دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سایه های شوم یک تشابه مرموز


سایه های شوم یک تشابه مرموز

«سکوت پری های دریا», رمانی است که باعث شد تا جایزه «ارالده» به نویسنده اش آدلایدا گارسیا مورالس تعلق بگیرد این رمان را نشر گل آذین با ترجمه زهرا رهبانی روانه بازار کتاب کرده است

«سکوت پری‌های دریا»، رمانی است که باعث شد تا جایزه «ارالده»‌ به نویسنده‌اش آدلایدا گارسیا مورالس تعلق بگیرد. این رمان را نشر گل‌آذین با ترجمه زهرا رهبانی روانه بازار کتاب کرده است.

آدلایدا گارسیا مورالس در سال ۱۹۸۵ در اسپانیا به دنیا آمد و برنده جوایزی چون ایکارو نیز شده است. داستان سکوت پری‌های دریا، داستان زندگی ۲ زن جوان را باز می‌گوید که هر دو به دلایلی شخصی سکونت در دهکده‌ای کوهستانی را انتخاب کرده‌اند. این ۲ زن به لحاظ شخصیتی کاملا متفاوت از یکدیگرند. ماریا که راوی داستان است زنی منطقی و سرزنده است و معلم تنها مدرسه دهکده. او برای آرامش و سکوت و زیبایی‌های طبیعت به مکان داستان آمده است. اما السا زنی انزواطلب است.

السا زندگی اش در نوشتن نامه‌هایی بی‌جواب در سکوت و سرمای کوهستان می‌گذرد. مورالس در این رمان بسیار تیزبینانه و موشکافانه توضیحات کافی و ضروری درباره اشخاص می‌دهد و با توصیف حال و هوای خاص کوهستان که گویی اشخاص و ساکنان دهکده را بلعیده و در خود فرو برده، فضایی رعب‌آور و منحصر به‌فرد می‌سازد.

نویسنده با تعمد کاری می‌کند تا آرامشی که در شروع قصه دلفریب و خیال‌انگیز می‌نمود کم‌کم تبدیل به کابوسی شوم و بی‌پایان شود؛ کابوسی که به مرور ماریا را نیز چون دیگران به شکل سایه‌ای سیاه درمی‌آورد. در شروع از زبان ماریا می‌خوانیم :«در ابتدا رفت و آمد گروهی پیرزن تنها توجه مرا به خود جلب کرد... آرزو داشتم آنچه را ایشان جایگزین آن همه تنهایی کرده بودند بشناسم... برای هیچ‌کس وجود نداشتند فقط سایه‌ای بودند.» و زمانی که به پایان می‌رسد به سایه شدن خودش اشاره می‌کند.

سایه مفهومی ‌نمادین هم به خود می‌گیرد و به شکلی یونگ‌وار سایه افراد را چون همراهی جداناپذیر در کنارشان می‌بینیم، برای مثال وقتی السا در بستر بیماری می‌افتد ماتیلده چون سایه‌ای در خانه‌اش حضور دارد وهیچ جوری هم نمی‌شود کنارش زد.

سایه‌وار شدن ماریا نیز به کندی در جریان است. عنصر دیگری که بسیار برآن تاکید شده شباهت‌هایی در رفتار آدم‌ها یا همنامی‌هاست. برای انجام مراسم آیینی رفع چشم زخم، ۳ ماریای دهکده را کنار هم جمع می‌کنند و ۳ کودک همنام را. السا و ماتیلده هر دو از سر دردی خاص در نیمکره چپ مغز رنج می‌برند.

همین بیماری را قهرمان زن کتاب «گزیده تشابهات» اثر گوته دارد؛ شخصیتی که السا بشدت خود را شبیه او می‌بیند و با او همذات‌پنداری می‌کند. السا با ماتیلده و ماریا مثلثی دیگر را تشکیل می‌دهند و در جایی نیز ماریا کوهستان بربر‌ها را چون مثلثی در افق توصیف می‌کند واشاره می‌کند به چند سایه موهون که از دور می‌بیند.

عدد۳یکی از اعداد خاص در تمدن‌های مختلف است. شکلی از تکامل و هماهنگی که در آیین‌ها و مراسم نیز کاربردی نمادین به خود می‌گیرد، اما در این رمان علاوه بر همه این مفاهیم و نیز ایجاد فضایی متناسب با مفهوم اثر به شکلی پیوندی ناخواسته بین ۳ زن قصه که ۲ نفرشان جوانند و دیگری پیر، ایجاد کرده است. السا در رمان خود به نماد عشق تبدیل می‌شود و زمانی که موهوم بودن این عشق چون واقعیتی بی‌مدارا تمام قد خودش را می‌نمایاند، او از درون خالی می‌شود و راهی جز مردن نمی‌یابد. حتی کتابی که السا می‌خواند زندگی را روایت می‌کند که شبیه زندگی اوست. نام این کتاب «گزیده تشابهات» است که به نوعی از تشابه و راز یا طلسمی ‌خبر می‌دهد که گریبان این دهکده مرتفع و ساکنانش را گرفته است.

مدام نشانه‌هایی برای تشابهات ایجاد می‌شوند و از هر اتفاقی به اتفاق دیگر گریزی حاصل زده می‌شود. پدیده دیگری که مورالس به آن اشاره می‌کند، بی‌زمانی است همه چیز در جریان است اما چون تکراری مکرر، نه چونان که هفته و ماه و سال بر آن تاثیر بگذارد و همین طور سکوت؛ سکوتی ژرف و نابودکننده یا بیمار کننده، چون اینجا خبر از مرگ هم نیست. السا زمانی می‌میرد که از دهکده بی‌پایان دور می‌شود. مورالس درباره مردان این دهکده حرفی نمی‌زند و فقط یکی دوبار اشاره مختصری به حضور کودکان می‌کند. ۳ زن اصلی قصه نیز مجردند. انگار که فضایی تک‌جنسیتی بر این دهکده حاکم است.

السا تنها زنی است که در این رمان از عشق حرف می‌زند، اما این عشق هم حالتی سایه‌وار دارد.

با توجه به شیوه روایت پسامدرن رمان، مورالس بخوبی توانسته از امکانات خاص این سبک هنری استفاده کند. استفاده از افسانه‌های کهن و تلمیحات ـ مانند داستان اولیس و بستن گوش خود برای جلوگیری از شنیدن آواز مرگبار پری‌های دریا که نویسنده نام کتاب را نیز از آن وام گرفته ـ به سبک مستر آرت در ادبیات شباهت دارد. آدلایدا گارسیا مورالس تلفیقی از سادگی و پیچیدگی را در این رمان نه‌چندان بلند بدون خودنمایی به تصویر کشیده است. آشنایی و تسلطش به آنچه تصمیم دارد با خواننده در میان بگذارد، تحسین‌برانگیز است و می‌توان گفت به هیچ‌کدام از موارد بالا به طور مشخص اشاره نشده، همه این تشابهات و نمادها کاملا ظریف و محو بیان شده است و با این‌که قصه از زبان واقعگرا و منطقی ماریا از شخصیت و زندگی السا روایت می‌شود رنگ سرزنش و قضاوت به خود نمی‌گیرد.

آیه کیانپور