یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

حاشیه نشینی و ضعف پیوندهای خانوادگی


حاشیه نشینی و ضعف پیوندهای خانوادگی

برقراری عدالت اجتماعی یکی از اصلی ترین اهداف تمامی برنامه های توسعه کشور طی سال های گذشته بوده است

برقراری عدالت اجتماعی یکی از اصلی ترین اهداف تمامی برنامه های توسعه کشور طی سال های گذشته بوده است. دستیابی به عدالت اجتماعی آرزوی بسیاری است و طی سال ها محور و هدف بوده و تمامی ابعاد زندگی مردم را دربر گرفته است. فراهم آوردن سطح زندگی درخور شأن مردم، بهره برداری بهینه از امکانات و ظرفیت های کشور، تامین امکانات کافی درمانی، آموزش برای زندگی بهتر مردم، اشتغال و دسترسی به خدمات رفاهی و تفریحی و هزاران عامل دیگر در بهبود زندگی مردم موثر است.

اما متاسفانه فقر و چهره شوم آن هنوز از جامعه ایرانی زدوده نشده و شاهد آن ، جمعیت فراوان حاشیه نشینان در اطراف بیشتر کلان شهرهای کشور است. با نگاهی گذرا می توان متکدیان، دوره گردها، کارگران ساده و مردمی را دید که نه شیوه زندگی، نه کار و نه دیگر شرایط آنان به محیط شهری شبیه نیست. آن ها در واقع محرومانی هستند که تحت فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کمر خم کرده اند و با مهاجرت به شهرهای بزرگ چاره ای جز پناه بردن به آلونک های حومه شهرهای بزرگ ندارند. حاشیه نشینی در واقع ناهنجاری خاص و منحصر به فردی است که برآیند نابرابری ها در جامعه است. براساس آمارهای رسمی آلونک ها یا به عبارتی سکونت گاه های غیررسمی ۱۰ درصد ساخت شهری و حاشیه نشینان ۳۰ درصد جمعیت کشور را شامل می شوند.

حاشیه نشینی در اصل نوعی مهاجرت قشری از جامعه است که برای تامین زندگی بهتر و مناسب درمحل زندگی خود موفقیتی حاصل نکرده اند. دکتر علی ناظری، روان پزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی کشور در ادامه بحث توضیح می دهد اغلب حاشیه نشین ها به امید کسب زندگی و درآمد بهتر به کلان شهرها مهاجرت می کنند و به اجبار در حاشیه شهرها اسکان پیدا می کنند. اگر بخواهیم زندگی حاشیه نشین ها را آسیب شناسی کنیم باید اذعان کنیم که سلامت روانی آن ها در معرض خطر است. آن ها اغلب سطح درآمد، فرهنگ و تحصیلات کمتری نسبت به شهرنشین ها دارند و احساس تعلق به شهر نمی کنند. زیرا تفاوت های فرهنگی و اجتماعی عمیقی میان خود و ساکنان شهر مقصد احساس می کنند و از سویی هرگز به عنوان یک شهروند واقعی پذیرفته نمی شوند. حاشیه نشینی در اصل همزاد شهرهای امروزی است. هر نقطه شهری که فاقد استانداردهای خدمات و زیرساخت های شهری از جمله مسکن، زیرساخت ها، معابر، خدمات آب، تلفن و فاضلاب باشد، به اصطلاح حاشیه خوانده می شود. طبیعی است که ساکنین این نواحی از حقوق شهروندی و از تمامی امکانات زندگی در یک شهر بزرگ محروم می مانند.

مدل درآمدی بیشتر حاشیه نشینان کاذب یا نابه هنجار است. تکدی گری، دست فروشی، گرایش به اعمال خلاف قانون و غیره تنها راه هایی است که بیشتر آن ها برای گذران زندگی به آن متوسل می شوند. انطباق و سازگاری در حاشیه شهرها بسیار پایین است و مردمی که از فرهنگ های متفاوت و نگرش های متفاوت مجبور به زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ شده اند اغلب نه با تفاهم بلکه با تخاصم در کنار یکدیگر زندگی می کنند و طبیعی است که آن ها احساس امنیت را تجربه نمی کنند و نمی توانند از نظر شغلی، کاری و خانوادگی آرامشی احساس کنند.

این روان پزشک ادامه می دهد طبیعی است که خانواده و فرزندان بیشترین آسیب ها را در حاشیه شهرها می بینند و حتی گاه نمی توانند هویت خود را حفظ کنند. کودکان و نوجوانان ساکن این سکونت گاه های غیررسمی اغلب منفعل هستند و نمی توانند در مواجهه با مشکلات اعتماد به نفس کافی داشته باشند. آرزوها و امیال سرکوب شده آن ها و رسیدن به زندگی ایده آل در سراب مهاجرت به شهرهای بزرگ و تمایل به کسب موفقیت های یک شبه در ذهن جوانان می تواند بسیار خطرناک و منتج به نتایج بسیار منفی شود.

پیوند خانوادگی در این خانواده ها نیز بسیار ضعیف است. از آن جا که این قشر اغلب کارگر با دستمزدهای بسیار پایین هستند، ناچارند برای کسب درآمد کافی ساعت های طولانی کار کنند و به این ترتیب اندک اندک و در طول زمان پیوندهای خانوادگی شان کم رنگ و کم رنگ تر می شود و آسیب های ناشی از آن گریبانگیر خانواده خواهد شد، گاه حتی کودکان و نوجوانان تبدیل به نیروی کار می شوند و پدیده کودکان کار و خیابانی که هم اکنون در بسیاری ازکلان شهرها با آن مواجه هستیم در واقع از حاشیه شهرها نشأت می گیرد.

طبیعی است که مشکلات حاشیه نشین ها محدود به جمعیت خودشان نمی شود و تمام بدنه جامعه را درگیر می کند زیرا جامعه به صورت یک شبکه است و تمامی ابعاد آن به هم مربوط است.

به ویژه در کلان شهرها این مشکلات دوچندان می شود زیرا در کلان شهرها انجام وظایف شهروندی توسط تمام شهروندان می تواند مشکلات را حل کند و به صورت زنجیره وار همه به هم مربوط شوند. حال با نادیده گرفتن جمعیت حاشیه نشین در حومه شهرها در واقع شهر چشم خود را روی دزدی، تکدی گری و کلاهبرداری بسته است و این آسیب ها در تمامی جامعه تسری پیدا می کند.

به عبارت دیگر حاشیه نشینی یکی از بسترهای وسیع ناهنجاری های گوناگون است که می تواند جامعه را با بحران های متعددی روبه رو کند افزایش سرقت، قتل، فروش موادمخدر، دست فروشی، زنان خیابانی، کودکان کار و مواردی از این دست در واقع حاصل بی توجهی به حاشیه کلان شهرها و مدیریت آن هاست.

هرچند نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که افزایش حاشیه نشینی بارزترین نشانه فقر در جوامع است و هرقدر فقر بیشتر شود زنگ خطر جرایم و آسیب های اجتماعی ناشی از آن بیشتر می شود.

خواندن سخنان مهندس مجید روستا، مدیرکل دبیرخانه ستاد ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونت گاه های غیررسمی کشور در پایان بحث می تواند عمق تاثیر فقر و افزایش آن بر رشد جمعیت حاشیه نشین را نشان دهد.

وی در گفت وگو با ایسنا می گوید: تصور نادرستی که وجود دارد این است که تمامی ساکنان حاشیه شهرها مهاجران روستایی هستند در حالی که این سکونت گاه ها به علت پدیده فقر شهری به وجود آمده اند و بخشی از سرریزهای اقتصادی و اجتماعی شهرها که نمی توانند جذب بازارهای رسمی زمین، مسکن و اقتصاد شهر شوند نیز برای دسترسی به مسکن در حد استطاعت خود به این سکونت گاه ها پناه می آورند. وی تاکید کرد مشکل عمده ساکنین حاشیه شهرها مسکن نیست بلکه مشکلات اجتماعی و اقتصادی و به ویژه اشتغال است. بنابراین حل مسائل و مشکلات این سکونت گاه ها اقداماتی فراتر از اقدامات کالبدی و فیزیکی را می طلبد.