چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

زندگی قشقایی ها


زندگی قشقایی ها

یكی از ایلهای بزرگ ایران كه هنوز چادر نشین هستند, ایل قشقائی است كه جمعیت آن نزدیك به ۳۰هزار خانوار یعنی ۱۵۰هزار نفر است این ایل از پنج طایفهٔ بزرگ «دره شوری», «شش بلوكی», «كشكولی بزرگ و كشكولی كوچك و قراچه », «فارسیمدان», «عمله» و برخی تیره های مستقل مانند, « صفی خانی », «گله زن» و «یلمه ای » تشكیل شده است

در آبان ماه سال ۱۳۴۰خورشیدی از طرف اداره كل موزه‌ها و فرهنگ عامهٔ هنرهای زیبای كشور به همراهی یك تن از عكاسان آن اداره ماموریت یافتم كه دو ماه به سرزمین قشقائی نشین استان فارس مسافرت نمایم و به بررسی در زندگی آن ایل و گردآوری فولكلور آن بپردازم. در این مسافرت كوتاه گذشته از تهیهٔ عكسهای سیاه و سفید و رنگی و اسلایدهای فراوان و مقداری فیلم ۸ میلیمتری سینمایی از زندگی قشقائیها و چند نوار از آهنگهای قشقائی، به گرد آوری و بررسی در سازمان ایل، عادات، آداب و مراسم، زندگی، كوچ، داستانها، چیستان‌ها، مثلها، معتقدات و……. پرداختم كه در آینده بصورت كتابی چاپ خواهد شد. در این گفتار كوتاه كوشش شده است كه ایل قشقائی به زبان ساده و به اختصار به خوانندگان گرامی شناسانده شود امید است كه قابل استفاده باشد.یكی از ایلهای بزرگ ایران كه هنوز چادر نشین هستند، ایل قشقائی است كه جمعیت آن نزدیك به ۳۰هزار خانوار یعنی ۱۵۰هزار نفر است. این ایل از پنج طایفهٔ بزرگ «دره شوری»، «شش بلوكی»، «كشكولی بزرگ و كشكولی كوچك و قراچه »، «فارسیمدان»، «عمله» و برخی تیره های مستقل مانند، « صفی خانی »، «گله زن» و «یلمه‌ای » تشكیل شده است. طایفهٔ عمله در زمان ایلخانی «صولت الدوله » (پدر ناصر قشقائی) برای رسیدگی به كارهای شخصی خان، گرد آوری حق مالكان، رسیدگی به كارهای كشاورزی، گله داری ایلخانی و تنظیم امور ایلی از تیره‌های گوناگون ایل قشقائی و سران تشكیل شد. طایفهٔ عمله یا عمال اجرای دستورها و فرمانهای ایلخانی بزرگ، با آن كه اكنون سمت و وظایف پیشین خود را از دست داده است، هنوز هم به نام « عمله» خوانده می شود.

كوچ قشقاییها

خان‌های هر طایفه نیز گروهی خدمتگزار و كارگزار مخصوص دارند كه آنها را نیز « عملهٔ دور و بر خان» می نامند ولی جزو طایفهٔ عمله نیستند.

سازمان ایل قشقائی به ترتیب از فرد تا ایل به صورت زیر است:

نفر- خانوار - ایشوم - تیره – طایفه - ایل.

هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین«ایشوم» و هر چند ایشوم از چند خانوار تشكیل شده است.

حسینی فسائی «در فارس‌نامهٔ ناصری» (كه به سال ۱۳۱۲هجری قمری نوشته ) شصت و شش تیره از ایل قشقائی را نام برده است ولی شمارهٔ تیره‌هایی كه امروز جزو قشقائی است. بیش از این است. شاید گروهی از این تیره‌ها در گذشت زمان و یا سود جوئی به ایل قشقائی پیوسته باشند.

خانواده‌ای از قشقائیها

در سازمان كنونی، هر خانوار یك سر پرست و هر ایشوم كه از چند چادر گرد هم كه در آن چند خانوار زندگی می‌كنند تشكیل می‌شود یك ریش سفید و هر تیره یك یا دو كدخدا و هر طایفه یك یا دو و یا سه كلانتر دارد. كلانتران كه از طبقهٔ خانها هستند از جانب دولت برای رسیدگی به كارهای طایفه خود و برقراری امنیت و انضباط برگزیده می‌شود. یك یا دو افسر ارتشی نیز برای برقراری انتظامات ایل به نام افسر انتظامی از طرف ارتش برگزیده می‌شوند. در سازمان كنونی ایل قشقائی، «ایل بیگی» یا «ایلخانی» (ریاست ایل) وجود ندارد و دولت این مقام را از بین برده است.فارس‌نامهٔ ناصری قشقائیها را از طایفهٔ خلج ترك می‌داند كه از روم شرقی به عراق عجم گریخته‌اند و می‌نویسد كه به همین جهت آنها را «قاچ قائی » یعنی فراری نامیده اند و واژهٔ قاچقائی رفته رفته به صورت قشقائی در آمده است. برخی نیز مانند «بارتلد»(۱) نام قشقائی را از كلمه «قشقا» به معنی اسب سفید پیشانی گرفته اند ولی خود قشقائیها معتقدند كه در زمان صفویان از ماوراء قفقاز به آذربایجان و سپس به اصطهبانات و نیریز تبعید شده‌اند.قشقائیها پیوسته میان سرزمینهای سردسیر سمیرم شش ناحیه، دامنهٔ كوه دنا، سرحد چهاردانگه، كام فیروز، كاكان و پیرامون شهرهای آباده، شهرضا، اردكان، كوه مرّهَ تا سرزمینهای گرمسیر كرانه‌های خلیج فارس و پیرامون بهبهان، ماهور میلاتی، كازرون، فراش بند، قیر، كازرین، خنج، افزر، خشت، فیروزآباد، خواجه‌ای، دشتی و دشتستان برای رفتن به ییلاق و قشلاق كوچ می نمایند و چنانكه یاد شد معمولاً چادرنشینند.قشقائیها ۳ تا ۴ ماه از سال را كوچ میكنند و بقیهٔ سال را در ییلاق و قشلاق می‌گذرانند. و به همین جهت به آنها«قشقائی بادی» می گویند. عدهٔ بسیار كمی از قشقائیها نیز به تازگی ده نشین شده‌اند و به كشاورزی و باغداری مشغولند و در دهات برای خود خانه ساخته اند. این دسته را«قشقائی خاكی» می نامند. قشقائی های بادی بیشتر به دامپروری و گله داری می پردازند و به همین جهت برای رسیدن به چراگاه پیوسته كوچ می كنند. قشقائی های بادی بجز دامداری، در ییلاق و قشلاق به كشت و زرع نیز می پردازند. این ایل در ییلاق به بختیاریها و در قشلاق به ایلهای بویر احمدی، خمسه، ممسنی هم‌مرزاند.

چادر

چادرهای ایلی را كه «بوهون» خوانده می شود، از موی بز و به رنگ سیاه می‌بافند. این چادرها به شكل مستطیل است و از چند بخش گوناگون: سقف، لتفهای اطراف چادر، تیركها، چند قطعه«كُمَّج» یا«كُمجِّه»، بندها، میخ‌های بلند چوبی، میخ‌های كوچك چوبی كه به نام «شیش» خوانده میشود و لفاف یا «چیق» یا« نی چی» اطراف چادر تشكیل شده است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته می شوند. پهنای لتف یك متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر می‌رسد. لتفها با میخهای كوچك چوبی«شیش» به سقف متصل می گردند. تیركها و كمج‌ها نگهدارندهٔ سقف چادرند. سر تیركها در زیر سقف، در سوراخ كمج‌ها قرار می گیرد. شكل چادر در تابستان و زمستان فرق می‌كند. در زمستان بیشتر تیركها در میان و سراسر چادر قرار می‌گیرند و سقف را به شكل مخروط درمی‌آورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبهٔ سقف و به زمین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی كوچكی حفر می‌كنند كه آب باران در آن جاری می‌شود ولی در تابستان و بهار تیركها را در اطراف چادر قرار میدهند تا سقف صاف و هموار باشد. در تابستان چادر تنها در بخشی كه اسباب خانه و رختخوابها قرار می گیرد دیوار دارد. در زمستان و پایان پائیز سه طرف چادرها با لتف پوشیده می‌شود و تنها راه ورود و خروج، یك ضلع پهنای چادر است. «نی چی» یا «چیق» حصیری است از زنی كه از درون، دو‌را‌دور بخش پایین چادر گذاشته شود تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند. باید دانست كه بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاك و وسایل دیگر را در جوالها و خورجینها و خوابگاهها یا چمدانها می گذارند و آنها را در امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم می چینند و گاهی یك جاجیم بزرگ منگوله دار و زیبا بر روی سراسر آنها می‌كشند.

چادر سیاه یا «بوهون»

چادر سفید ویژهٔ مهمان

بجز چادرهای سیاه كه چادر رسمی ایلی است، چادرهای برزنتی سفید یا اخرائی رنگ دو پوششهٔ آفتاب گردان یا مخروطی برای پذیرائی مهمانها و برای استفادهٔ در جشنها و عروسیها نیز وجود دارد. در جشنها دامن این چادرها را بالا می‌زنند تا تماشاچیان صحنه را بهتر ببینند. گاهی در درون این چادرها شستشو می كنند. چادرهای دو پوششه را در اصفهان می‌سازند. بجز این چادر، یك نوع چادر كوچك مستطیلی شكل از كرباس سفید رنگ نیز دارند كه ویژهٔ آبریزگاه است. چادر آبریزگاه بوسیلهٔ تجیری از میان به دو بخش مجزا تقسیم می شود و در قسمت وسط آن چالهٔ كوچكی كنده‌اند.به تازگی برخی از خانه‌ها برای آرامش بیشتر در ییلاق و قشلاق خانه های سنگی یا آجری ساخته‌اند.

طرز چیدن اسباب خانه، رختخوابها، خوابگاهها و خورجینها در داخل چادر

پوشاك

پوشاك زنان قشقائی بسیار زیبا و جالب توجه است و عبارت است از: چهار یا پنج دامن چین دار است كه تنبان با زیر جامه نامیده می شود. تنبان‌ها را روی هم می پوشند و هر كدام آنها از ۱۲ تا ۱۴ پارچه ساخته می شود. تنبان‌های زیری از پارچه های ارزان مانند چیت گلدار و دامنهای رویی از پارچه های بهتر مانند مخمل یا زری و تور است و در پائین حاشیه یا تزئین دارد. پیراهن زنان تا ساق پا، یقه بسته و آستین بلند است و در دو طرف پائین چاك دارد كه روی دامنها قرار می گیرد. اگر پیراهن از جنس ساده و گلدار نباشد پیش سینه را پولك دوزی می كنند. روی پیراهن آرخالق كوتاهی با آستین سنبوسه‌ای می پوشند كه از زری گلدار یا مخمل است. بر دو گوشهٔ كلاخچه‌ای(كلاهچه یا كلاهكی) سه گوش از جنس آرخالق كش می اندازند و پس از آنكه آن را سر گذاشتند كش را به زیر می‌آورند و موها را دور كش می پیچند. روی كلاخچه چارقد تور یا زری سه گوش بزرگی سر می‌كنند و آن را با سنجاقی محكم زیر گلو می‌بندند و روی آن را از قسمت جلوی سر و بالای پیشانی دستمال كلاغی رنگی می‌بندند. و كلاغی را از پشت سر گره می‌زنند و قسمت زیادی آن را از پشت آویزان می‌كنند. پوشش پای آنها كفش ساده یا گیوهٔ ملكی است. جوراب نمی‌پوشند. زیور دیگر زنان گلوبند زرین یا اشرفی همراه با دانه های میخك خوشبو و همچنین النگو و دست بند طلا است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.