جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تحریفات تاریخی جناب گفتگوی ادیان


تحریفات تاریخی جناب گفتگوی ادیان

۴ هزار نفر از افراد قبیله بنی مذحج که هانی وابسته به آن قبیله بود جلو دارالاماره اعتصاب کردند

به نوشته ای از جناب ابطحی در سایتشان برخوردم که درباره «سفر مسلم بن عقیل به کوفه» نوشته شده بود و وقتی آنرا خواندم و با منابع تاریخی تطبیق دادم اشتباهات فراوانی در آن دیدم و چون جلوگیری از تحریف تاریخ (آن هم تحریف مسائل مربوط به امام حسین) از وظایف هر فرد مسلمان است تصمیم گرفتم تا این اشتباهات را نشان دهم. از خوانندگان تقاضا دارم اگر ایراد و اشکالی در این مقاله دیدند نگارنده را از آن مطلع کنند.

۱) ایشان نوشته اند: «۱۲ هزار تن بنا به نقل تواریخ با او (مسلم بن عقیل) بیعت کردند»

۱۲ هزار تن در کدام تاریخ آمده است؟! ما جستجو کردیم و دیدیم در تورایخ از ۱۸ هزار تن (ارشاد شیخ مفید، ص ۱۸۴) تا ۴۰ هزار تن (تاریخ ابن کثیر، ج ۸، ص ۱۶۱) گفته شده است. روشن است که نیرو های امام منحصر به این تعداد بیعت کننده نیست و این تعداد بیعت کننده در شرایط رعب و وحشت از حکومت بوده وگرنه مورخان بزرگ شیعه و سنی نوشته اند: اهل کوفه به امام حسین (ع) اطلاع دادند که صد هزار نفر از مردم کوفه آماده پشتیبانی شما هستند ( ارشاد، ص ۲۰۱؛ مثیر الاحزان، ص ۱۱؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۹۴؛ تاریخ ابن کثیر، ج۸، ص ۱۷۰) مرحوم شیخ طوسی هم فرموده اند: «مسلم بن عقیل از بیشتر اهل کوفه برای امام بیعت گرفت» (تلخیص الشافی، جزء ۴، ص ۱۸۳) از این رو مسلم بن عقیل پس از قریب۰ ۴ روز بررسی دقیق برای امام نوشت: «اکثریت قریب به اتفاق مردم، داوطلب پشتیبانی شما هستند بنابراین زودتر به سوی کوفه حرکت فرمائید.» (تاریخ طبری، ج۴، ص ۲۹۷)

خوب بود جناب ابطحی می نوشتند که اکثریت قریب به اتفاق کوفه داوطلب پشتبانی امام حسین (ع) بودند (قریب به ۱۰۰ هزار تن) که در مرحله اول نزدیک ۱۸ هزار تا ۴۰ هزار تن با ایشان بیعت کردند.

۲) نوشته اند: «وی به محل حکومت رفت. مردم را تهدید کرد که اگر به یزید وفادار نباشند ارتش نیرومندی از طرف شام به طرف آنها خواهد آمد و همه را خواهد کشت.»

این سخن را بدین شکلی که جناب ابطحی نقل کرده اند (با جستجوی فراوان) در جایی پیدا نکردیم. ولی در ارشاد شیخ مفید آمده است که کثیر بن شهاب (از نیرو های ابن زیاد) در سخنرانی خود در بالای بام قصر گفته است: «ای مردم! ... اینک نیرو های یزید از شام به سوی کوفه حرکت کرده و عبید الله زیاد حاکم عراق با خود عهد کرده است که اگر شما همین امشب به خانه های خود بر نگردید و با او سر جنگ داشته باشید دودمانتان را از عطای بیت المال محروم کند و جنگجویان شما را بدون پاداش به جنگ های شام بفرستد و بی گناهان را به جرم خطاکاران مواخذه کند تا همه شما مطیع وی گردید.»

از جناب ابطحی می خواهیم که اگر منبعی برای سخنان خود دارند بگویند چرا که ما جز آنچیزی که نقل کردیم، مطلبی شبیه آن چیزی که آقای ابطحی نقل کردند ندیدیم. اما تفاوت آنچیزی که در تاریخ آمده با آنچیزی که جناب ابطحی در این مورد نقل کردند، چنین است:

الف) طبق جستجوی ما عبید الله بن زیاد چنین سخنرانی نداشته است. بلکه کثیر بن شهاب سخنرانی شبیه آنچیزی که آقای ابطحی نقل کردند داشته است.

ب) کثیر بن شهاب گفته است نیرو های یزید از شام به سوی کوفه حرکت کرده است ولی جناب ابطحی از قول ابن زیاد نقل کرده اند اگر مردم وفادار به یزید نباشند آن زمان ارتش نیرومندی حرکت خواهد کرد.

ج) کثیر بن شهاب مردم را از محرومیت از بیت المال، فرستادن جنگجوها به جنگ های شام بدون پاداش و مواخذه کردن بی گناهان ترسانده است ولی جناب ابطحی سخن را از این حد بالاتر برده و گفته اند که نیرو های یزید همه مردم را خواهند کشت و این هم از عجایب است فردی که خود در کوفه حضور داشته آرام تر از جناب ابطحی که نزدیک ۱۴۰۰ سال بعد از این قضایا زندگی می کند تهدید کرده است.

د) این سخنرانی کثیر بن شهاب مربوط به بعد از اعتصاب قبیله مذحج است ولی این سخن جناب ابطحی مربوط به قبل از اعتصاب است.

البته در کتبی مثل لهوف سید بن طاووس (ره) و منتهی الآمال شیخ عباس قمی (ره) صحبت از ترساندن مردم بوسیله ابن زیاد آمده است اما صحبت از کشتن همه مردم را در جایی پیدا نکردیم.

۳) نوشته اند: «این خبر باعث شد که مردم از دور او فاصله بگیرند. تنها یک نفر به نام هانی بن عروه با او ماند»

جناب ابطحی می گویند بعد از تهدیدات ابن زیاد، تنها یک نفر با مسلم (ع) باقی ماند در صورتی که این مطلب با آنچیزی که در کتب تاریخی آمده است تفاوت دارد.در منابع تاریخی آمده است: مسلم (ع) به خانه هانی رفت و ابن زیاد هانی را خواست و او را شکنجه و زندانی کرد (ارشاد، ص ۱۸۹) و بعد از این مسائل مسلم (ع) فرمان داد تا نیروها آماده شوند و نزدیک به ۴۰۰۰ مرد مسلح جمع شدند (ارشاد، ص ۱۹۰) و این جمعیت زیاد به رهبری جناب مسلم، ابن زیاد را در دارالاماره محاصره کردند (تاریخ طبری، ج۴، ص ۲۷۵؛ ارشاد، ص ۱۹۰)

پس معلوم می شود مردم کوفه از مسلم بن عقیل فاصله نگرفتند و با فرمان ایشان نزدیک ۴۰۰۰ مرد جنگجو آماده شدند و ابن زیاد را محاصره کردند. و تا نزدیک پیروزی پیش رفتند.

۴) نوشته اند: « ۴ هزار نفر از افراد قبیله بنی مذحج که هانی وابسته به آن قبیله بود جلو دارالاماره اعتصاب کردند.»

نمی دانم جناب ابطحی تعداد ۴۰۰۰ فرد اعتصاب کننده را از کجا آورده اند. منتهی الآمال که قضایا را به تفصیل بیان داشته نوشته است عده ای از قبیله مذحج در دور قصر جمع شدند و به قول آقای ابطحی اعتصاب کردند. حالا این ۴ هزار نفر از کجا آمده است نمی دانم. این احتمال وجود دارد که جناب ابطحی ۴ هزار جنگجوی مسلم را با این افراد اعتصاب کننده خلط کرده باشد.

۵) نوشته اند: «عبدالله بن زیاد یک روحانی خائن را واسطه قرار داد. مردم به او اطمینان کردند. او به داخل قصر حکومتی رفت. با آن که هانی شکنجه شده و در گوشه زندان افتاده بود به مردم خبر داد که او سالم است و نزد امیر نشسته و به زودی آزاد می¬شود. اعتصاب شکسته شد.»

در بعضی کتب دیده ایم که ابن زیاد، شریح قاضی را فرمان داد که به نزد هانی برود و بعد به مردم بگوید او زنده است و شریح قاضی هم دید هانی زنده است و به مردم گفت که هانی زنده است. ولی صحبت از زخمی بودن و سالم بودن را در جایی پیدا نکردیم.

۶) در ادامه ایشان بلافاصله بعد از نقل اعتصاب قبیله مذحج گفته اند: «اما همان مردم کوفه به دنبال دستگیری مسلم بودند. مسلم و هانی پس از دستگیری به شهادت رسیدند.»

و هیچ سخنی از فرمان دادن مسلم (ع) و جمع شدن ۴۰۰۰ فرد مسلح و محصاره ابن زیاد که یک مرحله به پیروزی مانده بود را ذکر نکرده اند و گفته اند همان مردم به دنبال دستگیری مسلم بودند. این خیلی بی انصافی است و تحریف تاریخ است. انشاءالله ایشان در ذکر و نقل تواریخ دقت لازم را به عمل آورند و مطالب تاریخی را گلچین نکنند. ایشان چهره ای از مردم کوفه نشان داده اند که بلافاصله بعد از آمدن ابن زیاد مردم کوفه تسلیم شدند در صورتی که چنین نبوده است و مردم به رهبری مسلم حتی ابن زیاد را محصاره می کنند. و تا پیروزی فاصله اندکی داشتند.

باید بدانیم که در حوادث کوفه، ابهاماتی وجود دارد که نمی توان به طور قطعی نتیجه گرفت چگونه یک دفعه ورق برگشته و مسلم بن عقیل تنها مانده است (جای توضیح مفصل این قضیه اینجا نیست)

۶) نوشته اند: « مسلم قبل از این اتفاقات وقتی جمعیت ۱۲ هزار نفری بیعت کننده را دید به امام حسین نوشت که به طرف کوفه حرکت کند.»

همانطور که گفته شد:

الف) دوازده هزار نفر نبوده بلکه ۱۸ هزار تا ۴۰ هزار تن نوشته شده است.

ب) مسلم بن عقیل (ع) نوشت که اکثریت قریب به اتفاق کوفه داوطلب پشتیبانی هستند (یعنی نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر)

۷) نوشته اند : «امام حسین قبل از رسیدن خود به کوفه پیکی به نام عبدالله بن یقطر را به طرف کوفه فرستاد»

در کتب تاریخی مثل ارشاد و ... آمده است که امام حسین پیکی به نام قیس بن مسهر صیداوی و یا عبدالله بن یقطر را به کوفه فرستاد:

«لما بلغ الحسین ع الحاجر من بطن الرمة بعث قیس بن مسهر الصیداوی و یقال بل بعث أخاه من الرضاعة عبد الله بن یقطر إلی أهل الکوفة و لم یکن ع علم بخبر مسلم بن عقیل رحمة الله علیهما و کتب معه إلیهم» (ارشاد)

حال جناب ابطحی با چه شواهد و قرائن تاریخی (که در دست شیخ مفید نبوده است) به این نتیجه رسیده اند که آن پیک عبدالله بن یقطر بوده نه قیس بن مسهر صیداوی نمی دانیم و از ایشان می خواهیم این شواهد را نقل کنند (البته بنده فکر نمی کنم ایشان شواهدی داشته باشند بلکه یا به اعتماد به حافظه این مطلب را گفته اند و یا اینکه در کتابی خوانده اند به همان بسنده کرده اند.) در هر صورت انشاءالله ایشان شواهد خود را بیان می دارند.

۸) ایشان در ادامه گفته اند که عبدالله بن یقطر را بین راه گرفتند و او نامه امام حسین را بلعید.

در کتبی مثل ارشاد شیخ مفید و اعلام الوری شیخ طبرسی و روضة الواعظین فتال نیشابوری اصلاً صحبت از بین بردن نامه به میان نیامده است ولی در کتبی دیگر مثل لهوف سید بن طاووس و مثیر الاحزان ابن نما حلی صحبت از پاره کردن نامه توسط پیک امام آمده است: «فأخذه الحصین بن نمیر و بعث به إلی عبید الله بن زیاد فأخرج الکتاب و مزقه» نه بلعیدن. هر چه جستجو کردیم (در بحار و ...) در جایی ندیدیم که بگوید پیک امام، نامه را بلعید حتی منتهی الآمال نیز که تقریباً تا آنجایی که توانسته تمام نقل قول ها را آورده، صحبتی از بلعیدن نامه نیامده است. حالا چه منعبی در دست جناب ابطحی بوده که در اختیار شیخ عباس قمی و علامه مجلسی نبوده است خدا می داند.

۹) ایشان در آخر نوشته اند: «در بین راه به امام حسین علیه السلام خبر رسید که آن جمعیت وفادار، مسلم را تنها گذاشته‌اند و او به شهادت رسیده است. امام حسین به طرف کربلا تغییر مسیر داد.»

اینکه امام حسین (ع) بعد از شنیدن خبر شهادت مسلم و هانی بن عروه مسیر خود را به طرف کربلا تغییر داد در تواریخ وجود ندارد و از جعلیات جناب ابطحی است.

طبق منابع تاریخی امام (ع) بعد از شنیدن خبر شهادت مسلم و هانی، درباره رفتن به کوفه و یا نرفتن به آنجا و ... از بنی عقیل نظر خواست و با آنها مشورت کرد. (ارشاد شیخ مفید، ص ۲۰۳؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص ۲۲۹) برادران مسلم که پنج نفر بودند به امام گفتند: «قد جاءک من الکتب ما نثق به» (الامامة و السیاسة، ج۲، ص ۵) یعنی نیرو های کوفه به طور داوطلبانه نامه های فراوانی نوشتند و ما به پشتببانی این جمعیت زیاد و مشتاق اطمینان داریم» یک عده از یاران امام به ایشان گفتند: «شما مثل مسلم نیستید و شخصیت اجتماعی شما آنقدر بزرگ است که اگر به کوفه وارد شوید نیروی عظمیمی از مردم به پشتیبانی شما خواهد برخاست و با کمک این نیروها می توانید به مقاومت بپردازید» (ارشاد مفید، ص ۲۰۳؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص ۲۲۹)

در حقیقت (طبق آنچیزی که بعضی از اطرافیان امام گفتند) جمعیتی که با شهادت مسلم پراکنده شده بود با آمدن رهبر واقعی یعنی امام حسین (ع) دوباره این نیروها جمع آوری می شد و امام (ع) می توانست به پیروزی برسد.. خلاصه اینکه امام با مشورت و دیدن وضعیت طبق نقل تواریخ تصمیم به حرکت به سمت کوفه کرد. (بعد از این قضیه پیرمردی به امام حسین ع رسید و به آن حضرت گفت که به کجا می روید امام فرمودند به کوفه می روم، ارشاد شیخ مفید)

از جناب ابطحی می خواهیم برای نقل مطالب تاریخی به کتب تاریخی مراجعه کنند و با اعتماد به حافظه و یا شنیدن از افراد بسنده نکنند تا بدین شکل مرتکب چنین اشتباهات فاحشی و تحریفات بزرگی در تاریخ نشوند و از ایشان به عنوان کسی که لباس علمای دین را به تن می کنند توقع داریم بیش از این به مطالعه و تحقیق بپردازند و اگر فرصت چنین کارهایی را ندارند به مسائل دینی و تاریخی که مربوط به حوادث مهمی مثل حرکت امام حسین (ع) می شود نپردازند تا در کمتر از یک صفحه ۱۲ اشتباه مرتکب نشوند که اگر اشتباهات دیگر (مثل قبیله مذحج را که قبیله بنی مذحج نامیدند) اضافه کنیم تعداد از این مقدار بیشتر می شود.

محمد رعدی