جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

کتاب ها مرا به سفر می برند


کتاب ها مرا به سفر می برند

داوود فتحعلی بیگی, کارگردان تئاتر و بازیگر, در کتاب هایش سیر و سفر می کند

من در تهران به دنیا آمده‌ام، در حوالی خیابان شیر و خورشید سابق که اکنون هلال احمر نام دارد. ولی شناسنامه‌ام را از زنجان گرفته‌اند. چون مادرم از روستا آمده بود و اینجا آشنایی نداشت، با یکی از فامیل‌هایش در زنجان برای گرفتن شناسنامه من صحبت و هماهنگ کرد.

از این طریق بود که شناسنامه‌ام صادره از زنجان شد. البته خودم هم هرازگاهی به زنجان سر می‌زنم. اگر بخواهم از زنجان بگویم، مهم‌ترین شناخت و دیدار من از این شهر، به زمانی بازمی‌گردد که بعد از دوران لیسانس در یک دوره شش ساله در فرهنگ و ارشاد زنجان کار کردم. زمان قبل از انقلاب زنجان شهر بسیار بزرگی نبود، ولی بعد از انقلاب توسعه قابل توجهی پیدا کرد.

چند بنای تاریخی در استان زنجان هست که از مهم‌ترین آنها باید به گنبد سلطان خدابنده اشاره کنم. گنبد سلطانیه یکی از دو گنبد بلند دنیاست که قدمت آن به بیش از ۷۰۰ سال پیش بازمی‌گردد. کل بنای گنبد سلطانیه قابل توجه است و نمی‌توان آن را سرسری دید و گذر کرد. برای درست دیدن ابعاد مختلف گنبد سلطانیه باید یک صبح تا غروب زمان گذاشت.

دیدنی مهم دیگر زنجان، غار کتله خور نزدیک شهرستان خدابنده در حوالی زنجان است که جذابیت خاص خودش را دارد. این غار که از به هم پیوستن استالاکتیت‌ها و استالاکمیت‌ها ایجاد شده، یکی از غارهای آهکی به حساب می‌آید که رسوبات آهکی‌اش مناظر زیبایی را ایجاد کرده است. در بعضی از بخش‌های این غار، راه‌هایی برای دیدن باز شده است که مردم می‌توانند از این همه زیبایی لذت ببرند؛ ولی به‌نظر من این غار در بحث گردشگری آنقدر به مردم معرفی نشده است و جا دارد که گردشگران بیشتری را جذب کند.

اگرچه در تهران بزرگ شده‌ام، ولی من هم مانند بسیاری از تهرانی‌های دیگر، بسیار کم به سراغ دیدنی‌های شهرم رفته‌ام. من سال‌هاست که در کرج ساکنم. یعنی ۳۰ سال است که از کرج برای انجام فعالیت‌های ادار‌ی و هنری‌ام به تهران می‌آیم و بعد هم بازمی‌گردم. در این رفت و آمدهای کاری فرصتی برای گشتن در شهر و بازدید از آثار مختلفش در اختیارم قرار نمی‌گیرد.‌ کرج به عقیده من بیش از هر چیز، دیدنی‌های طبیعی زیادی دارد مانند جاده چالوس، منطقه کردان یا دیگر مناطق کوهستانی آن. در کرج بنای تاریخی خاصی جز کاروانسرای شاه عباسی سراغ ندارم.

و اما درباره سفر. معتقدم که هر جایی ویژگی مخصوص خودش را دارد. بعضی از مناطق طبیعتش زیباست مثل بعضی از جنگل‌های زیبای شمال یا بعضی روستاهای داخل جنگل که از جهات مختلفی قابل توجهند. بعضی از مناطق دریای زیبایی دارد‌ و جایی مثل کاشان ، یزد و اصفهان معماری سنتی و زیبایی دارند که چشمگیر است. ‌راستش را بخواهید، من بسیار کم سفر می‌روم. به ندرت سالی یک بار سفر می‌کنم. روحیه‌‌ام این طور را بیشتر می‌پسندد. خلاف بعضی‌ها که پنجشنبه به‌شمال می‌روند و جمعه بازمی‌گردند، من اصلا چنین سفرهایی را دوست ندارم یا بهتر است که بگویم فرصت چنین سفرهایی را ندارم. فرصت‌های خالی‌ام را در خانه با مطالعه پر می‌کنم و شب‌نشینی را بیش از سفر رفتن دوست دارم. در همان سفرهایی هم که دارم، اهل چادر زدن در خیابان نیستم. وقتی در چادر هستم، احساس می‌کنم، روی باد نشسته‌ام.

طبعا اگر به شهرستانی بروم، یا حتی اگر سفر خارج از کشور داشته باشم، هم به سراغ آثار تاریخی و موزه‌های آنجا می‌روم و هم به سراغ جاذبه‌های طبیعی. این دو بیش از هر چیز برای من جذابیت دارد. ‌من چون زیاد اهل سفر نیستم نمی‌توانم از دیدن منطقه‌ای که بسیار بکر و خاص بوده است، صحبت کنم؛ ولی یک‌بار با یکی از دوستانم که در تنکابن زندگی می‌کند،‌ به سراغ روستایی در دل جنگل رفتیم. چینش خانه و عبور از کوچه باغ‌هایش برایم بسیار جالب بود. ‌من بیشتر اهل مطالعه هستم و ‌گرچه سفرهای بیرونی‌ام کم است ولی کتاب‌هایم سیر و سفرهای زیاد درونی برایم داشته‌اند. گاه رمان‌ها من را به مناطق و ادوار مختلف سیر می‌دهند و گاه کتاب‌های تاریخی و تحقیقاتی.