سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
حال و هوای سینمای مستند نامساعد است
علیرضا حسینی، متولد تهران به سال ۱۳۴۷ است. او فعالیت حرفهیی در حوزه مستندسازی را از سال ۱۳۶۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۷۲ از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و درحال حاضر مدیرعامل و رییس هیاتمدیره شرکت فیلمسازی کارمانیا فیلم پارسه است. او در سال ۱۳۶۸ اولین فیلم کوتاه خود با عنوان «صبحی که خروس نخواند» را ساخت و در سال ۱۳۷۰ پژوهشگری فیلم مستند «سمنان سنت و صنعت» را بر عهده داشت. او همچنین در سال ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ مدیر سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران بود. در گفتوگوی پیش رو درباره مستندهای متاخر علیرضا حسینی «فرار از خانه» که کارگردانی آن را بر عهده داشته و «همای ادب» و «آوار زندگان» (به کارگردانی بیژن شکرریز) که تهیهکنندگی آنها را بر عهده داشته به بحث نشستهایم و حال و هوا و مشکلات این روزهای مستندسازی در ایران را جویا شدهایم.
وظایف حرفهیی تهیهکننده در مستندسازی چیست؟ و نسبت تهیهکننده با کارگردان در فیلم مستند چگونه است؟
از انتخاب طرح، تحقیق، نگارش و تک تک عوامل همچون مرحله تدوین. صداگذاری و نظارت کامل بر تمام مجموعه بر عهده تهیهکننده است. در واقع تهیهکننده پدر یک مجموعه کاری در مستندسازی است که بر تمامی مجموعه یک کار اشراف دارد و اگر تهیهکننده به درستی کار را انجام دهد مطمئنا یک مجموعه خوب ارائه خواهد شد.
شیوه کاری شما در حرفه مستندسازی کدام یک از ژانرها را در بر میگیرد همچون سینما مقاله، سینما شاهد یا سینما پرتره؟
من مستندهای اجتماعی و پرتره ساختهام اما با توجه به سه ژانری که مطرح کردید باید بگویم سینمای پرتره بیشتر مد نظرم بوده است. اکثر مستندهایی که ساختهام درباره مشاغل فراموش شده بوده و افرادی که در زمان خودشان در این مشاغل مطرح بودند و حال از یاد رفتهاند. این روش در مستندسازی به مراتب مشکلتر از دیگر روشها است. به طور مثال باید به ۱۰۰ سال گذشته رجوع کرد همراه با بازسازی از بخشهایی و از همه مهمتر وفادار بودن به واقعیتی که در آن زمان رخ داده است. ضمن اینکه تحقیق و داشتههای اطلاعاتی بالا باعث به وجود آمدن یک کار خوب میشود.
تلویزیون که متولی اصلی پخش و تولید است چقدر توانسته در امر تولید وپخش مستند نقش موثری داشته باشد؟
تلویزیون از مهمترین متولیان تولید و پخش مستند بوده است. قبل از تلویزیون، مستندها ۳۵ میلیمتری و به صورت دولتی یا نیمهدولتی ساخته میشده است و کار خصوصی کمتر عرضه میشده. متاسفانه تلویزیون در چند سال گذشته با مشارکتهایی که در مستندسازی داشته است بهشدت ضعیف عمل کرده است، مستندهایش در حد مستندهای گزارشی صرف بوده. تعجب میکنم که هزینههای بالایی هم برای ساخت این مستندها پرداخته شده اما کار قابل قبولی حاصل نشده است. در سالهای اخیر مستند خوب و قابل قبولی از تلویزیون ندیدهایم. من عضو قدیمی تهیهکنندگان انجمن خانه سینما هستم. معمولا خود انجمن نمایشهای هفتگیای به تلاش اعضای انجمن برگزار میکند که استقبال خوبی هم دارد اما مستند در تلویزیون جایگاه اصلی و واقعی پیدا نکرده است. مردم عادت کردهاند مستند را در تلویزیون ببینند. اکثر مردم با سینما رابطه خوبی ندارند و در حال حاضر وضعیت سینما هم وضعیت خوبی نیست.
چرا در مستند فرار از خانه از زنانی که با این معضلات دست به گریبان هستند استفاده نکردهاید؟
مستند فرار از خانه در دو قسمت تهیه شده است. یک قسمت فرار از خانه پسران و دیگری فرار از خانه دختران که به کارگردانی آقای رضا کاظمی ساخته شد. در جامعه ما حساسیتهایی که نسبت به دختران دیده میشود نسبت به پسران دیده نمیشود. تا به امروز فرار دختران بحثبرانگیزتر از فرار پسران بوده است در صورتی که مگر پسران فرار نمیکنند؟ فرار پسران بر اساس تحقیقات به مراتب از دختران بیشتر است. معضلات و بلایایی که بر سر پسرها آمده است قابل قیاس با دختران نیست و بهشدت فاجعه آورتر است و توجه به آنها کمتر به همین دلایل بود که من فرار پسران را مد نظر قرار دادم.
چرا موضوع اعتیاد از موضوع فرار از خانه تفکیک نشده بود، با توجه به اینکه این دو موضوع لزوما به یکدیگر پیوسته نیستند؟
من در گذشته چندین مجموعه درباره پیشگیری از اعتیاد با تحقیقاتی قوی کار کردهام هم به صورت سینمایی و هم به صورت مستند. در موضوع فرار از خانه اکثر پسران متاسفانه تحت تاثیر اعتیاد قرار گرفته بودند. موضوع اعتیاد را من انتخاب نکردم بلکه اعتیاد این پسران را جذب کرده بود و این بلایا را بر سرشان آورده بود. به طور مثال پسری که عاشق میشود و خانواده با او برخورد میکنند و اجازه به انجام خواستهاش نمیدهند. پسر از خانه فرار میکند، با عدهیی ناباب ارتباط برقرار میکند و همه این عوامل دست به دست هم میدهند که پسر به راحتی بیماریهایی از جمله هپاتیت و ایدز بگیرد. همچنین دسترسی ساده و ارزان به مواد مخدر باعث میشود که فرد به سمت اعتیاد برود در صورتی که در هیچ جای دنیا افراد به این راحتی اعتیاد گریبانگیرشان نمیشود.
هدف اصلی مستند نقل عشق چیست؟ آیا نقالی است یا نقال؟
هدف اصلی ما نقالی و مشاغل نبود بلکه خود فرد بود. یک فرد نقال که در حال فراموش شدن است هرچند به نوعی به نقالی هم پرداخته شده است اما مختصرا. مستند نقل عشق یک مستند سینمای پرتره است و خود شخصیت نقال مد نظر است.
آیا یکی از اهداف مستند توجه به نسل گذشته و رجوع کمتر جوانان به شاهنامه بود؟
فطرت تاریخی که ما به اشتباه پیدا کردیم این است که روی تمدن گذشته خود پافشاری میکنیم و حساس هستیم و متاسفانه متوجه نیستیم که تمدن با فرهنگ تفاوت دارد. کشورهایی هستند که قدمت زیادی ندارند اما از فرهنگ بالایی برخوردار هستند. حال ما مدام نسبت به بیابانهای خاک خورده خود حساسیت نشان دهیم در صورتی که فرهنگ است که تمدن را میسازد. خیلی خوب است که به تمدن گذشته خود ببالیم اما به شرطی که فرهنگ هم بالنده باشد. ارتباط نسلی و تاریخی قطع شده است. اگر ارجاعی به کتابخوانی نقال سید داوود (مستند نقل عشق) کنیم، میبینیم که با چه حس و حالی درباره شاهنامه صحبت میکند. در عصر حاضر و بین جوانان کمتر و شاید اصلا دیده نشود که شاهنامه بخوانند. این نقالان سبب میشدند تا جوانان آن زمان به شاهنامه گوش دهند در صورتی که این امکان در حال حاضر وجود ندارد. در صورتی که اگر دوباره نقالان در قهوهخانهها نقالی کنند مطمئن باشید با استقبال فراوانی روبهرو خواهند شد و این امر باعث تقویت و ارتباط تاریخی تاثیرگذار و یک سنت فرهنگی مهم میشود.
منابع و تحقیق مستند همای ادب (درباره شخصیت جلال الدین همایی) به چه اندازه بود؟
سرپرست تحقیق شهین عوامی به کمک اساتید حکمت و فلسفه ایران تحقیقات فوقالعاده خوبی ارائه دادند همچنین مجموعه بسیار ارزشمند جلالالدین همایی از آرشیو خانواده همچون عکس و دستخط خود استاد که برای نخستین بار دیده شد. برای تحقیق مستند همای ادب دستمان بسیار پر بود و تمام سعیمان را کردیم که یک مستند درخور استاد را ارائه دهیم.
چرا استاد جلالالدین همایی را برای ساخت مستند همای ادب انتخاب کردید؟
استاد همایی جزو علمای فلاسفه مکتب تهرانی به حساب میآیند. استاد جزو بزرگان فلاسفه درجه یک بود. جلالالدین همایی استاد خیلی از اساتید کنونی بودند. ایشان در ادبیات بسیار مهجور بودند که متاسفانه توجهی به ایشان نشد. استاد همایی در سال ۵۹ زمانی که فوت کردند در رسانهها به این خبر به صورت جدی پرداخته نشد. استاد یک حکیم بینظیر بودند که با حقوق معلمی بازنشست شدند و دلخور از دنیا رفتند. اگر من استاد همایی را انتخاب کردم به این علت بود که هیچوقت به چنین حکیمی توجهی نشده بود. یک عالم بزرگ درجه یک فوت میکند و تنها هفت نفر بر سر تشییع جنازهاش حضور مییابند، این بسیار دردناک است.
رومینا روشن بین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست