چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
حسن جان
گفتم غزلی در خور نامت بنویسم
اندازه ی وسعم ز مقامت بنویسم
ای محشر امروز چه تشبیه بیارم
از قد تو فردای قیامت بنویسم
من قطره ام از عهده ی من بر نمی آید
از حضرت دریای کرامت بنویسم
لطف تو مرا پشت در خانه ات آورد
تا اینکه علیکم به سلامت بنویسم
شان تو نگنجید و از این قاب در آمد
دیدم که غزل مثنوی از آب در آمد
من ایل و تبارم سر این سفره نشستند
جمع کس و کارم سر این سفره نشستند
در باغ نگاه تو من کال رسیدم
پر سوخته بودم به پر و بال رسیدم
هم رنگ نگاه تو شده دامن دریا
آئینه زده ریسه به پیراهن دریا
اول نوه ی دختری خلق عظیمی
تو جلوه ی پیغمبری خلق عظیمی
مدیون تو هستند همه مردم عالم
نان عمل توست سر سفره ی آدم
مضمون سخاوت ز تو الهام گرفته
از صندوق قرض الحسنت وام گرفته
حرف کرم تو همه جا ورد زبان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
صابر خراسانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست