پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
به چه بهایی؟!
روزی پسر بچهای در خیابان سکهای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن این پول، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوقزده شد. این تجربه باعث شد که بقیهٔ روزها هم با چشمهای باز، سرش را به سمت پایین بگیرد (به دنبال گنج!). او در مدت زندگیش ۲۹۶ سکهٔ یک سنتی، ۴۸ سکهٔ ۵ سنتی، ۱۹ سکهٔ ۱۰ سنتی، ۱۶ سکهٔ ۲۵ سنتی، ۲ سکهٔ نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شدهٔ یک دلاری پیدا کرد. یعنی در مجموع ۱۳ دلار و ۲۶ سنت.
در برابر به دست آوردن این ۱۳دلار و ۲۶ سنت، او زیبایی دلانگیز ۳۱۳۶۹ طلوع خورشید، درخشش ۱۵۷ رنگینکمان و منظرهٔ درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد.
او هیچگاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان، در حالی که از شکلی به شکل دیگر در میآمدند، ندید. پرندگانِ در حال پرواز، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.
برگرفته از کتاب هفده داستانِ کوتاه کوتاه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست