شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
دو حکایت از سیرالملوک- خواجه نظام الملک طوسی
اندر مظالم نشستن پادشاه و عدل و سیرت نیکو ورزیدن
چاره نیست پادشاه را از آن که در هفته دو روز به مظالم ]عدالت گاه، دادسرا[ بنشیند و داد از بیدادگر بستاند و انصاف بدهد و سخن رعیت به گوش خویش بشنود بی واسطه ]بدون شخص سوم[ و چند قصه ]عرض حال[ که مهمتر بود باید که عرضه کنند و در هر یکی مثالی ]فرمانی[ دهد، که چون این خبر در مملکت پراکنده شود که خداوند عالم متظلمان و دادخواهان را در هفته دو روز پیش خویش می خواند و سخن ایشان می شنود همه ظالمان بشکوهند ]بترسند[ و دست ها کوتاه دارند و هیچ کس نیارد ]نتواند[ بیدادکردن و دست درازی کردن از بیم عقوبت ]مجازات[. چنان خواندم در کتب پیشینیان که بیشتر از ملوک عجم دکانی ]اتاقکی که در جایی بلند قرار داشت[ بلند بساختندی و بر پشت اسب بر آنجا بایستادندی تا متظلمان را که در آن صحرا گرد شده بودندی همه را بدیدندی و داد هر یک بدادندی. و این به سبب آن بوده است که چون پادشاه جایی نشیند که آن جایگاه را درگاه و دربند و دهلیز ]راهرو[ و پرده باشد صاحب غرضان ]کسانی که فکر بدی دارند[ و ستمکاران آن کس را باز دارند و پیش پادشاه نگذارند.
شنیدم که یکی از ملوک به گوش گران تر بوده است. چنان اندیشید که کسانی که ترجمانی می کنند ]ترجمه و گزارش می کنند[ سخن متظلمان با او راست نگویند و او چون حال نداند چیزی فرماید ]دستور دهد[که موافق آن کار نباشد. فرمود که متظلمان باید که جامه سرخ پوشند و هیچ کس دیگر جامه سرخ نپوشد تا من ایشان را بشناسم. و این ملک بر پیلی نشستی و در صحرا بایستادی و هر که را با جامه سرخ دیدی بفرمودی تا جمله را گرد کردندی ]جمع کردند[. پس به جایی خالی ]خلوت[ بنشستی و ایشان را پیش او آوردندی تا به آواز بلند حال خویش بگفتندی و او انصاف ایشان می دادی. و این همه احتیاط از بهر جواب آن جهانی کرده اند. تا چیزی بر ایشان پوشیده نگردد ]پنهان نماند[.
اندر قاضیان و خطیبان و محتسب و رونق کار ایشان
باید که احوال قاضیان ]داوران[ مملکت یگان یگان بدانند و هر که از ایشان عالم و زاهد و کوتاه دست تر ]کسی که به مال مردم دست درازی نکند[ باشد او را بر آن کار نگاه دارند و هر که نه چنین بود او را معزول کنند و دیگری را که شایسته باشد بنشانند، و هر یکی را از ایشان به اندازه او کفاف]آنچه برای چرخاندن زندگی کافی باشد[ و مشاهرت ]شهریه، ماهانه[ اطلاق کنند ]روان کنند، در نظر گیرند[ تا او را به خیانتی حاجت ]نیاز[ نیفتد. این کار مهم و نازک ]دقیق[ است از بهر آنکه ایشان بر خون ها و مال های مسلمانان مسلط اند.
چون حاکمی به جهل یا به طمع یا به قصد، امضای حکمی کند] حکمی دهد[ و سجلی ]حکم لازم الاجرایی[ دهد بر حاکمان دیگر لازم شود آن حکم بد را معلوم پادشاه گردانیدن و آن کس را معزول کردن و مالش دادن ]تنبیه کردن[. و گماشتگان باید که دست قاضی قوی دارند و رونق در سرای او نگاه دارند و اگر کسی تعذری کند ]عذر و بهانه ای بیاورد[ و به مجلس حکم حاضر نشود و اگر محتشم ]صاحب بزرگی و آبرو[ بود او را به عنف و کره ]به زور و به ناخواست[ حاضر کنند که قضا ]داوری[ به روزگار یاران پیغمبر - علیه الصلوه و السلام- به تن خویش کرده اند ]خود شخصا عهده دار می شده اند[ و کسی دیگر را نفرموده اند از بهر آن تا جز راستی نرود و هیچ کس پای از حکم باز نتواند کشید و به همه روزگار از گاه آدم- علیه السلام- تاکنون در هر ملتی و ملکی عدل ورزیده اند و انصاف داده اند و به راستی کوشیده اند تا ملک سال های بسیار در خاندان ایشان بمانده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست