شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
حیف از این گلزارها
طرحی با عنوان ساماندهی و بهسازی مزار شهدا، با مدیریت بنیاد شهید و امور ایثارگران و همکاری شهرداریهای هر شهر و روستا و همچنین وزارت کشور از چند سال پیش آغاز و به اجرا گذاشته شد و این روزها بر سرعت اجرای آن افزوده شده و حتی در برخی از شهرهای کوچک و روستاها نیز به اجرا درآمده است. متصدیان طرح مدعی هستند که این طرح با هدف بهسازی قبور تخریب شده شهدا و ساخت نمادها و مراکزی در کنار این مزارها انجام میگیرد، اما اجرای طرح که شاید برای اولین بار در شهر مشهد مقدس انجام شد، نشان داد که این طرح دارای نکات بسیار مبهم و سؤال برانگیزی است و بیشتر «یکسان سازی» است تا بهسازی و بیشتر از آنکه ظرافت و دقت داشته باشد، نگاههای غیرفرهنگی و سطحی دارد. چرا که کلیه قبور را به شکل واحد درآوردند و تمام عناصر فرهنگی که میتوانست مورد بررسی و تحقیقهای جامعه شناختی و انسان شناختی قرار بگیرد را حذف کردند و همچون قبرستانهای کشورهای غربی، محیطی بیروح را ایجاد کرد.
این در حالی است که مزار شهدا تنها محیطی است که با ورود به آنها یاد ایام جنگ تحمیلی میافتیم؛ (خصوصا در بهشت زهرای تهران) که نمود بارزی یافته است و همین است که این مزارها را همچنان محل مراجعه دلسوختگان قرار داده است و خصوصاً برای نسل جدید جنگ ندیده درس آموزی بسیاری دارد.
همزمان با اجرای بخش شهدای گمنام بهشت زهرا(س) و پس از آن بود که جدی بودن اجرای طرح مشخص شد و باعث شد تا اعتراض ارگانها، خانواده معظم شهدا، مردم و دانشجویان جنبه علنیتری به خود بگیرد. باشد که این گزارش کوتاه نیز باعث اطلاعرسانی بیشتر شود و ما را نیز به اقدام مناسب وادار سازد؛ انشاءالله!
● مردمی ماندن نه غربزدگی
در بخشی از بیانیه اعتراض آمیز بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس میخوانیم: بپذیریم که در چنین اقدامی دو اصل باید مبنای برنامهریزی باشد: اول اینکه اصلاحات نباید ریشهها و محکمات فرهنگی را دستخوش تغییر و تحول قرار دهد و دوم اینکه: اصلاح باید رنگ و صبغه اسلامی و ایرانی داشته و منبعث از تعاریف اصلی باشد. بیتردید، یکسانسازی عین عدالت نیست. خاصه اینکه این یکسانسازی ـ اگرچه به دنبال پیوند با رگههایی از معماری اسلامی و ایرانی است ـ ولیکن در شکل کلیاش تداعیگر قبور کشتگان فرامرزهاست. کدام انسان منصف و بیدار است که میان دفاع مقدس ما و شهدای ما با جنگهای زیادهخواهانه و کشتگان آنان، تمایزی قائل نباشد؟ اگر این اصل را بپذیریم، لاجرم به چند نکته خواهیم رسید:
۱) گلزارهای شهدا به تنهایی بخشی از موزه و تاریخ بزرگ دوران دفاع مقدس است و اگر تمام امکانات نظام بسیج شود، نمیتواند دوباره آن را ایجاد کرد و اگر همه هنرمندان جمع شوند به هیچ وجه قادر نخواهند بود معنویتی که فضای پیشین به زائرین قبور شهدا میبخشید را در فضای جدید به وجود آورند.
۲) هر سنگ، سندی گویا از اندیشههای تعالیجوی شهیدان ماست. تنوع در شکل قبرها، نماد مردمیبودن دفاع و از خودگذشتگی مردم، به ویژه جوانان در دورهای از تاریخ کشور اسلامی ماست و انهدام این تنوع یا یکسانسازی، تداعیکننده اجبار و زور در حضور نیروهای مردمی است. هر مزار حداقل هفتهای یکبار محل زیارت دلسوختگان است و قطعاً انتقال آثار شخصی و ملزومات معنوی شهیدان به یک موزه متمرکز ـ حتا در مجاورت گلزار آنان ـ به شدت از تأثیرگذاری و معرفی چهرههای معنوی آنان میکاهد.
راز مزار
در مقاله تحقیقی استاد علیرضا کمری آمده است: تا آن هنگام که از دید مسئولان، چگونگی بررسی و تحقیق در مزارات شهدا صورت قطعی و عملی یابد و بر اهمیت مسئله وقوف بایسته و فراگیر حاصل شود، حفظ وضع موجود و پرهیز از دگرگونسازی در ماده و مصالح و هیات کلی مزارات ضرورت جدی دارد. تغییر در فرم و فضای کنونی ـ شکل اصلی و اولیه مزارات ـ گرچه ممکن است به منظور مرمت یا یکسان سازی و رعایت ظواهر و زیبایی و حتی رفاه حال مردم و تسهیل آمد و شد زائران و دلایل دیگری صورت گیرد اما هیچ علت و ضرورتی نباید به اصالت اسنادی و استادی این مجموعهها خدشه وارد سازد.
دخالت در اندام همبسته و جاندار ـ اکوسیستم ـ آثار فرهنگی ـ تاریخی به ملاحظات سنجیده و حتی احتیاط و وسواس نیازمند است. این پرهیز درباره آنگونه مزارات که بدون نظر سازمان یا نهادهای رسمی پدید آمده و شکل گرفتهاند ـ مانند گلزار بهشت زهرا(س) در تهران ـ بیشتر الزام آور است. این سخن به معنای بیاعتنایی به گزند و فرسایش عوامل طبیعی و غیر آن در مزارات نیست، بلکه به معنای حفظ هویت و اصالت آثاری است که هر کدام در مدلول و مفهوم خود از نکته و نادرهای برای بیننده دقیق النظر خالی نیست و به همین علت میتواند برای پژوهنده، نشانهای مطمئن و روشن از یک دوره تاریخی به حساب آیند.
تنوع و گونهگونی در مزار شهدا جلوه تنوع سلیقه و خواست مردمی را مینمایاند و از این جهت باورمندی و تأثیر آن را برای عموم مقبول میسازد. بیگمان تبدیل یا نگاه داشت اینگونه مکانها به صورت یک مجموعه فرهنگی پویا و زنده و نه چونان یک صفحهای پرکنده از کهنه کتابی دور از دسترس، مستلزم هوشمندی مسئولان و آگاهی به آسیبشناسی مادی و غیرمادی مزارات شهداست؛ به صورتی که شکل اولیه مزارات بر هم نریزد و تنوع باورها و نگرش خانوادهها و منسوبان شهدا در بنا و بود آنها رعایت شود و درکشاکش سلیقهای و نگرشی ـ خصوصاً سیاسی ـ به طور مرئی و نامرئی از آنها به عنوان محمل و بهانهای برای محق جلوه دادن جمعیتی خاص و انکار دیگران استفاده نشود.
بایسته است که گلزار شهدا نه چون گورستانهای خاموش و متروک، در حاشیه زندگی، که در متن آمد و شد و نشست و خاست مردم و محل رجوع و توجه مردم باشد؛ همان گونه که فرهنگ ملی و بومی این سرزمین با ضریح و گنبد و نذر و شمع و زیارت پایه و پیوند یافته است، مزار شهدا در سرتاسر ایران از روستاهای کوچک تا شهرهای بزرگ، میتواند در بطن تپنده فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم، حیات و حرکت بیافریند.
گویاترین و اساسیترین شناسه هر مزار، نقش و نبشته سنگ قبر است که حسب محتوا و دلالت، دو موضوع عمده در آنها شایان توجه است: نخست اینکه بخشی از اطلاعات عرضه شده (از قبیل نام و سال ولادت و مکان و زمان شهادت و بعضا جملهای از وصیتنامه یا گفتهها و نوشتههای شهید) وجه استنادی و مسلم تاریخی دارد. دیگر اینکه عبارات غیرشناسهای حک شده بر سنگ ـ بهخصوص اشعار و کلمات قصار و آیات و احادیث و جملات احساسی ـ و نیز نقش و نگار و رنگآمیزی به کار رفته روی آنها، معرف احساس و دلبستگی خانواده و بستگان صاحب مزار است. مداقه در این کتیبهها از جهت شناخت وجوه اشتراک و حتی افتراق نگرش صاحب مزار یا خانواده و بستگان وی نیز بسیار مهم است.
یکی دیگر از فواید مطالعه قبور و تأمل در نوشته الواح و مزارات، امکان دستیابی صریح و بیواسطه بر سیر رخدادهای پیرامونی و مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. تأمل در جزئیات این سنگ نبشتهها و مطالعه تطبیقی محتوا و مدلول آنها و درنگ در ساختار زبانی و موضوع و مضمون و قالب اشعار و عبارات نقش بسته بر قبور به صورت مستقل و مستوفا، عرصه نوینی را در ادبیات مزار پدید آورده است. از این رو به این نکته باید توجه داشت که بیشترین تأثیر و الهام و ارتباط مستقیم عاطفی و عقلانی از درنگ و مرور، در همینکتیبههای آرام و خاموش حاصل میشود.
رواج و رونق آداب نانوشته و غیررسمی زیارت شهدا و حضور و بیتوته خانوادهها و زائران به مناسبتها و مواقع مختلف، مثل تحویل سال، این اندیشه را به ذهن بیننده الهام میکند که شهادت، مرگ نیست و مزار شهید، میعادگاه و مجلس انس بستگان و شهید، میزبان جمع است و سوگ و سور در تلفیقی چونان پیوند تراژدی و حماسه، جلوهای واحد یافته است. در مرقد شهدا از رنگ ماتم، کمتر میتوان چشم اندازی دید؛ هرچه هست، سبزی و سرخی و سپیدی است؛ هروله باد و اهتزار بیرقها، یادآور حیات و حرکت و نگاه نافذ و آرام شهید است که بیننده را به درک جهان گذران و راز مزار فرا میخواند و برمی انگیزد، رساتر از هر فریاد.
● نماد پایداری ایرانیان
استاد کالج دولتی «کندی» درهاروارد، پس از دیدار از ایران، به نومحافظهکاران آمریکا توصیه کرد پیش از اعلام جنگ با ایران، از مزار شهدا در بهشتزهرا دیدن کنند.
«مایکل ایگناتیف» نویسنده «نیویورکتایمز» و مدرس حقوق بشر کالج دولتی «کندی» درهاروارد، از سفری که چندی پیش برای سخنرانی درباره حقوق بشر به ایران داشته است، چنین گزارش میدهد: در جنوب تهران، گورستان بزرگی است که برای کشتهشدگان جنگ اختصاص داده شده است. جوانانی که در سالهای بین ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ در جنگ بین ایران و عراق، جان خود را از دست دادهاند. این شهر بزرگ مردگان، با ایستگاه متروی مجزای خود و فروشگاههای خاص خود، به هیچ عنوان با گورهای یکشکل و کاملاً معمولی ردیف به ردیف گورستان ملی آرلینگتون، شباهت ندارد. در گورستان شهدای شهر تهران، هر فرد کشتهشده به اندازه مرتبه و درجه شهادت خود، داری مرقد خاص خود و شامل یک قاب شیشهای است که در جایگاهی ویژه بر روی قبر قرارگرفته است. این محفظههای شیشهای با تصاویر ماتی از مردان جوانی پر شده است که برخی کلاه جنگی بر سر یا پیشانیبندهای قرمز بر پیشانی دارند. برخی عکسها سلاح به دست هستند و در مواردی در حال غذا خوردن با دوستانشان هستند. در کنار عکسهایی که به زردی گراییده است، یک قرآن یا یک نسخه بیرنگ از اشعار فارسی و تعدادی گلهای پلاستیکی وجود دارد. در مواردی هم تخممرغهای رنگی وجود دارد که خانوادههای ایرانی در آغاز سال از آن استفاده میکنند.
به نظر میرسد این قبرهای کوچک برای همیشه باقی خواهند ماند. هرکدام از آنها، نشانگر تلاش خانوادهها برای ابراز این مطلب است که جاودانگی و زنده بودن برخی از مردان جوان را اعلام کنند که در بحبوحههایی چون خرمشهر که اوج مقاومت ایرانیها در برابر اشغالگران عراقی بود، کشته شدهاند. بیش از یک میلیون ایرانی در جنگ ایران و عراق حضور داشتند. سیصد هزار نفر کشته شدند و تعداد بیشمار دیگری نیز مجروح به خانه بازگشتند.
مذهب ایران، اسلام و شیعه است که مکتب شهادت است. فرهنگ شیعه، مفاهیمی از طلب مرگ را در خود دارد که شامل گذشتن از جان و خون است. برای برخی رزمندگان باقیمانده از جنگ، دوستی و رفاقتی که در جنگ با عراق تجربه کردهاند، بیش از تجلی ارزشهای وطنپرستانه انقلاب اسلامی، وابسته به ارزشهایی است که به واسطه ازخودگذشتیشان و پایبندی به عقیده و ایمانشان حاصل شده است. هر نومحافظهکار آمریکایی که شرط میبندد رژیم ایران تحت تاثیر انزوا، محاصره، تحریم و محکومیت بینالمللی فرو میریزد، باید از این مزار شهدا دیدن کند. حکومتهای انقلابی معتقد به خون قربانیان (جنگ) دلایل خوبی دارند تا اعتقاد داشته باشند در برابر فشار بیرونی رسوخناپذیر هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست