شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
نمایش در سالن خالی
«فتنه پس از انتخابات یک آزمون برای تمایز حق و باطل بود. بنده نیز از هواداران میرحسین موسوی بودم، چون می پنداشتم که او یک انقلابی و خط امامی است. اما پس از برگزاری انتخابات متوجه شدم که وی طمع قدرت دارد و نسبت به آرمان های انقلاب و خط امام بی تعهد است.»
«۱۳ میلیون رایی که به موسوی دادیم به خاطر شعارهای قانونگرایی و هم چنین به خاطر اعتقادات اسلامی بود. روز به روز و با حذف شعارهای اسلامی و بی اعتنایی به قانون و بلند کردن چماق توسط طرفداران وی، دیدیم که حامیان ایشان در ۱۳ آبان به کمتر از ۳ هزار نفر تقلیل یافت. به نظر بنده، مردم ماهیت آنها را درک کرده اند. دیگر خیلی به آنها نپردازید و پیگیر سایر مشکلات مردم باشید.»
آنچه خواندید تنها ۲ نمونه از صدها پیام مردمی بود که طی روزهای اخیر در ستون کیهان و خوانندگان روزنامه چاپ شده است.
آنچه این روزها عرصه سیاسی جامعه شاهد آن است از یک سو ریزش شدید حامیان جنبش سبز و از سوی دیگر به در و دیوار زدن آنان برای پررنگ نشان دادن حرکتهای -البته آشوب گرایانه- خود است. وب نوشت ها و اخبار و مطالبی که در سایت های وابسته به آنان منتشر می شود حکایت از تدارک آنان در راه اندازی موج دیگری در آستانه ۱۶ آذر- روز دانشجو- پس از ناکامی و شکست آنان در بلوای خیابانی ۱۳ آبان دارد.
کسانی که در روز دانش آموز و روز ملی مبارزه با استکبار در تجمع عظیم مردمی ۱۳ آبان شرکت داشتند، موج سهمگین و میلیونی فرزندان انقلاب را در مقابل تحرکات چند صدنفری فریب خوردگانی دیدند که تلاش می کردند جبهه استکبارستیزی مردم انقلابی را تحت الشعاع شعارهای خود در حمایت از آمریکا قرار دهند. آنان نهایتاً با شعارهایی علیه انقلاب و ارکان نظام از ماهیت واقعی و اهداف شومی که در سر فتنه انگیزان می گذرد، پرده برداشتند.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری و زمانی که موج آشوبهای خیابانی فروکش کرد، میرحسین موسوی ابتدا با طرح تشکیل «حزب» و پس از آن با مطرح کردن «جبهه» و «جنبش» تلاش کرد تا اعتراضاتی که ابتدا علیه مجریان انتخابات با ادعای تقلب در آراء صورت گرفته و بعد از مدت کوتاهی رنگ و بوی مخالفت و تعارض با انقلاب و ارکان نظام به خود گرفت را در قالب کار تشکیلاتی سروسامان بخشد. وی و سایر سران این جریان و کسانی که وظیفه خط دهی به آنان را عهده دار بودند، سعی داشتند تا به مرور زمان اعتراضات خیابانی مردم را به گونه ای نهادینه کرده و پارادایم تفکرات و خطوط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را به طبقه ای که هر وقت سران فتنه اراده کنند، به بهانه های مختلف اعتراض خود را به نمایش بگذارند، سرایت دهند و از آنان یک «طبقه اجتماعی» بسازند.
سوال این است که آیا آنان موفق به این کار شده و یا خواهند شد؟ ۵ ماهی است از شروع مخالفت ها و اغتشاشات می گذرد و علیرغم آنکه فتنه گران سعی دارند تا با کار تشکیلاتی به هدف خود نزدیک تر شوند، برون داد این جریان و ریزش های فراوانی که صورت گرفته، نشان می دهد سران جنبش ناکام و تنها مانده و تبدیل به فرماندهان بی لشکر شده اند!
جناح اصلاح طلب ناچار است بخاطر بقای خود هر از گاهی برای اعتراضات مردمی فراخوان بدهد. آنان ورشکسته های سیاسی هستند که به چند شعار و قیل و قال! دل خوش کرده اند تا شاید نامشان از فرهنگ سیاسی کشور حذف نشود.
این روزها دیگرتئوری پردازی و طرح نظریه های پیاپی از سوی روشنفکران و پدرخوانده های فکری و ایدئولوگ آنان، برایشان جذابیتی ندارد. وقتی تئوریسین معروف جریان اصلاح طلب سر خود را به سنگ خورده می بیند و جلوی چشم میلیونها بیننده تلویزیونی به اشتباهات استراتژیک و فکری خود اعتراف می کند، دیگر جایی برای ژست های آنچنانی باقی نمی ماند.
بازیگران تئاتر اساساً حیاتشان بسته به نفس تماشاگر است. آنها قادر نیستند نقش خود را در سالنی که خالی از مردم و تماشاچی است ایفا کنند. اصلاح طلبان و سردمداران فتنه سبز نیز می خواهند وقتی روی سن،نمایش سیاسی-اجتماعی خود را بازی می کنند، چند نفری برایشان دست بزنند و هورا بکشند. شاید به همین دلیل مدتها است سعی در شکل گیری طبقه ای دارند که دنباله روی تفکرات و عقاید آنها باشند.
جامعه شناسان علیرغم تعاریف متعددی که از «طبقه اجتماعی» ارایه می کنند، بر روی چند نکته اشتراک نظر دارند؛ از جمله ریمون آرون که «تشکیل تمامیت واحد» و «وحدت و همبستگی اجتماعی» را از مشخصات اصلی و اجتناب ناپذیر یک طبقه اجتماعی معرفی می کند.
فتنه سبز وابسته به جریان اصلاح طلب، روی دیگر سکه «ماجرای دوم خرداد»ی است که مدتهاست از آخرین ضربه بر میخ تابوت به آن می گذرد. چه در گذشته و چه در حال آنچه عقلای جامعه از افکار و عقاید این جریان دیده اند، دستمایه ای نبوده تا ملاک شکل گیری یک تمامیت واحد قرار گرفته و محوری برای ایجاد همبستگی و وحدت حول آن باشد.
مردم ایران اسلامی در مکتب امام(ره) رشد کرده و دلباخته آرمانهای انقلابند. آنان عدالت و آزادی خود را در نظام اسلامی جستجو می کنند. این مردم هرگز گرد محوری که شعارهایش مخالفت علنی با انقلاب و ضدیت با مبانی و ارکان نظام است جمع نخواهند شد. حساب مردم را باید از آن عده قلیلی که یا مزدوری کرده و یا راه خود را از مردم و انقلاب سوا کرده اند، جدا دانست.
حمید امیدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست