جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خنده, انتقاد و آموزش در لایه های پنهان


طنز در فارسی به معنای فسوس كردن, بر كسی خندیدن و سخن به رموز گفتن آمده است اما در اصطلاح ادب فارسی, طنز به آثاری اطلاق می شود كه معنایی فراتر با مفهوم ظاهری كلام خود دارند

هر چند برای طنز، تعاریف مختلفی ارائه شده؛ ولی جملگی بر پاره‌ای از اختصاصات عمومی طنز چون خنده‌دار بودن، داشتن لایه پنهانی، عبرت آموزی و تاثر مخاطب تاكید كرده‌اند.

برخی – از جمله دكتر علی اصغر حلبی- بر این باورند كه برای واژه ایرانی طنز نمی‌توان هیچ معادل انگلیسی یافت؛ ولی پژوهشگران ایرانی غالبا از واژه Satire و بندرت از واژه Irony سود جسته‌اند كه البته در مجموع و با توجه به معانی این دو واژه در فرهنگ انگلیسی، می‌توان گفت كه Satire آمده، نشانگر آن است كه ساتیر همان طنز فارسی است. این فرهنگ از طنز و طنز پرداز چنین تعریفی ارائه می‌دهد: طنز پرداز، نوعی نگهبان و قیم خود گماشته میزانده كمالهای مطلوب و ارزشهای زیباشناسی و اخلاقی است. او بر خود واجب می‌داند كه نابخردی‌ها و فسق و فجور‌های جامعه را سرزنش كند و به استهزاء بگیرد. طنزپرداز، انحراف از معیارهای تمدن را به تمسخر گرفته و تحقیر می‌كند. این فرهنگ، طنز را نوعی مخالفت و نوع متعالی و پالایش یافته خشم قلمداد می‌كند. براساس این تعریف، طنز به طور غریزی برای مخالفت به وجود آمده و این مخالفت در عبور از دالان طنز، شكل هنر به خود گرفته است. عده‌ای ، طنز پرداز را به پسری تشبیه كرده‌اند- گادن معتقد است كه بندرت می‌توان زن طنزپردازی را پیدا كرد- كه تفنگ آب پاشش را پر از اسید سولفوریك كرده و مخالفانش را با پاشیدن اسید سولفوریك تنبیه می‌كند. برخی نیز طنزپرداز را درمانگر روح معرفی می‌كنند؛ در مسائلی كه وظیفه‌اش نابودی ریشه‌های امراض بزرگ روحی مانند ریاكاری، غرور و حرص است.

غربیها معمولا برای تعریف طنز پرداز به جوونال (Juvenal) استناد می‌كنند. كسی كه نسبت به مردم زمان خودش دقیق و نكته سنج بود و بر این اساس طنزپرداز را فردی دقیق و نكته سنج می‌دانند. كسی كه نگاهش با دقت روی امراض روحی مردم در گردش است.

آرتورپلارد، نیز در تعریفی كه از واژه Satire ارائه كرده است، مفاهیمی معادل طنز را مدنظر دارد. او در كتاب خود با عنوان طنز، از قول جانسون در كتاب فرهنگ واژگان، طنز را شعری در نكوهش شرارت یا بلاهت تعریف می‌كند همچنین ارفول یان جك می‌نویسد: طنز، زاده غریزه اعتراض است، اعتراضی كه به هنر تبدیل شده است.

پلارد هم معتقد است كه عملكرد كل ادبیات و از جمله طنز در ۲ كلمه آموزش و سرگرمی خلاصه می‌شودكه به همین دلیل است كه طنز نویس را با واعظ مقایسه می‌كند؛ زیرا هر دو درصددند تا دیگران را نسبت به امری تشویق و متقاعد كنند؛ اما موقعیت یك طنز نویس را در قبال مخاطبانش سخت تر و ظریف تر از وضعیت واعظان می‌داند؛ زیرا واعظان عملا می‌كوشند كه تقوا را به شنوندگانشان بقبولانند و آنان را به راه راست هدایت كنند؛ اما به زعم آرتوپلارد، طنزنویس باید خوانندگانش را درباره رفتارها و انسان‌هایی كه او بد می‌داند، با خود هم عقیده سازد.

از دیدگاه او جهان طنز روی یك بیضی، به دور كانون، یعنی افشای بلاهت و تنبیه رذالت در نوسان است. مقولات شوخی و جدی، مبتذل و آموزنده را در بر می‌گیرد، دامنه‌اش از نهایت شقاوت و خشنونت تا غایت شكوه و ظرافت است. در اروپا، قرن هفدهم و هجدهم را عصر طلایی طنز به حساب می‌آورند و قرن بیستم را دوران افول پرداختن به این نوع ادبی می دانند. در هر حال، طنز با مفهومی كه در طول قرون متمادی داشته است، همواره از مفاهیم مشابهی چون هجو، هزل، فكاهی، لطیفه، تهكم، كمدی و لودگی متمایز شده است. هر چند می‌توان لطیفه‌ای را پیدا كرد كه در آن طنز باشد و هجوی كه هزل را در خود نهفته داشته باشد، اما با وجود اشتراكات آنها و كاركرد مشتركشان (یعنی ایجاد خنده) هر مفهوم، خصوصیت و تعریف خاص خود را دارد و نمی‌توان آنها را با طنز یكی دانست. هجو در مقابل مدح به كار می‌رود. به معنی عیب كردن و منظور از آن شمردن عیوب كسی و ریشخند طرف مقابل است. هجو فقط در مورد فرد به كار می‌رود و در اصطلاح ادیبان، عبارت است از نوعی شعر غنایی كه بر پایه نقد گزنده و دردانگیز است و گاهی به سرحد دشنام گویی یا ریشخند مسخره آمیز و درد آور نیز می‌انجامد. هزل نقطه مقابل جد است كه به معنای مزاح كردن آمده است. هزل را سخنن پوچ و بیهوده و نكوهش و سرزنش دیگران به شعر هم آورده‌اند؛ اما هزل تنها به شعر نیست. آنچه هزل را از مفاهیم مشابه متمایز می‌سازد، ذكر واژه‌های شرم آور است. واژه هایی كه در ادب كهن فارسی بكرات به كار رفته است. كمدی هم نقطه مقابل تراژدی است و آن بیان مسائل روزمره با هدف سرگرمی و در جریان حركات شادی بخش است. تهكم نیز به معنی طعنه و استهزاء است و در اصطلاح علم بیان، ستایش فردی با لحنی است كه معلوم شود مقصود از ستایش، تحقیر اوست و بالاخره، لطیفه، نكته نغز و سخن نیكو و پسندیده‌ای است كه باعث شادی و انبساط خاطر شود. لطیفه را نكته نیز می‌گویند. طنز اما از همه این هنرها برای آگاهی بخشیدن با یینش خاص خود سود می‌جوید.