یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نزدیک تر از همیشه


نزدیک تر از همیشه

طعنه به پزشکان در فیلم به اخلاق پزشکی بازمی گردد که پیش از این و در فرصت های گوناگون به آن اشاره شد اما یک سکانس فیلم همه را به عنوان پزشک به سکوت واداشت در حالی که دکتر عالم به واسطه استرس شدید قدرت تشخیص را از دست داده بود در مکالمه ای تلفنی از دوست هم رشته اش مشورت خواست

● نگاهی به فیلم ”خیلی دور، خیلی نزدیک“ اثر رضا میرکریمی

خلاصه فیلم: دکتر عالم (مسعود رایگان) جراح برجسته مغز و اعصاب که از بضاعت مالی بالائی برخوردار است، مشغول روزمرگی به ظاهر لذت‌بخش خود می‌باشد. در شرط‌بندی‌های چند هزار دلاری اسب‌دوانی شرکت می‌کند. در برنامه‌های بی‌اهمیت تلویزیونی حضور می‌یابد، برای تنها حضور بر سر یک عمل ده‌میلیون تومان دستمزد می‌گیرد و به منشی دوست‌داشتنی‌اش عیدی قابل توجه می‌دهد تا... ماجرای فیلم از چهارشنبه سوری که اتفاقاً مصادف با تولد پسر بزرگ وی ـ ساسان ـ هم هست آغاز می‌شود. دکتر عالم که به سفارش پسرش که چندان هم با وی رابطه خوبی ندارد برای وی تلسکوپ گران‌قیمتی خریده است. علی‌رغم خواهش فرزندش و قول دادن به وی هیچ تلاشی برای رساندن هدیه به جشن تولد نمی‌کند. دکتر عالم پس از گفت‌وگو با خانواده یکی از بیماران خود که به‌گونه‌ای فرسایشی بدحال است و بعد از ناامید کردن ایشان آماده می‌شود تا به خانه برود اما متوجه سی‌تی‌اسکنی می‌شود که صبح برای ساسان که اندکی سرگیجه داشته درخواست کرده است. سریع به سراغ دوست رادیوگرافی‌اش می‌رود و با توجه به شرح حالی که وی از ساسان می‌دهد متوجه می‌شود ساسان دارای یک تومور آپلاستیک گسترده در مخچه است که حتی قابل عمل هم نیست.

به خانه می‌رود تا هدیه تولد را به پسرش می‌دهد ولی متوجه می‌شود ساسان به همراه دوستان ستاره‌شناس جوانش به روستائی به نام ”مصر“ در کویر شرقی کشور رفته تا در مسابقات رصد اجرام آسمانی شرکت کند. دکتر عالم که می‌داند ساسان برای این مسابقه به تلسکوپ نیازمند است سوار الگانس زیبایش می‌شود و به دنبال پسر به راه می‌افتد. پس از رسیدن به روستای مذکور متوجه عزیمت پسرش به حدود یکی از معادن قدیمی می‌شود. به راه می‌افتد ولی در میانه راه اتومبیلش بنزین تمام می‌کند. دکتر تمام تلاش خود را برای خلاصی از آن جهنم سوزان به خرج می‌دهد اما خسته می‌شود و در ماشین به خواب می‌رود. وقتی بیدار می‌شود متوجه مدفون شدن اتومبیل زیر شن‌های کویر می‌شود. وی در حالی‌که مشغول سوزاندن آخرین مولکول‌های اکسیژن است، ناامیدانه مشغول دیدن فیلم جشن تولد پسرش می‌شود تا اینکه در آخرین سکانس فیلم و در حالی‌که دکتر عالم همچنان زنده است دست ساسان که به جستجوی پدر آمده وارد کادر می‌شود تا...

”خیلی دور خیلی نزدیک“ یک تراژدی ستونی است. البته علی‌رغم حدس شما این فیلم تراژدی زندگی دکتر عالم است و نه پسرش. دکتر عالم بسیار به‌خود اعتماد دارد و نمونه بارز ”خواست معطوف به قدرت“ به قول نیچه فیلسوف بزرگ آلمانی است. این مسئله در فرازهای گوناگونی از فیلم به وضوح دیده می‌شود. اولین آنها برخورد وی با خانواده بیمارش است. وی با تبرئه خود به ایشان جمله‌ای می‌گوید که اتفاقاً در انتهای فیلم به‌کار خودش می‌آید.

رو به ایشان می‌گوید: گمان کنید که در ته یک چاه در یک بیابان هستید که تا فرسنگ‌ها دورتر کسی نیست. بدیهی است در این شرایط هیچ امیدی نیست. بیمار شما چنین حالتی دارد. حتی در برابر درخواست خانواده برای به مشهد بردن بیمار با برخوردی بی‌تفاوت اجازه این‌کار را می‌دهد. دیگر جا در مکالمه با پزشک عمومی مشغول طرح در روستای مصر است که به وی می‌گوید من هرگز بر سر عمل، خدا را ندیدم و او هرگز به کمک من نیامد و خدا چیزی است که افراد بی‌سواد و پزشک‌های نادانی چون تو مسئولیت اعمالشان را بر عهده‌اش می‌گذارند. دکتر عالم در قبال سخن گفتن با آن پزشک عمومی زن حق داشت. او در قبال معاینه تنها بیماری که در حضور دکتر عالم دید اشتباه‌های فاحشی داشت.

او برای معاینه یک بیمار مولتیپل تروماافتالموسکوپ نداشت. طرز گرفتن و پارامترهای GCS را نمی‌دانست و حتی بدون معاینه مغز و اعصاب از او خواست تا بنشیند و اصلاً به صدمه نخاعی ناقص احتمالی وی فکر نکرد. او حتی شب قبل ساسان را با گمان یک ضعف و سردرد مختصر به سرم بسته بود.

او که فارغ‌التحصیل دانشگاه بزرگی چون دانشگاه مشهد بود البته ظاهراً با مشاهده CT سریعاً به اشتباه خود نسبت به manage ساسان پی برد.

نمی‌دانم این طعنه به فارغ‌التحصیلان و دانشجویان پزشکی چقدر صحت دارد اما ایراد وارده به‌خود دکتر عالم می‌تواند بسیار به حقیقت نزدیک باشد.

دکتر عالم حتی در قبال پسرش به درستی شرح حال نگرفت. او حتی فاکتورهای بالا رفتن ICP را از ساسان نپرسیده بود و تنها درخواست یک گرافی ساده داده بود اما رادیوگرافیست که به‌واسطه علاقه دخترش نگین به ساسان بسیار نگران ساسان بود با مشاهده علائم بالارفتن ICP به تومور مشکوک شده بود و برای وی CT-Scan انجام داده بود. دکتر عالم در سراسر فیلم به‌نظر نماد یک نجات‌دهنده است. اما این‌بار این نجات‌دهنده خود به دنبال نجات است. تعطیلات نوروز را که قرار بود با منشی‌اش... رها می‌کند و به دنبال پسرش به دل آسمان کویر می‌زند. در تمام مسیر به قدرت ریال‌های جیبش اعتماد دارد و نمی‌خواهد در هیچ سکانس خود را دست‌کم بگیرد. او حتی به‌واسطه همین اعتماد به‌گونه‌ای نه چندان عاقلانه، بدون راهنما راهی معدن قدیمی می‌شود و گرفتار آن سرنوشت اشاره شده.

دیگر طعنه فیلم‌نامه‌نویس به پزشکان به اطلاعات عمومی ایشان برمی‌گردد.

دوبار این طعنه واضحاً دیده شد، نخست وقتی بود که دکتر عالم با یک روحانی نیمه‌جوان در مسیر روستا همراه شد. روحانی از وی پرسید که: ”برای دیدن یوسف به مصر می‌روی؟“ وی پاسخ داد: ”نه، از این ماجراها در کار نیست“ دکتر عالم آنقدر نمی‌دانست که پدر یوسف به عشق فرزند راهی مصر می‌شود و این ماجرا عاشقانه جنسی نیست. دیگر بار وقتی بود که دکتر عالم خبر هدیه همسر سابق خود و مادر ساسان را پشت تلفن به وی داد. ساسان توضیح داد که مادرش دو هزار دلار پرداخت کرده تا او و نگین بتوانند صدایشان را با نخستین سفینه بشر به خارج از منظومه شمسی بفرستند. در حالی‌که همه می‌دانیم NASA و دیگر متولیان سفینه‌های فضائی مدت‌هاست فضانورد به‌جائی نمی‌فرستند دکتر عالم از ساسان در مورد ساکنین این سفینه پرسید.

اما سومین گروه طعنه به پزشکان در فیلم به اخلاق پزشکی بازمی‌گردد که پیش از این و در فرصت‌های گوناگون به آن اشاره شد. اما یک سکانس فیلم همه را به‌عنوان پزشک به سکوت واداشت. در حالی‌که دکتر عالم به‌واسطه استرس شدید قدرت تشخیص را از دست داده بود در مکالمه‌ای تلفنی از دوست هم رشته‌اش مشورت خواست. دوست دکتر عالم که از این مشکل بی‌خبر بود تشخیص خود را به دکتر گفت و با اعتمادی ستودنی به‌خود پیشنهاد شرط داد و در ادامه گفت: ”زیر عمل خواهد مرد و به recovery نمی‌رسد اما دانشجویانت را به اتاق عمل ببر تا این Case نادر و نازا را ببینند.“ این حرف برای ما بسیار آشناست. از استادان بسیار می‌شنویم که این بیمار نمونه بسیار قشنگ فلان بیماری aggresive است اما با چه چشمی می‌توان این نمونه را قشنگ دید! البته این فیلم از محدود فیلم‌های ایرانی بود که مانند شاهکارهای جهان سینما از اجزائی به نام سکانس تشکیل شده و هر سکانس نکته‌ای داشت و همه این ویژگی‌ها نشان داده بود که ”رضا میرکریمی“ در ساختن این فیلم موفق بوده است. علی‌رغم تمام این طعنه‌ها من تا کنون با پزشکی روبرو نشده‌ام که این فیلم را نستاید. البته بی‌شک استفاده از چندین مشاور پزشک ـ برعکس اکثر فیلم‌های ایرانی ـ در این راستا کاملاً مؤثر بوده است. چرا که اندکی دقت به این گلایه‌ها می‌تواند برای جامعه پزشکی بسیار مؤثر باشد.

محمدرضا شالبافان



همچنین مشاهده کنید