شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
اقبال, بوی ایران می دهد
● درآمد :
محمد بقایی كه نام قلمش «ماكان» است، نزدیك به ۳ دهه است كه به كار اقبالپژوهی میپردازد. دكتر ماكان تمامی اشعار فارسی اقبال را شرح و تفسیر نموده و همچنین آثاری در مورد این فرزانه كمنظیر تالیف و ترجمه كرده است كه مجموعا ۲۴ مجلد را تشكیل میدهد و شامل تقریبا دههزار صفحه است. از همین رو در سال گذشته از سوی رئیسجمهور پاكستان، عالیترین نشان فرهنگی این كشور را طی مراسمی رسمی دریافت داشت.
بقایی در این روزها به دعوت دولت پاكستان برای ایراد سخنرانی در مراكز بزرگ فرهنگی در این كشور بهسر میبرد. مقاله زیر كه به مناسبت شصتونهمین سال درگذشت اقبال تقدیم خوانندگان میشود، دلایل ایراندوستی اقبال مورد تجزیه و تحلیل این محقق قرار گرفته است.
۶۹ سال پیش در نخستین بامداد اردیبهشت ۱۳۱۷ كه بانگ تكبیر موذنان لاهور، مسلمانان خفته را به عمل خیر فرامیخواند، متفكری مبارز كه همه عمر خود را صرف بیداری و آگاهی جامعه اسلامی ساخته بود، پای از هستی ظاهری بیرون كشید. این شهرآشوب مدینه عشق كه دنیای اسلام از او در تب و تاب آمد و پیوسته غم شرقیان خفته، خواب را در چشم ترشده اش میشكست، تنهای تنها، در حالی كه فقط خدمتكارش بر بالین وی نشسته بود، در ساعت ۵ بامداد روز ۲۱ آوریل ۱۹۳۸ چشم از جهان فروبست. او در آخرین لحظههای حیات دست بر سینه خود نهاد و خطاب به مصاحبش گفت: «من از اینجا درد میكشم.»
این سخن پرابهام، آخرین نكته پرمعنایی بود كه از غالیهدان ذهنش بیرون تراوید. اقبال، پیوسته از بیتحركی شرقیان و همكیشان خود رنج میبرد، رنجی كه سرانجام داغی دردپرور در سینه وی بهجای نهاد و سبب شد كه این فرزانه كمنظیر در ۶۱ سالگی با جهان وداع گوید. آن درد، جوهر شعرش بود و خمیرمایه تلاشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وی. كم زیست، شهاب ثاقبی بود در آسمان فرهنگ و ادب اسلامی و اخگری از میان خاكستر پانصد ساله تاریخ درخشان این سوی جهان كه نور امید به دلها تاباند و رفت.
آوازه او در جهان، ابعاد مختلف دارد ولی در ایران بیشتر بهواسطه شعرش شهرت یافته است. آنچه كه خود او آن را فقط وسیلهای برای بیان مكنونات ضمیرش میدانسته و به جنبه هنری و زیباییشناسی آن ـ به رغم آنكه هر دو را داراست ـ توجه نداشته است. شعرش در ایران بسیار زود رواج یافت و همراه با آن، نام وی برای مردم ما به مصداق «دل را به دل راه است» نامی مانوس و آشنا گردید. با آنكه به ایران سفر نكرد، ولی دلبستگی و علاقهاش به ایران و فرهنگ آن، چندان شدید بود كه گاه از كلامش بوی فراق عاشقی دلسوخته حس میشود، چندان كه گویی همه ذرات وجودش، ایران را فریاد میكنند. از همینروست كه به زبان فارسی و به پاسداران و بزرگانش عشق میورزد و زیباترین و دلنشینترین سرودههای خود را در قالب كلمات این زبان میریزد، مفاهیمی كه به اعتقاد او، هیچ زبانی نمیتواند بار آن را برتابد.
اقبال، بهعنوان فرزانهای كمنظیر، با رویآوردن به زبان فارسی و ارجنهادن به مطرحنمودن فرهنگ برآمده از آن به مردم جهان، دلیل استواری شد در مایهور بودن این فرهنگ و آن زبان. اقبال شیفته و شیدای ایران است. نام ایران برای وی قداستی همپایه و همتراز نامهای متبرك و مقدس دارد. جان خود را با جان مردم ایران در پیوند میبیند. مثنوی مولوی را «قرآن پهلوی» میخواند. پیشنهادش این است كه تهران، مركز دنیای اسلام شود. آرزویش در آخرین ایام حیات این بوده كه دو سرزمین را ببیند، یكی مدینه و دیگری ایران. اگر در مورد مدینه گفته است:
خاك یثرب از دو عالم خوشتر است
ای خوشا شهری كه در آن دلبر است
لاله وجودش را پرورده فرهنگ بوستانی به نام ایران میداند و از همینرو جانش را با روح این بوستان در پیوند میبیند:
چون چراغ لالهسوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم! جان من و جان شما
گرد من حلقه زنید، ای پیكران آب و گل
آتشی در سینه دارم از نیاكان شما
اقبال، همانند حافظ به كلیت فرهنگ ایران نظر دارد، چنانكه در بیت اخیر تلمیحی ناخودآگاه و شاید هم آگاهانه به تقدس آتش در نزد ایرانیان باستان دارد و این یادآور توجهی است كه حافظ در این خصوص نشان میدهد:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
كه آتشی كه نمیرد، همیشه در دل ماست
او در سرودههای خود برای ذكر مثال و دلیل از پدیدههای طبیعی ایران بسیار استفاده كرده است و حتی برخی از آنها را بهعنوان نماد بهكار برده است. در جاویدنامه كه منظومهای است به سبك ارداویرافنامه، الغفران و كمدی الهی، خود را «زندهرود» مینامد و مولوی دلیل راه او در این معراجنامه است. شخصیتهای معروف این منظومه كه به همراه مولوی با آنها ملاقات میكند و به بررسی اندیشهشان میپردازد، غالبا ایرانی هستند كه در مجموع نشان از تعلقخاطر او به ایران دارد. وقتی میخواهد از استواری و صلابت مثال بیاورد، از الوند و بیستون سخن میگوید:
زمین به پشت خود، الوند و بیستون دارد
غبار ماست كه بر دوش او گران بوده است
اینكه اقبال همه وجودش، ایران را فریاد میكند، اینكه همه هست و نیستش بوی ایران را میدهد، اینكه عشق به ایران، آتش به همه رخت و پختش درافكنده، اینكه در كنار هیمالیای آسمانسای از شكوه و استواری دماوند و الوند سخن ساز میكند، اینكه از كنار گنگ عظیم از زایندهرود «سخن تازه» میزند و آن را بارزترین شاهد طبیعی در اثبات «خودی» میداند، اینكه از شهرهای كوچك ایران نظیر خوانسار و كاشان سخن میراند، اینكه خود را در ارتباط با مردم ایران یك روح در دو قالب میبیند، اینكه پایاننامه دكترای خویش را به «سیر فلسفه در ایران» اختصاص میدهد، اینكه آرزوی تعالی این سرزمین را در دل میپروراند، دلیلش را باید در همین خاك تربتگونه جست، خاكی كه در هر قدمش مردمك چشمنگاری اندیشمند است كه نهمار دانش و فرهنگ بوده؛ همانها كه این خاك را به نظر و با بینش والایشان در طول تاریخ چندهزار سالهاش كیمیا كردهاند.
از پدیدآورندگان زند و پازند گرفته تا تفسیرالمیزان، از باربد و نكیسا گرفته تا ابوالحسن صبا و روحالله خالقی، از معابد آناهیتا گرفته تا مساجدی كه شكوهشان به گنبد آسمان پهلو میزند، از خداینامكها گرفته تا «آخر شاهنامه» بیجهت نیست كه اقبال، همانند شیخ اشراق به كل این فرهنگ میاندیشد و آن را مورد ستایش قرار میدهد.
شیفتگی او به ایران و آگاهی و اطلاع وی از تاریخ و فرهنگ این سرزمین چندان زیاد است كه نمیتوان او را غیرایرانی دانست. حقیقت را بخواهیم، اقبال را به دو دلیل میتوان ایرانی بهشمار آورد. نخست اینكه ایرانیبودن به پوست و گوشت و شناسنامه نیست. ایبسا كسانی كه همه این شرایط را دارند ولی نمیتوان آنها را ایرانی دانست. از این كسان در اطرافمان فراوانند كه نیازی به ذكر مثال نیست. اولین شرط برای ایرانیبودن هركسی این است كه دارای روح ایرانی باشد؛ روحی كه در مقطع خاصی از تاریخ دیرپای این سرزمین شكل نگرفته باشد.
صاحب چنین روحی همانند سهروردی میداند كه پیش از آنكه از حجاز خبر آورند كه «الله نور السموات و الارض» نیاكانش آن را میدانستند و بدان باور داشتند. آنكه دارای چنین روحی است، همانند اقبال شیفته كل فرهنگ برآمده از این خاك میشود و اگر شیخ شهید حكمتالاشراق را مینویسد و حكمت خسروانی را مطرح میسازد، اقبال سیر فلسفه در ایران را از بامداد تاریخ این كشور آغاز میكند تا ثابت شود كه امثال غزالی، ابنسینا و فارابی نتیجه طبیعی یك جریان اصیل سیال میباشند.
بنابراین اگر این عامل، یعنی روح ایرانی داشتن، در كسی نباشد، عوامل جسمانی و محیطی و اسنادی نمیتوانند دلیلی بر ایرانی بودنش باشند. تعلق جسمانی و نسب بردن، عوامل ثانوی هستند. دلیل دیگری كه باید در مورد ایرانیبودن اقبال ارائه داد، این است كه او از خانوادههای كشمیری ایرانیالاصل است كه در حدود ۲۵۰ سال پیش، از آیین برهمن به دین اسلام روی آوردند، چنانكه اقبال با توجه به این موضوع میگوید:
مرا بنگر كه در هندوستان دیگر نمیبینی
برهمنزادهای دردآشنای روم و تبریز است
و یا در غزلی دیگر میگوید:
مرا اگرچه به بتخانه پرورش دادند
چكید از لب من، آنچه در دل حرم است
جد اعلای اقبال، یكی از این مردم بود كه آنان را «سپرو» میخواندند، یعنی كسی كه پیش از همه شروع به خواندن كند زیرا زمانی كه مسلمانان بر كشمیر مسلط شدند، سپروها نخستین كسانی بودند كه بهسوی زبان پارسی كشانده شدند و چون ایرانیالاصل بودند، ناخودآگاه به ایران و زبان و فرهنگ آن علاقه نشان میدادند. به قول مولوی:
رگ، رگ است، این آب شیرین، آب شور
در خلایق میرود تا نفخ صور
حاصل سخن اینكه اقبال جسمش پاكستانی ولی روحش ایرانی است:
تنم، گلی ز خیابان جنت كشمیر
دل از حریم حجاز و نوا ز شیراز است
او واله و شیدای ایران بود. نام او برای خوانندگان آثارش در سراسر جهان یادآور نام ایران است. آرزوهای او آرزوهای ماست، زبان او زبان ماست، او با ما همدل و همزبان است، مروج زبانی است كه در این سرزمین قوام یافته و فرهنگی كه از این خاك سر برآورده.
بنابراین اعتلای نام او، اعتلای نام و هویت جمعی ماست، رایحه اندیشههایی كه او مروج آن است، هر انسان نیكاندیشی را چنان مست میكند كه دانش از دست میرود زیرا او بوی ایران را میدهد.(۱)
۱ـ برای اطلاع بیشتر ر.ك: مجموعه ۲۴ جلدی «بازنگری آثار و افكار اقبال» تالیف م.ب.ماكان
makanbaghai@yahoo.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست