دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

خوف و رجای صادق


خوف و رجای صادق

هیچ کار اختیاری آگاهانه‌ای نیست که از انسان سر بزند و عامل خوف و رجا در آن تأثیری نداشته باشد. هر کاری که ما انسانها انجام می‌دهیم، اگر کار عقلایی و حساب شده باشد، یا به امید نفع …

هیچ کار اختیاری آگاهانه‌ای نیست که از انسان سر بزند و عامل خوف و رجا در آن تأثیری نداشته باشد. هر کاری که ما انسانها انجام می‌دهیم، اگر کار عقلایی و حساب شده باشد، یا به امید نفع و لذتی است یا از ترس وقوع ضرر و خطر و شری است.

کسانی که باخدا هستند و ایمان به خدا دارند، به اندازه معرفتشان نسبت به توحید (به خصوص توحید افعالی) خوف و رجاءشان نسبت به خدا فرق می‌کند.

در روایت است که: "لا یکون المومن مومنا حتی یکون خائفا راجی"؛ مومن مومن واقعی نیست مگر اینکه هم دارای خوف باشد و هم رجا. در روایتی دیگری نیز وارد شده که اگر خوف و رجاء مومن را وزن کنند و بسنجند، هیچ کدام بر دیگری ترجیح ندارد. اگر خوف زیاد شود موجب یأس از رحمت الهی می‌شود و اگر رجاء زیاد شود موجب امن از مکر خدا می‌شود.

همه ما کمابیش ادعا داریم که هم از عذاب خدا می‌ترسیم و هم امید به بهشت خداوند داریم. هم خوف داریم و هم رجاء. اما این ادعا چه اندازه واقعیت دارد، معلوم نیست! امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: "لا تکن ممن یرجو الاخره بغیر عمل" چنین نباش که بگویی امید به آخرت دارم اما کاری انجام ندهی.

همچنین در خطبه ۱۶۰ درباره رجاء کاذب می‌فرمایند: "یدعی بزعمه انه یرجو الله"؛ به گمان خودش ادعا می‌کند که من امیدوار به خدا هستم، "کذب و العظیم"؛ به خدای بزرگ که او دروغ می‌گوید و امید به خدا ندارد. بعد علت دروغش را تبیین می‌فرماید: "ما باله لا یتبین رجاؤه فی عمله". اگر واقعا امید دارد چرا در عملش آثار امید دیده نمی‌شود، "فکل من رجا عرف رجاؤه فی عمله"، هر کس امیدی دارد در عملش معلوم می‌شود که به چه امید دارد.‏

‏ شما حساب کنید کسی برای گرفتن یک وام کوچک از صندوقی چند ساعت وقت صرف می‌کند و چقدر پیش این و آن التماس می‌کند و ریش گرو می‌گذارد که ضمانتش کنند! برای یک کار کوچک در دنیا که امیدش هم به بنده خدا است، چقدر زحمت می‌کشد. اما برای امور عظیمی که امیدش را از خدا دارد: نعمت ابدی، نجات از عذاب ابدی و...، چقدر زحمت می‌کشد؟! آنجا که امیدش برای وام صد در صد نبود، چقدر تلاش می‌کرد تا وام بگیرد؟! اینجا می‌خواهد مجانی از خدا نعمت‌های ابدی بگیرد، اما خیلی خونسرد!

آن وقت راست می‌گویم که امید دارم؟ "یرجو الله فی الکبیر و یرجو العباد فی الصغیر"؛ امیدهای بزرگی از خدا دارد و امیدهای کوچکی از بندگان! "فیعطی العبد ما لا یعطی الرب"؛ به آن کسی که امید کمی از او دارد حاضر است چه قدر وقت صرفش کند!

التماس و خواهش و تمنا کند، واسطه و ضامن ببرد، اما برای امیدهای بزرگ و نعمت‌هایی که از خدا انتظار دارد، حاضر نیست چیزی خرج کند! ما باید خوف و رجایی تحصیل کنیم که در ادعایش صادق باشیم. علامت ادعایش هم این است که متناسب با امیدی که داریم آنچه از دست ما بر می‌آید کوتاهی نکنیم. اگر چیزی هم از دستمان بر نیامد آن وقت با دعا و تضرع از خدا بخواهیم که از گناهان و تقصیرهایمان چشم پوشی کند و به کرم خودش ببخشد.‏

به اهتمام: جواد پوریا