ع] بود.۶

● منابعی در باره شورش [امام] حسین [ع] و پایان غم انگیز آن:

به غیر از بعضی نسخ خطی کتابخانه برلین که به ابومخنف منسوب است۷ - و نگارنده این مقاله مشغول مطالعه و بررسی آنهاست - و نشان از وثاقت و اعتبار نسبی یا کامل آنها دارد، مهمترین متون درباره اقدام [امام] حسین [ع] و نتیجه غم انگیز آن در کربلا، کتب طبری و بلاذری است. اولی احادیث بسیار زیادی درباره وثاقت ابومخنف(د.ح. ۱۵۷ق/۷۷۴م) نقل می کند؛ همچنین او به نقل احادیث نسبتاً زیاد هشام بن محمد کلبی که بیشتر آنها را از طریق استاد خویش ابومخنف دریافت کرده می پردازد و نیز تعداد اندکی از احادیثی که با اسناد ایشان از دیگر محدثین نقل شده، اگرچه این احادیث گونه های اندکی به موارد پیشین می افزاید که بیشترشان نیز فاقد اهمیتند. بلاذری تقریباً همیشه از همان منابعی که طبری استفاده کرده، سود می جوید، اما غالباً آنها را با عبارت " قالوا" خلاصه می نماید. او همچنین بعضی جزییات و قسمت های اضافی را ارائه می کند. دینوری، یعقوبی، ابن عبدربه و دیگران از آنجایی که تقریباً تمام گزارش های مستمر ایشان بر ابومخنف استوار گشته، چیز تازه ای به دانش ما نمی افزایند. اهمیتی که حتی در میان شیعیان به اثر این طرفدار [امام] حسین [ع] داده شد، چشمگیر بود، چرا که نویسندگان متقدم شیعه (برای مثال مفید،۴۱۳ق /۱۰۲۲م) و یا کسانی که از قابلیت کافی نقد برای حذف اضافات موهوم و خیالی برخوردار بودند عمدتاً از مجموعه احادیث اوست که گزارش خود از اقدام [امام] حسین [ع] را نقل کرده اند(تشیع آنها خودش را در جایی دیگر جلوه گر می سازد). تغییرات نسبی در داستان اقدام [امام] حسین [ع] (ظاهراً از قرن ۷ ق/۱۳ م آغاز می شود)ورود گزارش های خیال پردازانه، امری کاملاً متأخر است. (جنگ های تن به تن که در آنها دشمنان [امام] حسین [ع] به وفور کشته می شوند، [امام] حسین [ع] همچون شیری از خود دفاع می کند و به کشتار مهاجمان می پردازد و افسانه هایی[۲] از این دست). که به شدت مورد نقد ابن کثیر۸ قرار گرفته است.

● دعوت کوفیان اعزام مسلم بن عقیل به کوفه:

کوفیان که اکثرشان شیعه بودند از خبر مرگ معاویه خشنود گشتند. طولی نکشید که از کوفه، نامه ها و سفیرانی برای دعوت [امام] حسین [ع]، به شهری که دیگر نمی توانست رژیم اموی را تحمل کند فرستاده شد. رژیمی که نزد کوفیان متهم به تصرف ناروا [هم] بود و اجازه داده بود تا اموال الهی به دست قدرتمندان و ثروت اندوزان بیفتد و بهترین انسان را کشته بود(اشاره به حجربن عدی و حامیانشان) در حالی که پست ترین انسان را زنده گذاشته بود۹. [امام] حسین [ع] در پاسخ چنین گفت که او امید ایشان را برای به هم پیوستن در راه راست و پی جویی حقیقت به همت و اتکای او می داند، نیز افزود:" امام نباید جز بر اساس کتاب خدا عمل کند، [پول رعیتش را] با درستکاری بگیرد، به حق قضاوت کند و به خدمت الهی درآید".

با این وجود، او قبل از تصمیم گیری، فرستادن پسر عمویش، مسلم بن عقیل را به کوفه برای بررسی اوضاع بخردانه دانست. طولی نکشید که مسلم هزاران عهدنامه یاری گرد آورد و حتی توانست که کنترل جمعی را از منبر مسجد به دست بگیرد.۱۰ اما فعالیت های پنهانی او به خلیفه یزید گزارش شده بود و او که دیگر به حاکم شهر، نعمان بن بشیر انصاری، اعتماد نداشت، کنترل شهر را به پسر زیاد، عبیدالله حاکم سابق بصره سپرد و به او دستور داد که خود بی درنگ به کوفه رفته و آشوب ها را سرکوب کند. ابن زیاد با لباس مبدل وارد کوفه شد و اقدامات شدیدی اتخاذ کرد که هواداران [امام] حسین [ع] را به وحشت افکند. مسلم که تلاش هایش برای سازماندهی یک شورش فوری ناکام مانده بود، گریخت و مخفی شد؛ او شناسایی شده و به قتل رسید(نهم ذی الحجه ۶۰ق/۱۱ سپتامبر۶۸۰م).از بخت بد حسین مسلم نامه ای بسیار امیداوارانه، در مورد موفقیت دعوتش به [امام] حسین[ع] نوشته بود و حتی به نظر می رسد هزاران نامهٔ امضاء شده از سوی کوفیان نیز برای او ارسال کرده است.

● عزیمت [امام] حسین [ع] به سوی کوفه:

پیش از این، ابن حنفیه در مدینه۱۱ و بعد عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس هنگامی که او را در راه مدینه به مکه ملاقات کردند،۱۲ و دیگران، به [امام] حسین [ع] در مورد خطرات قیام هشدار داده بودند. ابن عباس در مکه توصیه خود را با اصرار فراوان بازگو کرده بود.۱۳ حتی عبدالله بن زبیر هر چند مزورانه او را از چنین اقدامی منع کرده بود، چرا که او در مکه به دنبال خالی کردن موقعیت برای خودش بود.۱۴ علی رغم تمام این توصیه ها، [امام] حسین [ع] برنامه خود را لغو نکرد. او بجای حج، عمره بجای آورد و از غیبت حاکم ، عمروبن سعید الاشرق که مشغول اتمام مناسک حج در اطراف شهر بود، سود جسته، بی سر و صدا با گروه خود تقریباً پنجاه مرد - بستگان و دوستانی که تاب تحمل جنگ داشتند- و زن و کودک مکه را ترک گفت(۸ذی الحجه ۶۰ق / ۱۰ سپتامبر۶۸۰م، روز ترویه). اسامی تمامی اماکنی که او در مسیر مکه به کوفه توقف کرده توسط طبری و بلاذری ثبت شده ؛ ولهاوزن آنها را مورد توجه قرار داده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.