پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ابن سینا و اخلاق


ابن سینا و اخلاق

ابن سینا همان طور که در باره معاد می گوید معاد روحانی را عقل می فهمد; ولی معاد جسمانی را شریعت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم آورده و ما را بی نیاز کرده است

جناب ابن سینا در علم اخلاق کتابهایی نگاشت. او بسیار مؤدب و بزرگوار بود و آثار عظمت و ادب در نوع نوشتارهای او کاملا به چشم می‏خورد. از همین رو عارف نامدار «ابو سعید ابوالخیر» از او می‏خواهد تا رساله‏ای در زمینه تهذیب و تزکیه نفس، برای وی بنگارد. مرحوم بوعلی نیز رساله سودمند کوتاهی برای جناب ابوسعید ابوالخیر می‏نگارد.

مرحوم شیخ رئیس رساله‏های فراوانی در بحث اخلاق دارد چنانکه رساله‏های متعددی در مسئله «عهد» دارد و اخلاق نویسی غیر از تعهد اخلاقی است. تعهد اخلاقی هم ابتدا، از عهد با خدا شروع می‏شود. قرآن کریم هم به ما آیین عهد با خدا را می‏آموزد:

«لقد کانوا عاهدوا الله من قبل‏»

که

«لا یولون الادبار» (۱)

و خدا هم با ما تعهد می‏کند که:

«ا لم اعهد الیکم یا بنی ادم ان لا تعبدوا الشیطان‏» (۲) .

این عهد عبد و مولا را قرآن و عترت امضا کرده‏اند; یعنی خدا آن قدر به ما نزدیک است که ما می‏توانیم با او عهد ببندیم:

«هو معکم این ما کنتم‏» (۳) .

کسانی که سعی می‏کنند به آنچه فراگرفته‏اند عمل کنند و علم را برای گفتن، شنیدن، نوشتن و تدریس نپندارند و اولین بهره‏ای که از نوشته‏ها و خوانده‏های خود می‏برند تعهد دینی و تخلق اخلاقی باشد، در حقیقت‏با خدا عهد می‏بندند، قرار داد خاصی بین خود و مولا امضا می‏کنند و مرحوم شیخ رئیس از کسانی بود که رساله‏هایی در عهد نوشته است.

● عهد عملی مرحوم بوعلی

رساله «عهد» شیخ رئیس گرچه در زمینه عهد است ولی بخش مهمی از آن، بحثهای اخلاقی یعنی ارائه راههای اخلاقی و فنی است. رساله عهد دیگری نیز از شیخ‏رئیس در حاشیه «شرح الهدایهٔ الاثیریه‏» صدرالمتالهین (۴) آمده است که عهد عملی است. اولین ماده این رساله دوم که در حقیقت، رساله عملیه است این است: «عهد کردم که عالمی از عوالم عقلی بشوم‏». چون حکیمان در تعریف حکمت گفته‏اند: «صیرورهٔ النفس عالما عقلیا مضاهیا للعالم العینی» (۵) بوعلی نیزمی‏گوید عهد کردم که در تحقیق معارف، سخنی را بدون برهان نپذیرم; چون انسان تا حکیم نباشد، تخلقی هم ندارد; زیرا هر گونه گرایشی مسبوق به بینش و معرفت است.

بوعلی سپس می‏گوید. برای این که نفسم بر بدنم مسلط باشد، باید این گونه فضایل را انجام بدهم تا نوبت‏به جزئیات زندگیم برسد. کسانی که راه اخلاق را طی کرده‏اند، از اولین دستور العملهای آنها کم خوردن، کم خوابیدن، کم حرف زدن، تنها بودن، ذکر دائم داشتن است:

صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکری به دوام

ناتمامان جهان را کند این پنج تمام

مواظبت‏بر این امور، خامهای جهان را پخته می‏کند. عصاره این مطالب پنج‏گانه در مواد عهد نامه بوعلی آمده است. او در رساله خود می‏گوید: «عهد بر این است که انسان متعهد لب به مشروب نزند»: «لا تلهیا ولا تشفیا و لا تقویا» (۶) نه برای میگساری، نه برای تقویت و نه برای شفا یابی. این جمله ناظر به آن است که:

«لیس فی حرام شفاء» (۷) .

● معجزه برخاسته از حوزه

ابن سینا طبیب معروفی بود. روزی که در اروپا سخنی از پزشکی نبود، بوعلی از حوزه‏های علمی برخاست و طبیبانه کتابهای مهم طب را نوشت. بهمنیار، که از شاگردان ابن سیناست در کتاب خود «تحصیل‏» از هیچ کس حتی از بوعلی نام نمی‏برد; ولی می‏گوید صاحب این رشته (بوعلی) در زمانی زندگی می‏کرد که در آن، حوزه علمیه، کتابخانه رسمی نبود و اساتید فن نبودند و اگر صاحب این صناعت در حوزه علمیه‏ای رشد می‏کرد که اساتید و معلمینی او راتربیت می‏کردند و کتابخانه‏های فراوانی در اختیار می‏داشت که از مطالعه آنها طرفی می‏بست، باز وجودش معجزه بود; ولی او بدون استاد و حوزه و کتابخانه به این اوج عظیم علمی و فنی، بار یافته است. البته در هر هزار سال یا بیشتر چنین انسانهایی ظهور می‏کنند (۸) .

● شاگرد نماز

مرحوم بوعلی در زندگینامه خود می‏گوید: من شاگرد نمازم; زیرا هر وقت مشکل عملی برای من پیش می‏آمد وضو می‏گرفتم و به جامع شهر (مسجد جامع) می‏رفتم و در آن‏جا دو رکعت نماز می‏خواندم و حل مشکلم را از خدا می‏خواستم و حل می‏شد! (۹) .

