پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مقدمه ای بر احزاب سیاسی قسمت سوم


مقدمه ای بر احزاب سیاسی قسمت سوم

چنانچه گذشت تعاریف لغوی حزب نه جامع است و نه مانع , بدین سان برای اینکه امکان ارائه تعریفی نسبتا دقیق از حزب میسر شود , مناسب است بیش از هر چیز تعاریفی که جامعه شناسان و سیاستمداران بزرگ ارائه داده اند بیان شود تا در میان این آراء به تعریف مطلوب خود نایل شویم

تعریف اصطلاحی حزب

چنانچه گذشت تعاریف لغوی حزب نه جامع است و نه مانع ، بدین سان برای اینکه امکان ارائه تعریفی نسبتا دقیق از حزب میسر شود ، مناسب است بیش از هر چیز تعاریفی که جامعه شناسان و سیاستمداران بزرگ ارائه داده اند بیان شود تا در میان این آراء به تعریف مطلوب خود نایل شویم . تذکر این نکته ضروری است که هر یک از متفکران علوم سیاسی ، یک یا چند ویژگی حزب را محور تعریف خود قرار داده اند .

ادموند برک ( ۱ ) حزب را گروهی از افراد جامعه تعریف می کند که با یکدیگر متحده شده و بر مبنای اصول خاص که مورد قبول همه آنهاست برای حفظ و توسعه منافع ملی می کوشند . ( ۲ )

ارنست فرانکلین ( ۳ ) می گوید : « حزب سیاسی ، سازمانی متشکل و استوار برای مبارزه است .که در محدوده جغرافیایی یک کشور ایالت ، استان و .... با کسب مواضع و مناصب حکومتی به اندازه کافی قدرت به دست می آورد ( یا می کوشدبه دست آورد ) که بتواند به هدفهای معنوی و مادی خود تحقق بخشد » . ( ۴ )

لنین رهبر انقلاب کمونیستی شوروی سایق و اولین دبیر کل حزب کمونیست شوروی ، حزب را چنین تعریف می کند : « یک گروه کوچک از افراد قابل اعتماد ، با تجربه و معتقد به اصول انقلاب که دارای نمایندگان مسوول و وظیفه شناسی در نواحی مهم ( کشور ) بوده و روابط مخفیانه با آنها و با یکدیگر داشته باشند و اقدامات انقلابی را حرفه اصلی خود قرار دهند . » ( ۵ )

موریس دوورژه ( ۶ ) در کتاب احزاب سیاسی ، حزب را چنین تعریف می کند : « یک حزب .... مجموعه ای از گروههای اجتماعی پراکنده در اطراف کشور است ( قسمتها ، کمیته ، انجمن ها وغیره ) که از طریق سازمانهای هماهنگ کننده به هم پیوسته اند . » ( ۷ ) این محقق در کتاب اصول علم سیاست تعریف محدودتری را ارائه می دهد : « هدف مستقیم احزاب به چنگ آوردن قدرت با شرکت در اعمال آن است . احزاب در پی آنند که در انتخابات ، کرسهایی به دست آورند ، نمایندگان و وزرایی داشته باشند و حکومت را به دست گیرند . » ( ۸ )

جیمز مادیسن ، حزب را عده ای از افراد جامعه می داند که : « چه در مقام اکثریت باشند و چه در مقام اقلیت ، براساس منافع و اهداف مشترک خود که با منافع و اهداف سایر منافع و اهداف دائمی وکلی جامعه در تضاد است ، با یکدیگر طرح اعتماد ریخته اند . » ( ۹ )

زیگموند نیومن ، حزب را « سازمان منضبط از اعمال فعال سیاسی جامعه می داند که هدف آنان تسلط بر حکومت بوده و برای برخورداری از پشتیبانی عامه ، با گروه یا گروه های دیگر که دارای نظریه های متعارض با آن هستند به رقابت می پردازند » . ( ۱۰ )

گتل ( ۱۱ ) می گوید : « حزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می کنند و با استفاده از حق رای خود می خواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازند . » ( ۱۲ )

امری که در دیگر واژه های مربوط به علوم اجتماعی و سیاسی هم ، رخ می نماید این است که هریک از آنها براساس یافته های ذهنی و تجارب خود و از ظن خویش حزب را تعریف کرده اند ، اما با اندک تامل نارسایی تمام این تعاریف روشن می شود . بسیاری از این تعاریف براساس قضاوتها و بلکه سلایق صاحبان آنها می باشد که با واقعیات موجود هیچ تطبیقی ندارد . چنانچه در تعریف فرهنگ آکسفورد ، برک ، لنین و مادیسن به طرز محسوسی مشهود است . آیا احزاب واقعا در هنگام انتخابات فعال می شوند ؟ و به جز در وقت انتخابات ، جمعیت ساکت و خاموشتند ؟ آیا هدف آنها حفظ و توسعه منافع ملی است ؟ آیا هدف اصلی احزاب سیاسی ، کسب قدرت نیست ؟ تعریف لنین شعاری بیشتر نیست که برای تهییج طبقه کارگر سر داده است . در مقابل ، تعریف مادیسن بسیار بدبینانه و منفی است ، از نظر او حزب موجودی عفن و خطرناک است و همانگونه که کودکان در شب تار از غول می ترسند ، باید از احزاب سیاسی وا همه داشت . در تعریف فرانکلین « هدفهای معنوی و مادی » مشخص نشده است . تعریف اول دوورژه تعریفی مانع نیست و شامل گروهها ، سازمانها ، دسته ها و ... نیز می شود . تعریف دوم نیز مانع اغیار نیست و شامل گروههای غیر رسمی نیز می شود . تعاریف بیومن و گتل نیز گرفتار این نقیصه است . پس چه باید کرد ؟ آیا از تعریف حزب صرف نظر کنیم و خود را درگیرمناقشات اهل نظر ننماییم ؟ به نظر میرسد بهترین راه برای به دست آوردن تعریفی جامع و مانع از حزب ، نگاهی به ویژگیهای احزاب سیاسی ، منشاء خاستگاه و بینان احزاب سیاسی و اهداف عمده آنها ضروری می نماید .

ویژگیها و اهداف عمده احزاب سیاسی

در این بخش ابتدا ۳ نظریه در باره ویژگیها و اهداف عمده احزاب سیاسی بررسی می شود و آنگاه نظریه خودمان را تبین می کنیم .

نظریه اول از جوزف لاپالومبارا ( ۱۳ ) یکی از صاحبان نظران و متفکران بنام است ، ویژگیها ی حزب سیاسی را در چهاربند زیر خلاصه می کند :

۱ ـ داشتن عمر و موجودیت مستقل از عمر و زندگی سیاسی رهبران سیاسی رهبران خود ؛ بدین معنی که با خرج شدن رهبران آن از صحنه سیاست ، حزب همچنان به کار خود ادامه دهد .

۲ ـ گسترش شعبه ها شاخه ها ی فعال دائمی در نواحی مختلف کشور و وجود ارتباط و هماهنگی بین آنها از یک طرف و سازمان مرکزی حزب از طرف دیگر .

۳ ـ اراده و تصمیم رهبران مرکزی و محلی در به دست گرفتن قدرت وحکومت ، چه در یک دولت ائتلافی و چه به تنهایی ( این هدف به تنهایی ) برای تحقق یافتن حزب سیاسی کافی نیست .

۴ ـ کوشش وسعی برای کسب پشتیبانی و جلب آرای مردم . ( ۱۴ )

چنانچه ملاحظه می شود ، در بیان لا پالومبارا گستردگی ، ثبات ، تلاش برای کسب قدرت ، توجه به مردم از مهمترین ویژگیهای حزب سیاسی است .

نظریه دوم از هنسی یکی دیگر از صاحب نظران این عرصه است . به گمان او اصلی ترین ویژگیهای حزب در سه بخش زیر خلاصه می شود :

۱ ـ انتخاب کارگزاران دولت و دوره تصدی آنها از طریق تعیین کاندیداها برای پستهای انتخابی .

۲ ـ تعیین خط مشی دولت بر مبنای اصولی که در مورد قبول اکثر اعضای آن است .

۳ ـ ارائه نگره ای کلی و منظم جهت ارائه شیوه زندگانی افراد اجتماع ، بخصوص حزبهای توتالیتر . ( ۱۵ )

البته پر واضح است که دو ویژگی اول به همان بحث تلاش برای کسب قدرت بر می گردد . شاید در بیان هنسی آنچه مهم باشه ویژگی سوم است که احزاب سعی می کنند که با فشار به افکار عمومی طریقه زندگانی آنها بر مبنای اصول و ضوابط خود تغییر دهند . حال این تلاش یا از طریق ابزار دموکراتیک همانند تبلیغات است یا از طریق فشار و زور . این مطلب در احزاب قدرتمند ( چه مادی و چه سیاسی ) اهمیت بیشتری پیدا می کند .

نظریه سوم در کتاب فرهنگ علوم سیاسی آمده است . در آن کتاب چهار ویژگی برای حزب بیان شده است :

۱ ـ حزب باید دارای سازمانهای مرکزی و رهبری کننده و پایدار و ماندنی باشد .

۲ ـ حزب باید دارای سازمان های محلی پایدار بوده و با سازمانها ی مرکزی پیوند همیشگی داشته باشد .

۳ ـ رهبران مرکزی و محلی حزب باید مصمم باشند که قدرت سیاسی را درچند کشور ـ به تنهایی یا به یاری احزاب دیگر ـ در دست گیرند .

۴ ـ حزب باید از پشتیبانی توده مردم برخوردار باشد . ( ۱۶ )

از مجموع بیانات گذشته ویژگیهای اصلی حزب را می توان در بندهای زیر خلاصه کرد :

۱ ـ حزب تشکیلاتی هدفمند است و هدف آن نیز کسب قدرت سیاسی و به دست آوردن قوای سه گانه کشور و اعمال نفوذ در سیاستها و برنامه های جامعه می باشد .

۲ ـ جلب پشتیبانی اکثریت مردم به منظور رسیدن به اهداف خود که در این راه تغییر سلایق و دیدگاههای مردم در جهت اهداف حزب ضروری می نماید .

۳ ـ دارا بودن سازمان منظم مرکزی و محلی و رهبران و ایدئولوژیهای که بتوانند حزب را در راستای اهدافشان رهبر و رهنمون باشند .

۴ ـ داشتن برنامه و ایدئولوژی مشخص یا به تعبیر دیگر استراتژی و اهداف میان و درازمدت ( اساسنامه و مرامنامه ) و تعیین تاکتیکهای اجرایی براساس آن استراتژی .

به نظر ما این چهار ویژگی از مهمترین و اصلی ترین ویژگیهای احزاب سیاسی است که هر حزبی بدون هریک از آنها عملا حزب سیاسی موثر و کارآمدی نخواهد بود و بعد از چندی ، راهی جز اصلاح خود یا انحلال پیش رو ندارد . در اینجا ضروری می نمایی که به نکته ای اشاره شود ، و آن طریق کسب قدرت در احزاب سیاسی است ؛ اگر بپذیریم ؛ هدف حزب در یک جامعه کسب قدرت سیاسی و اجتماعی آن جامعه و اعمال نظرات و اصول خود در سطح حاکمیت ملی و فرا ملی می باشد ، روش دستیابی به قدرت در کنار این هدف بسیار مهم است . به صورت طبیعی در یک جامعه ای که براساس اصول مردم سالارانه اداره می شوند ، راه دستیابی به قدرت ، نفوذ بر اکثریت جامعه چه با ارائه منطقی و درست نظریات و برنامه های خود و چه با تزویر و تبلیغات کاذب و درنهایت پیروزی در انتخابات است . راهی که قوانین و عرف جوامع بر آن صحه می گذارند . اما این تنها راه عملی و استفاده شده احزاب نیست ؛ چه بسیار احزابی که با روشهایی چون کودتا و شبه کودتا بر جامعه مسلط شده اند . این احزاب که به احزاب « توتالیتر » معروفند در بسیاری از کشورهای کمونیست سابق و جهان سوم حرف اول را در حاکمیت می زنند ، بدون اینکه به دیگران حق کوچکترین اظهار نظری بدهند ، اما به نظر می رسد که این گونه احزاب فقط در اسم ، حزب باشند . به عبارت دیگر اسامی بی مسمایی هستند که فقط ظاهری از یک تشکیلات مردمی را باخود یدک می کشند ، زیرا اگرچه این احزاب دارای هدف مشخص ( کسب قدرت ) ، سازمان و تشکیلات منظم و حتی آهنین و نیز دارای برنامه و ایدئولوژی روشنی هستند ، اما فاقد پشتیبانی مردمی اند . احزابی هم که توسط دولتها تشکیل می شوند همین حالت را دارند ؛ نمونه آن ، احزاب دولتی است که توسط شاه سابق و ایادی آن تشکیل می شدند و مثال بارز و حتی مفتضح آن حزب رستاخیز ایران بود . این احزاب تنها نامی از حزب را برخود دارند و در واقع از مهمترین ویژگی حزب که جلب پشتیبانی مردم و نفوذ ازراههای قانونی است ، برخوردار نیستند .

پاورقی ها

۱ ـ E.Burke

۲ ـ احزاب سیاسی ، دکتر حسن محمدی نژاد ، ص ۳۴ .

۳ ـ Ernest Franklin

۴ ـ مبانی سیاست و حکومت نوین ، دکتر محمود کتابی ، ص ۱۰۹ .

۵ ـ احزاب سیاسی ، دکتر حسن محمدی نژاد ، ص ۳۶ ـ ۳۵ .

۶ ـ Maurice Duverger

۷ ـ همان ، ص ۳۸ ـ ۳۷ .

۸ ـ همان ، ص ۳۸ .

۹ ـ همان ، ص ۳۵ .

۱۰ ـ همان ، ص ۳۹ .

۱۱ ـ Gettell.

۱۲ ـ بینادهای علم سیاسی ، عبدالرحمان عالم ، ص ۳۴۳ .

۱۳ ـ Joseph Lapalombars

۱۴ ـ احزاب سیاسی ، دکتر محمدی نژاد ، ص ۴۰ ـ ۴۱

۱۵ ـ totalier

۱۴ ـ فرهنگ علوم سیاسی ، غلامرضا علی بابایی ، کتاب سوم ، ج پنجم ، ص ۱ .

نرجس رسا

کارشناسی روابط بین الملل