سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
حوادث شب ولادت پیامبر ص
در روایات ما آمده است که در شب ولادت آن حضرتحوادث مهم و اتفاقات زیادی در اطراف جهان به وقوع پیوست کهپیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله«ارهاصات»بوده؛ بدان گونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد،و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است:
«یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسری و هو منصدع کشمل اصحاب کسری غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهی العین من سدم و ساء ساوه ان غاضتبحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم»
و شاید جامعترین حدیث در این باره حدیثی است که مرحوم صدوق(ره)در کتاب امالی به سند خود از امام صادق علیه السلامروایت کرده و ترجمهاش چنین است که آن حضرت فرمود:
«ابلیس به آسمانها بالا میرفت و چون حضرت عیسی(ع)به دنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا میرفت،و هنگامی که رسول خدا(ص)به دنیا آمد از همه آسمان های هفتگانهممنوع شد،و شیاطین به وسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوعگردیدند،و قریش که چنان دیدند گفتند: قیامتی که اهل کتاب میگفتند بر پا شده!
عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت وستاره شناسی داناتر بود بدانها گفت:بنگرید اگر آن ستارگانیاست که مردم به وسیله آنها راهنمائی میشوند و تابستان و زمستان از روی آن معلوم گردد پس بدانید که قیامتبر پا شده و مقدمهنابودی هر چیز است و اگر غیر از آنها است و امر تازهای اتفاقافتاده.
وهمه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود،و ایوان کسری در آن شب شکستخورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت و دریاچه ساوه خشک شد ووادی سماوه پر از آب شد.
آتشکدههای فارس نیزکه هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید.
و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانی سخت اسبان عربیرا یدک میکشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکندهشدند،و طاق کسری از وسط شکستخورد و رود دجله در آنوارد شد.
در آن شب نوری از سمتحجاز بر آمد و همچنان به سمتمشرق رفت تا بدانجا رسید.فردای آن شب تخت هر پادشاهیسرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آن روز سخننمیگفتند.
دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید،وهر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد.
آمنه گفت:به خدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهایخود را بر زمین گذارد و سر به سوی آسمان بلند کرد و بداننگریست،و نوری از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گویندهایمیگفت:تو آقای مردم را زادی؛ او را محمد نام بگذار.
آنگاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفتهبود به عبد المطلب گزارش دادند،عبد المطلب او را در دامنگذارده گفت:
«الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما: ستایش خدائی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبورا که در گهواره بر همه پسران آقا است. »
آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد۱ و در باره او اشعاریسرود.
ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد(و آنها را به یاریطلبید)و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند:ای سرور، چه چیزتو را به هراس و وحشت افکنده؟گفت:وای بر شما، از سر شب تابه حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون میبینم و به طور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسیبن مریم تاکنون سابقه نداشته،اینک بگردید و به بینید این اتفاقچیست؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند:ما که تازهایندیدیم.
ابلیس گفت:این کار شخص من است. آنگاه در دنیابه جستجو پرداخت تا به حرم-مکه-رسید،و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفتهاند.خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر اوبانگ زده مانع ورود او شدند.به سمت غار حرا رفت و چونگنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد:
ــ برو ای دور شده از رحمتحق!
ابلیس گفت:ای جبرئیل، از تو سؤالی دارم؟
گفت:بگو
پرسید:از دیشب تاکنون چه تازهای در زمین رخداده؟
پاسخ داد:محمد به دنیا آمده.
شیطان پرسید:مرا در او بهرهای هست؟گفت:نه.
پرسید:در امت او چطور؟
گفت:آری.ابلیس که این سخن را شنید گفت:خوشنود وراضی ام.
و در حدیث دیگری که در کتاب کمال الدین نقل کردهچنین است که در شهر مکه شخصی یهودی سکونت داشت ونامش یوسف بود،وی هنگامی که ستارگان را در حرکت وجنبش مشاهده کرد با خود گفت:این تحولات آسمانی به خاطرولادت همان پیغمبری است که در کتابهای ما ذکر شده کهچون به دنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوعگردند. و چون صبح شد به مجلسی که چند تن از قریش در آن بودندآمد و بدانها گفت:آیا دوش در میان شما مولودی بدنیا آمده؟
گفتند:نه.
گفت:سوگند به تورات که وی به دنیا آمده و آخرین پیمبراناست و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است.
این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و به خانههایخود رفتند داستان گفتگوی با آن یهودی را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند:آری دیشب در خانه عبد الله بنعبد المطلب پسری متولد شده.
این خبر را به گوش یوسف یهودی رساندند،وی پرسید:آیا اینمولود پیش از آن که من از شما پرسش کردم به دنیا آمده یا بعد ازآن؟گفتند:پیش از آن.گفت:آن مولود را به من نشان دهید.
قریشیان او را به در خانه آمنه آوردند و بدو گفتند:فرزندخود را بیاور تا این یهودی او را بهببیند،و چون مولود را آوردند ویوسف یهودی او را دیدار کرد، جامه از شانه مولود کنار زد وچشمش به خال سیاه و درشتی که روی شانه وی بود بیفتاد. دراین وقت قریشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودیعارض شد و به زمین افتاد. قریشیان تعجب کرده و خندیدند.
یهودی برخاست و گفت:آیا میخندید؟باید بدانید که این پیغمبر، پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما مینهد...
قریشیان متفرق شده و گفتار یهودی را برای یکدیگر تعریفمیکردند.
و در حدیثی که مرحوم کلینی شبیه به روایتبالا از مردی ازاهل کتاب نقل کرده ،آن مرد کتابی به قریشیان که ولید بن مغیره وعتبه بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوتاز خاندان بنی اسرائیل خارج شد و به خدا این مولود همان کسیاست که آنها را پراکنده و نابود سازد.
قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند.مرد کتابیکه دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت:خرسند شدید! به خداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطی بر شما پیدا کند کهزبانزد مردم شرق و غرب گردد.
ابو سفیان از روی تمسخر گفت:او به مردم شهر خود تسلط مییابد!
و نظیر آنچه در روایات ما آمده ، برخی از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیاری از آنها این حوادثقبل از بعثت رسول خدا(ص)ذکر شده، نه مقارن ولادت.
مانند روایاتی که در سیره ابن هشام و تاریخطبری و جاهای دیگر است و در صحیح بخاری نیز از ابن عباس روایتشده ۲ و فخر رازی نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمعالآن یجد له شهابا رصدا» ۳ در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهای شهاب همین گفتار را داشته و اقوالی در اینباره نقلکرده ۴ و از ابی بن کعب نیز حدیثی در این مورد نقل کردهاند کهگفته است:
«لم یرم بنجم منذ رفع عیسی علیه السلام حتی بعث رسولالله-صلی الله علیه و آله-» ۵ و در اشعار بعضی از شاعرانعرب نیز قسمتی از این حوادث در مورد مبعث آمده ؛مانند اشعارزیر که از شاعری به نام قیروانی نقل شده که میگوید:
«و صرح کسری تداعی من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیلو نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسلخرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمی الجن بالشعل»
● یک سئوال
اکنون جای یک سئوال هست که اگر کسی بگوید:آیانظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهای تاریخی و روایات غیراسلامی هم ذکری از آنها شده یا نه؟ ما در پاسخ این سئوال میگوئیم:اولا اگر حدیث وروایتی از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام برای اثابتشد، دیگر کدام روایت و تاریخی برای ما معتبرتر از آن حدیثو روایت میتواند باشد،و همه بحث ها در همان قسمت اول واعتبار سند و به اصطلاح«صغرای قضیه»است،ولی پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگی محمل دیگری نمیتواند داشته باشد،وگرنه کدامتاریخ و روایتی معتبرتر از آن تاریخ و روایتی است که از منبعوحی الهی سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثیمحکمتر از داستان و حدیثی است که از زبان پیمبران و ائمهمعصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد.
مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علومآنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانش های بشری گفتار آنهااست؟
و ثانیا-میگوئیم:مگر تاریخ صحیح و دست نخوردهای از گذشتگان و زمانهای قدیم در دست داریم که ما بتوانیم اینروایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدی از آنها بگیریم؟
جائی که مقدسترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همهنسخههای متعددی که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانهابوده و جمله جمله و کلمه به کلمه آنها مورد احترام و متن دستوراتدینی آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در اماننبوده،و طاغوت های زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها رابه نفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کردهاند،دیگر چگونه کتابهایتاریخی معدودی که در زوایای کتابخانهها با نسخههای خطیمنحصر به فرد یا نگشتشماری وجود داشته میتواند مورد اعتمادباشد؟
و ثالثا بر فرض که چنین تاریخی وجود داشته باشد کهاوضاع و احوال آن زمانها را نوشته و ثبت کرده باشد آیا همهوقایعی که در آن زمانها اتفاق افتاده، در تاریخ ها ثبت و نگارششده؟و آیا وسائل ارتباطی آنچنان بوده که تاریخ نگاران بتواننداز هر اتفاقی که در گوشه و کنار جهان آن روز اتفاق میافتادهمطلع گردند و آن را در تاریخ ثبت کنند؟مگر امروزه با تمام اینوسائل ارتباطی و مخابراتی و رادیوها و تلویزیون ها و ماهوارههاو...چنین کاری انجام شده و چنین ادعائی میتوان کرد؟... مگر وسائل ارتباطی جهان آزادند و مستقلانه و بدور از سیاست ها واختناق ها و خارج از کانال های مخصوص و صافی های انحصاریمیتوانند کوچکترین خبری را منتشر کنند؟آن هم خبری کهبه صورت معجزه آسمانی برای شکستیک قدرت طاغوتی و یکدربار سلطنتی به وقوع پیوسته باشد؟...مگر معجزاتی امثال«شقالقمر»که وقوع آن مورد اتفاق همه مسلمانان میباشد و به گفتهدکتر سعید بوطی-نویسنده مصری-در کتاب فقه السیره از امورمتفق علیه در نزد علماء و دانشمندان اسلامی است در تاریخهایگذشته نقل شده...؟و بلکه معجزات انبیاء گذشته مانند سردشدن آتش بر ابراهیم خلیل علیه السلام و شکافته شدن دریابوسیله عصای موسی و اژدها شدن و بلعیدن آن تمام مارهایجادوئی ساحران و زنده شدن مردگان بدعای حضرت مسیح وامثال آن جز در کتابهای مقدس و مذهبی در تاریخها و روایاتدیگر آمده و ذکری از آنها دیده میشود؟!...
حقیقت آن است که تاریخ نویسان و وقایع نگاران گذشته، در انحصار طاغوت های زمان بوده-چنانچه امروزه نیز عموما این گونهاست و بشر هنوز نتوانسته خود را از قید و بند ایشان آزاد سازد-وانبیاء الهی نیز پیوسته بر ضد همان طاغوت ها قیام میکرده ومبارزه داشتند،و آنها همواره در صدد از بین بردن انبیاء و محو نام و آثار ایشان بوده و به هر وسیله میخواستهاند آنها را افرادیماجراجو و بی شخصیت و افسادگر معرفی کنند،و هرگز اجازهنمیدادند آنها را به عنوان مردانی الهی که قدرت انجام معجزه رادارند معرفی کنند،و به همین دلیل معجزاتی را که به وسیله ایشانانجام میشده انکار کرده و یا توجیه مینمودند،و اگر کتابهایآسمانی و روایات مذهبی نبود، اثری از این معجزات به جای نماندهو به دست ما نرسیده بود.
چنانچه اکنون نیز ما در انقلاب اسلامی خود که یک انگیزهمذهبی داشته و ادامه آن را نیز به یاری خدا همان انگیزه مذهبی وعشق شهادت طلبی در راه خدا و دین،تضمین کرده و بر ضدطاغوت های شرق و غرب قیام کرده همین شیوه تبلیغی را میبینیمکه هر حرکتی به نفع این انقلاب در داخل و یا خارج بشود؛ مانندراهپیمایی میلیونی و غیر میلیونی که در داخل و یا خارج انجاممیگیرد اصلاً منعکس نمیشود و در رادیوها و وسائل ارتباطجمعی ذکری از آن نمیشود،اما کوچکترین حرکت ضدانقلاب-مانند اجتماعات اندکی که جمعا به صد نفر نمیرسد،با آب و تاب در همه رسانههای گروهی به عنوان یک حرکت ضدرژیم نه یکبار بلکه چند بار پخش میگردد.
و به همین دلیل ما میگوئیم انگیزه و نیازی برای تحقیق در تاریخ های گذشته نداریم و اگر هم تتبع کنیم معلوم نیستبه جائی برسیم،مگر این که بخواهیم به هر وسیله و هر ترتیبی که شدهتاییدی از تاریخ برای این روایات پیدا کنیم. اگر چه مجبور شویمبرای تطبیق این روایات با تاریخ دستبه توجیه و تاویل هاینامربوط بزنیم؛چنانچه نظیر آن را در داستان اصحاب فیل ذکرکرده و شنیدید و خواندیدکه ما آن عمل را محکوم کرده و دلیل برضعف ایمان و غربزدگی و تاریخ زدگی و غیره دانستیم.
حجت الاسلام العظمی هاشم رسولی محلاتی
پینوشت:
۱-یعنی او را به کنار خانه کعبه آورد و برای سلامتی و پناه او از شر شیاطین و دشمنان،بدنش را به چهار گوشه کعبه مالید.
۲-صحیح البخاری، ج ۶ ص ۷۳
۳-سوره جن، آیه ۹
۴-مفاتیح الغیب، ج ۸ ،ص ۲۴۱
۵-بحار الانوار، ج ۱۵ ، ص ۳۳۱
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست