چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

معرفی کتاب در زمانه ی پروانه ها


معرفی کتاب در زمانه ی پروانه ها

امریکای لاتین در قرن بیستم مهد پرورش دیکتاتورهایی چون ترخیو بود مردی که بر جمهوری دومنیکن سلطه می راند و در طول سی و یک سال حکومت خود بر این کشور از هیچ جنایتی روی بر نگرداند و تا زمانیکه این جنایتکار در ماشین خود به ضرب گلوله کشته شد مردم این کشور هیچگاه خود را خلاص از یوغ اسارت ندیدند آنها دیگر آزاد بودند ولی انسان های زیادی در تحقق این آزادی جان خود را از دست دادند

امریکای لاتین در قرن بیستم مهد پرورش دیکتاتورهایی چون ترخیو بود.مردی که بر جمهوری دومنیکن سلطه می راند و در طول سی و یک سال حکومت خود بر این کشور از هیچ جنایتی روی بر نگرداند و تا زمانیکه این جنایتکار در ماشین خود به ضرب گلوله کشته شد مردم این کشور هیچگاه خود را خلاص از یوغ اسارت ندیدند.آنها دیگر آزاد بودند .ولی انسان های زیادی در تحقق این آزادی جان خود را از دست دادند.کسانی چون خواهران میرابال؛ سه خواهر به نام های پاتریا مرسدس ،مینروا و ماریا ترسا که ذر جمهوری دومینیکن پا به پای همسران خود علیه رژیم دیکتاتور به مبارزه بر خاستند و هر سه به عنوان نماد مبارزه و مقاومت علیه این حکومت خونخوار شناخته شدند.

آن ها در راستای این مبارزات مورد آزار و اذیت رژیم قرار گرفتند ،به زندان افتاده و شکنجه های بسیاری را متحمل شدند و با این وجود به مبارزات خود ادامه دادند و در این راه کشته شدند.این خواهران که به آن ها لقب پروانه های فراموش نشدنی داده شده به مظهر مقاومت و مبارزه علیه خودکامگی تبدیل گشتند.شرح زندگی و مبارزات خوهران میرابال الهام بخش تألیف رمانی به نام "در زمانه ی پروانه ها " توسط خولیا آلوارز نویسنده ی صاحب اندیشه ی آمریکایی دومینیکنی تبار شد.وی با این رمان غبار زمان را از داستان زندگی این سه خواهر زدود و بار دیگر یاد و خاطره آن ها را زنده کرد.

این کتاب داستانی سیاسی-اجتماعی و بر پایه ی واقعیت های تاریخی زمان دیکتاتوری تروخیو نوشته شده است که شخصیت های آن تنها زاده ی تخیل نویسنده نیستند که زنانی واقعی اند و صرفأ داستانی درباره ی اسطوره ها ی دومینیکنی نیست بلکه درباره ی دختران معمولی است و شرحی از مبارزات و مقاومت هایشان به همراه تمام هراس ها و تردیدها و شکنجه هایی که در این مسیر متحمل می شوند .خواهرانی که سه تن از آن ها در راه هدف خود کشته می شوند و دده (خواهر بزرگ تر) بجای می ماند تا داستان زندگی آن ها را بازگو کند. در این کتاب خواننده در هر بخش با روایتی ساده از زبان خود خواهران به آرامی به درون زندگی آن ها می خزد. داستان از زبان دده آغاز می شود. او تنها خواهر بازمانده از میرابال ها که پس از گذشت ۳۴ سال از مرگ خواهران خود هنوز در گیر و دار این حادثه است در خانه ی خود نشسته و خبرنگاری به دیدن او می آید و با سوالاتی که از دده می پرسد او را به گذشته ها پرتاب می کند ،به سال ها پیش ،به لحظه ای که هم چون نقطه ی صفر در حافظه اش ثبت شده است . پیش از آن که آینده شروع شود.بار دیگر همه چیز در درون او زنده می شود...

در اینجا نویسنده داستان را از زبان مینروا ادامه می دهد.وی به بازگویی زندگی خود در کودکی تا زمانی که برای ادامه تحصیل به مدرسه ی راهبه ها فرستاده شد می پردازد و به جایی که برای نخستین بار تصویر تحقیر شده و آسیب دیده از قدرت خودکامه ی بز (نامی که دشمنان تروخیو بر وی نهادند)در جلوی چشمان وی شکل می گیرد؛ سینیا، دخترکی سیاه پوش که تروخیو تمام مردان خاندان وی را کشته و اموال آن ها را مصادره کرده است و از شعله های انتقامی که در وجود این دختر فقیر زبانه کشیده سخن می گوید ...

سپس نویسنده به سراغ ماریا ترسای جوان می رود .در این جا داستان را در دفتر خاطرات این خواهر پیش می برد و خواننده را با احساسات لطیف آن آشنا می کند.سپس به پاتریا می پردازد،دختری که مانند قدیس ها زندگی می کند ولی در نهایت دل در گرو جوانی ساده می گذارد و زندگی عادی کشاورزی را انتخاب می کند.به همین صورت نویسنده بخش اول کتاب را به پایان می رساند.در دو بخش دیگر نیز به روایتی ساده از دنیای زنانه ی این سه خواهر می پردازد ،زنانی که در لا به لای صفحات زندگی شان سیاست نفس می کشد.زنانی که زیر بنای زندگی شان را بر پایه ی عشق و مبارزه علیه بی عدالتی بنا کرده اند و برای از بین بردن سایه ی سیاه دیکتاتوری تروخیو بر کشورشان از جان خود نیز می گذرند.

در این کتاب خواننده به سادگی وارد زندگی خواهران میرابال می شود و به درون آن ها سفر می کند و در خلال داستان با دغدغه ها ی راهبه شدن پاتریا آشنا می شود ،با مینروا (سمبل مبارزه در دومینیکن) در انفجار خشمش خشمگین می شود و ماریا ترسای جوان را در داستان عشق عجیبش که آن را وارد جریان این مبارزات کرد همراهی می کند و از لابه لای خطوط و صفحات این کتاب خواننده در بطن جریان زندگی پروانه ها قرار می گیرد و پا به پای تک تک آن ها دهه های خشونت بار این دیکتاتوری را دنبال می کند تا به سال ۱۹۶۰ می رسد. سالی که تروخیو اعلام می کند که او دو مشکل دارد: یکی کلیسا و دیگری خواهران میرابال.سرانجام پروانه ها در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ در توطئه ای که توسط مزدوران رژیم تروخیو به دستور وی طرح ریزی شده بود در حالی که از ملاقات همسرانشان در زندان باز می گشتند در میان راه توسط مأموران رژیم به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و کشته می شوند و جسد آن ها را در ماشین به ته دره پرتاب می کنند .

از این قبیل جنایات در رژیم دیکتاتور تروخیو زیاد اتفاق می افتاد ولی داستان در این جا به مرگ این اسطوره ها ختم نمی شود .این جنایت که با خشم و انزجار عمومی همراه شد،بعد ها به عنوان یکی از عواملی که منجر به سقوط دیکتاتور گشت ،شناخته شد یکسال بعد از قتل پروانه ها حکومت استبدادی تروخیو به پایان رسید در پایان کتاب دده می ماند ، تنها کسی که می تواند زندگی خواهرانش را از دل اسطوره ها بیرون کشد و به زندگی آن ها عینیت بخشد.خواهری که می بایست بماند و فرزندان پروانه ها را در فضایی به دور از سایه های سیاه گذشته به بار آورد.دده در پایان کتاب در موزه ای که برای یادبود خواهرانش ساخته شده بود می ماند و انگار که باید تا ابد نگهبان این موزه باشد. او می ماند تا برای همیشه با این سایه ها زندگی کند.

این کتاب در مرز بین خیال و واقعیت در نوسان است مرزی ما بین یک زندگی نامه و یک رمان.خولیا آلوارز در این اثر به خوبی در تقسیم بندی فصل هایش بیش از هر چیز دیگر از تعلیق زمانی سود جسته است . در پایان نویسنده در حالی که خواننده را میخکوب کرده است آن را به حال خود رها می کند تا بر آن چه بر خواهران میرابال گذشت تأمل کند.

این کتاب را باید با عشق به زندگی به آزادی و به پروانه ها و با خشم بر دیکتاتوری های گذشته و حال خواند.بدون شک خواننده زمانی به نیروی داستان پی می برد که خواهران میرابال را به عنوان نمادی از مقاومت و الگویی برای تمام مردمی بداند که با بی عدالتی به مبارزه برخاستند.پروانه هایی که خاطره ی آن ها و تلاش و تقلای آن ها برای احقاق آزادی و حقوق بشر آن ها را به سمبل مقاومت در جهان بدل نمود.آنان نمونه ی بارز مقاومت در برابر خودکامگی هستند و زندگی آن ها نه فقط برای مردم آن دوره که برای تمام ادوار تاریخ پس از آن و نه تنها در جمهوری دومینیکن که در سراسر جهان احترام برانگیز است.

فعالین حقوق زنان روز کشته شدن پروانه ها (۲۵ نوامبر) را از سال ۱۹۸۱ به عنوان روز مبارزه با خشونت علیه زنان به رسمیت شناختند و انتخاب این روز به یادبود ترور بیرحمانه ی خواهران میرابال است.پیشنهاد نامگذاری ۲۵ نوامبر(۴ آذر)به عنوان روز جهانی حذف خشونت علیه زنان نیز توسط نمایندگان دومینیکن به سازمان ملل ارائه و در سال ۱۹۹۹ پذیرفته شد. هر سال مراسمی با این عنوان در بسیاری از کشورهای امریکای لاتین برگزار می گردد.

از نظر بسیاری از منتقدان ادبی این کتاب یکی از بهترین نمونه های تلفیق یک رمان سیاسی با زندگی واقعی کارکترهای داستانی است که در آن خولیا آلوارز به خاطر تجربه ی سیاسی خانواده اش در دومینیکن در خلق فضای استبدادی دوران تروخیو در قالب روایت زندگی این سه خواهر در ساختاری منسجم و خلاقانه و با شخصیت های زنده به خوبی عمل کرده است.

رمان در "زمانه ی پروانه ها" در سال ۲۰۰۴ از سوی شهر شیکاگو در برنامه ای که همه ساله تحت عنوان" یک شهر ، یک شیکاگو" برگزار می شود به عنوان کتاب برتر معرفی شد. کار ترجمه این کتاب را حسن مرتضوی - مترجم برجسته ی کتاب هایی در عرصه ی علوم سیاسی و اجتماعی - انجام داده است که از جمله کارهای و ی " فلسفه و انقلاب " رایا دونایفسکایا ،"دست نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴" و جلد اول " کاپیتال" کارل مارکس و... است .

کتاب "در زمان پروانه ها " از معدود رمان هایی است که توسط وی ترجمه شده است.

پویا فاضلی

نویسنده:خولیا آلوارز

مترجم:حسن مرتضوی

توسط انجمن فرهنگی هنری سایه

http://saayeh.mihanblog.com



همچنین مشاهده کنید