یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

علوّ مقام علی ع از دیدگاه پارسی سرایان نامدار


علوّ مقام علی ع از دیدگاه پارسی سرایان نامدار

در سروده های بسیاری از نامدارترین شاعران ایران زمین, مهر و هواخواهی امام علی ع آشکار و نمایان است

از آن کهن روزگاران دور که ایرانیان نخستین گام‌ها را در جهت بیان اندیشه و سرایش سخن به زبان‌پارسی برداشتند دین و موضوع‌های‌ مرتبط با آن جایگاهی ویژه در ادب پارسی داشته است. البته، منظوم ساختن کلام از سوی ایرانیان خوش قریحه شاید ریشه در عرق ملی و عشق به زبان مادری داشته باشد، اما این نکته بر دوستداران ادب پارسی پوشیده نیست که شعر پارسی در بن‌مایه و پیکر خود بی‌گمان وامدار اندیشه‌های دینی و عرفانی است. آنچه روشن است، حضور تاریخی شاعران و عارفان نام آوری چون عطار، جامی، ابوسعید ابوالخیر، شاه نعمت‌الله ولی، ابوالحسن خرقانی، سنایی غزنوی و بسیاری دیگر بر درستی گفتار فوق گواه است.

عطف توجه به امام علی(ع) و منش و روش آن حضرت از جمله مضامین دینی و مذهبی است که در سروده‌‌های بسیاری از این پرآوازگان عرصه ادب پارسی به زیبایی جلوه می‌کند. با اطمینان می‌توان اذعان کرد، واکاوی و کنکاش در آثار پارسی سرایان نامدار نشانگر آن است که در ژرفای اندیشه و عمق گفته‌های بیشتر اینان، فارغ از هرگونه دسته‌بندی مذهبی، هواخواهی امام علی(ع) کاملا نمایان است. برخی از مشهورترین شاعرانی که شیفته علی(ع) و شیدای مرامش بودند را به شرح ذیل می‌توان نام برد:

فردوسی: شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی که با بسی رنج‌بردن در سال سی، یارای آن یافت تا آن اثر سترگ را بسراید و به این ترتیب عجم را زنده کند بدین پارسی، در وهله نخست اثری ملی و حماسی است، اما این نکته را نباید از خاطر دور داشت که در همین اثر ملی نیز دلدادگی فردوسی به علی(ع) هویداست. در تاریخ ادب پارسی، شاهنامه به تقریب، نخستین کتابی است که پیروی از علی(ع) در آن مطرح شده است:

حکیم این جهان را چو دریا نهاد‌/‌ برانگیخته موج ازو تندباد‌/‌ چو هفتاد کشتی بر او ساخته‌/‌ همه بادبان‌‌ها برافراخته‌/‌ یکی پهن کشتی بسان عروس‌/‌ بیاراسته همچو چشم خروس‌/‌ محمد بد و اندرون با علی‌/‌ همان اهل بیت نبی و وصی‌/‌ خردمند کز دور دریا بدید‌/‌ کرانه نه پیدا و بن ناپدید‌/‌ بدانست کو موج خواهد زدن‌/‌ کس از غرقه بیرون نخواهد شدن‌/‌ بدل گفت اگر با نبی و وصی‌/‌ شوم غرقه دارم دو یار وفی‌/‌ همانا که باشد مرا دستگیر‌/‌ خداوند تاج و لوا و سریر.

در هجونامه سلطان محمود غزنوی که سرایش آن منتسب به فردوسی است نیز چنین آمده است:

مرا غمز کردند کان بد سخن‌/‌ به مهر نبی و علی شد کهن‌/‌ هر آن کس که در دلش کین علی است‌/‌ از او خوارتر در جهان گو که نیست‌/‌... نترسم که دارم ز روشندلی‌/‌ به دل مهر جان نبی و علی‌/‌ چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی‌/‌ خداوند امر و خداوند نهی‌/‌ که من شهر علمم علیم در است‌/‌ درست این سخن گفت پیغمبر است‌/‌ گواهی دهم کاین سخن راز اوست‌/‌ تو گویی دو گوشم برآواز اوست‌/‌ چو باشد ترا عقل و تدبیر و رای‌/‌ به نزد نبی و علی گیر جای

ناصرخسرو: ابومعین ناصرخسرو قبادیانی بلخی، حکیم و اندیشمند برجسته سده پنجم هجری از جمله پارسی سرایانی است که به کرات به مدح و یادکرد فضائل علی(ع) پرداخته است. ابیات ذیل نمونه‌ای از سروده‌‌های اوست:

هر که نتابد ز علی روی خویش‏‌/‌ بی شک از او روی بتابد عذاب‏‌/‌ جان و تن حجت تو مر تو را‌/‌ باد تراب قدم ای بوتراب‏

***

بهار دل دوستدار علی‏‌/‌ همیشه پر است از نگار علی‏‌/‌ از امت سزای بزرگی و فخر‌/‌ کسی نیست جز دوستدار علی‏‌/‌ ازیرا کز ابلیس ایمن شدست‌/‌ دل شیعه اندر حصار علی‏‌/‌ علی از تبار رسول است و نیست‏‌/‌ مگر شیعت حق تبار علی‏‌/‌ به صد سال اگر مدح گوید کسی‏‌/‌ نگوید یکی از هزار علی‏ ‌/‌ به مردی و علم و به زهد و سخا‌/‌ بنازم بدین هر چهار علی‏

سنایی غزنوی: ابوالمجد مجدود بن ‌آدم سنایی غزنوی که در سده ششم هجری می‌زیست و او را می‌توان کاروان‌سالار شعر آیینی در زبان پارسی برشمرد، از دیگر سخن سرایان نامی ایران زمین است که دلبستگی افزون به امام علی(ع) دارد. سنایی، امام علی(ع) را الگو می‌دانست و منش و روش ایشان را شایسته تقلید. او در جای جای آثار خویش به فضائل علی(ع) پرداخته است. به عنوان نمونه، وی موضوع بخشش انگشتر توسط مولای متقیان در حالت رکوع را به شعر درآورده است.

در قیام و قعود عود او کرد‌/‌ در رکوع و سجود جود او کرد‌/‌ خاتم اینجا بداد بر در راز‌/‌ ملک آنجا ستد عوض با ناز

بردباری و دوری گزیدن علی(ع) از آز و طمع را نیز سنایی ستوده است:

جان حیدر در آز ناویزد‌/‌ شیر از آتش همیشه بگریزد‌/‌ آن سرافیل سرفراز از علم‌/‌ ملک‌الموت آز از حلم

سنایی همچنین با توجه به فرموده پیامبراکرم(ص) که علی(ع) را مقسم بهشت و جهنم و ملاک و میزان تشخیص حق از باطل معرفی می‌کند (بخشی از دعای ندبه) چنین سروده است:

مهر و کینش دلیل منبر و دار‌/‌ حلم و خشمش قسیم جنت و نار

این عارف نامدار بر دشمنان علی(ع) و خاندان پاکش نیز تاخته و آنان را بسیار نکوهیده است. جان کلام او در این باره چنین است:

جانب هر که با علی نه نکوست‌/‌ هر که گو باش من ندارم دوست.

عطار: جایگاهی که امام علی(ع) از منظر شیخ فریدالدین عطار نیشابوری ـ عارف مشهوری که در قرن هفتم هجری در شهر نیشابور گرفتار یورشگران نابخرد مغول شد و جان باخت ـ دارد بس والا و ستودنی است. از جمله ارکان آموزه‌های عرفانی عطار سفارش مردم به پیروی از علی(ع) و الگوبرداری کامل از کردار، پندار وگفتار امیرالمومنین(ع) است.

زمشرق تا به مغرب گر امام است‌/‌ امیرالمومنین حیدر تمام است‌/‌ اگر خاکش شوی حسن الثواب است‌/‌ که او هم بوالحسن هم بوتراب است

ابیات زیر نمونه‌ای دیگر از اشعار وی درباره امام علی(ع) است:

ز جودش ابر دریا پرتوی بود‌/‌ به چشمش عالم پر زر جویی بود‌/‌ ز طفلی تا که خود را میر کردی‌/‌ برین دنیای دون تکبیر کردی‌/‌ چو دنیا آتش و تو شیر بودی‌/‌ از ‌آن معنی ز دنیا سیر بودی‌/‌ اگرچه کم نشیند گرسنه شیر‌/‌ نخوردی نان دنیا یک شکم سیر

سعدی: شیخ اجل، مصلح الدین سعدی شیرازی که نام نامیش در تاریخ فرهنگ ایران و جهان تا ابد جاودانه خواهد ماند، نیز مفتون علی مرتضی(ع) و خاندان اوست. سعدی در مجموعه اشعار خود این علاقه را آشکارا رخنمون ساخته است. امید سعدی به شفاعت علی(ع) در روز قیامت نشانی روشن است از اوج و شدت دلدادگی سعدی:

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند‌/‌ جبار در مناقب او گفته هل اتی‌/‌ زورآزمای قلعه خیبرکه بند او‌/‌ در یکدگر شکست به بازوی لافتی‌/‌ مردی که در مصاف زره پیش بسته بود‌/‌ تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا‌/‌ شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود‌/‌ جان‌بخش در نماز و جهان سوز در وغا‌/‌ دیباچه مروت و سلطان معرفت‌/‌ لشکرکش فتوت و سردار اتقیا‌/‌ فردا که هر کسی به شفیعی زند دست‌/‌ ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی.

جامی: نورالدین عبدالرحمن جامی عارف برجسته سده نهم هجری که او را می‌توان واپسین پارسی‌سرای برجسته تا پیش از روزگار معاصر برشمرد، هم دلبسته مهر علی(ع) است. درآثار پرشمار او این دلبستگی کاملا رخنمون است. در تائید این مدعا می‌توان به غزلی اشاره کرد که جامی هنگام زیارت بارگاه امیرالمومنین(ع) سرود و در آن از امام علی(ع) به عنوان قافله سالار ره عشق یاد کرد:

جامی از قافله سالار ره عشق تو را‌/‌ گر پرسند که آن کیست علی گوی علی

گفتنی است این شاعر پرآوازه حکایت مشهور بیرون کشیدن تیر از پای علی(ع) را نیز به نظم آورده است:

شیر خدا شاه ولایت علی‌/‌ صیقلی شرک خفی و جلی‌/‌ روز احد چون صف هیجا گرفت‌/‌ تیر مخالف به تنش جا گرفت‌/‌ غنچه پیکان به گل او نهفت‌/‌ صدگل محنت ز گل او شکفت‌/‌ روی عبادت سوی محراب کرد‌/‌ پشت به دردسر اصحاب کرد‌/‌ خنجر الماس چو بید آختند‌/‌ چاک به تن چون گلش انداختند‌/‌ غرقه به خون غنچه زنگارگون ‌/‌ آمد از آن گلبن احسان برون‌/‌ گل گل خونش به مصلی چکید‌/‌ گفت چو فارغ ز نماز آن بدید‌/‌ این همه گل چیست ته پای من‌/‌ ساخته گلزار مصلای من‌/‌ صورت حالش چو نمودند باز‌/‌ گفت که سوگند به دانای راز‌/‌ کز اَلم تیغ ندارم خبر‌/‌ گرچه ز من نیست خبردارتر‌/‌ طایر من سدره نشین شد چه باک‌/‌ گر شودم تن چو قفس چاک چاک

به این سیاهه بلند فراوان نام‌‌های دیگر چون مولوی، کسایی مروزی،ادیب ترمذی، سیدحسن غزنوی، وحشی بافقی، امیرخسرو دهلوی، شاه نعمت الله ولی، صائب تبریزی، ابوسعید ابوالخیر، شیخ بهایی، رشید وطواط، مسعود سعد سلمان، سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی، ابن یمین فریومدی، وحشی بافقی، محتشم کاشانی و.... می‌توان افزود. شوربختانه این مختصر را مجالی برای یادکرد نام تمامی این نامداران فراهم نیست، چرا که این مهم خود مثنوی هفتاد من کاغذی را می‌طلبد. تنها به منزله پایان سخن عاری از زیب نیست اگر گفته آید امروزه بسیاری از پژوهشگران اذعان می‌نمایند که لسان‌الغیب شیراز، حافظ نیز شیدای علی(ع) بوده و انبوهی از اشعار او واجد مضامینی از کلام علی(ع) است. ابیات زیر نمونه‌ای است که عشق حافظ به علی مرتضی(ع) را نمایان می‌سازد:

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان صدق‌/‌ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

***

مردی ز کننده در خیبر پرس‌/‌ اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس‌/‌ گر طالب فیض به صدقی حافظ‌/‌ سرچشمه آن زساقی کوثر پرس.

امیر نعمتی لیمائی