از بهمنیار نیز نقل شده است که گفت: روزی ابن سینا برای تدریس آمد. در همان ابتدا برای وی معلوم شد که ما درس دیروز را نفهمیده‏ایم. استاد ماهر از چهره و نگاه شاگرد، می‏فهمد که او مطلب قبلی را فهمیده یا نفهمیده است. و چون برایش معلوم شد که ما شب گذشته را به مجلس انس گذرانده‏ایم و مطالعه‏ای نکرده‏ایم. متاثر شده اشک از چشمان شریفش جاری شد و به عنوان نصیحت، به ما گفت: طناب‏بازهای شهر می‏کوشند تا در رشته خود، متخصص شوند; چرا شما در علوم الهی این شوق را ندارید؟ پس از پایان درس، موقع نماز فرا رسید و شاگردان نماز جماعت را به امامت‏شیخ رئیس خواندند. واظبت‏بر نماز جماعت، نماز اول وقت و اینکه اگر انسان مشکلی داشت، نماز را به عنوان حلال مشکل خود تلقی کند، انسان را به کمال می‏رساند و اگر به مقام شیخ رئیس نرسد، از سالکان این کوی می‏گرداند.

مرحوم شیخ رئیس در رساله عهد خود می‏افزاید: «و المسموعات...» در مورد آهنگ و موسیقی و شنیدنیها، تعهد می‏سپارم که از آنچه در پرورش روح، مؤثر است استفاده کنم (۱۰) ; ابن سینا در مبحث «مقامات عارفین‏» در «نمط نهم‏» کتاب «اشارات‏» به «نغمه رخیمه‏» (۱۱) اشاره کرده‏اند که سالک، احتیاج به حسن صوت دارد (۱۲) ; اما اگر نامحرمی صدای نامحرم دیگر را بشنود، انسان را از اوج ماورای طبیعت‏به حضیض طبیعت، تنزل می‏دهد، و آهنگی که انسان را فرشته منش نکند، از تعهدات افرادی مانند بوعلی، دور است. حسن صوتی که خواندن قرآن با آن توصیه شده، یا نغمه رخیمه‏ای که گفته‏اند سالک، به آن نیازمند است، صوتی است که نه در آن از نظر محتوا لهو و لعب باشد و نه آهنگش جنبه طبیعی را تقویت کند; بلکه نغمه‏ای است که جنبه ماورای طبیعی داشته باشد.

این مطلب را حکمای دیگر مانند شیخ اشراق نیز در نوشته‏هایشان دارند. این حکیمان و عالمان اخلاق، در باره مشروبات و مسموعات برای خود برنامه‏ای ذکر کرده‏اند. اینها کسانی بودند که سعی کردند آن «دفائن عقول‏» را در سایه تعلیم کتاب و عترت، شکوفا کنند و از این رو از مرز حلال نگذشته‏اند.

ابن سینا همان طور که در باره معاد می‏گوید: معاد روحانی را عقل می‏فهمد; ولی معاد جسمانی را شریعت‏خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم آورده و ما را بی نیاز کرده است. در رساله عهد، در باره جزییات مسائل می‏گوید: این جزییات را باید ریعت‏بگوید و عقل، پیرو محض است. نتیجه این که خطوط کلی را هم شرع می‏گوید و هم عقل می‏فهمد; ولی هیچ راهی برای تشخیص مسائل جزیی جز شرع وجود ندارد; مسائلی مانند جزییات نماز، روز، زکات و حج، هرگز در عقل راه ندارد. البته عقل می‏فهمد که بسیاری از احکام را نمی‏فهمد و سیره شرع را امضا می‏کند و در پیشگاه آن خاضع است و از این‏جا روشن می‏شود که عقل در برابر نقل است نه در برابر شرع; زیرا خود عقل نیز در محدوده منابع غنی و قوی شرع است و هرگز مقابل آن نیست.

آیهٔ الله جوادی آملی

پی‏نوشت‏ها:

۱. سوره احزاب، آیه ۱۵.

۲. سوره یس، آیه ۶۰.

۳. سوره حدید، آیه ۴.

۴. شرح الهدایهٔ الاثیریه، حاشیه صفحه ۳۳۶.

۵. اسفار، ج ۱، ص ۲۰.

۶. عبارت رساله این است: «واما المشروب فانه یهجر شربه تلهیا بل تشفیا وتداویا وتقویا» (شرح الهدایهٔ الاثیریهٔ، ص ۳۳۷).

۷. کافی، ج ۸، ص ۱۹۳، ح ۲۲۹.

۸. التحصیل، ص ۸۱۷.

۹. روضات الجنات، ج ۳، ص ۱۶۰.

۱۰. عبارت رساله چنین است: «والمسموعات یدیم استعمالها علی الوجه الذی توجبه الحکمهٔ لتقویهٔ جوهر النفس وتایید جمع القوی الباطنهٔ لا لما یرتبط بهذه من الامور الشهوانیهٔ‏» (شرح الهدایهٔ الاثیریهٔ، حاشیه صفحه ۳۳۶).

۱۱. نغمه رخیمه: صدای نرم و آرام.

۱۲. «وواحد یرجع الی هیئهٔ اللفظ وهو ان یکون بنغمهٔ رخیمهٔ فان لین الصوت یفید هیئهٔ ما نحو المسامحهٔ فی القول...» (خواجه طوسی، شرح اشارات، ج ۳، ص ۳۸۳).

منبع: تفسیر موضوعی آیهٔ الله جوادی آملی تدوین حجهٔ الاسلام آقای سید رسول جعفری