پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

رولان بارت



      رولان بارت
گروه کتاب و رسانه

کولی، میسن (1376)، رولان بارت، ترجمه ی خشایار دیهیمی، تهران: نسل قلم.
زندگی رولان بارت، به گفته ی میسن کولی، دارای شرایطی بود که از او یک نویسنده بار آورد: تنهایی، فقر آبرومندانه و بیماری. در یک سالگی پدرش در یک نبرد دریایی کشته می شود و او کودکی اش را با مادر و مادربزرگش می گذراند. پس از چند سال به پاریس نقل مکان می کنند و مادراو با شغل صحافی هزینه ی زندگی را تامین می کند. علاقه ی وافر بارت به مادرش، که هم او و هم دیگران از آن بارها سخن گفته اند در تمام سال های زندگی اش دیده می شود. او در باره ی مادرش می نویسد:
«همواره گفته می شود که من بدین دلیل زیاد رنج می برم که همه ی عمرم را با او سپری کرده بودم؛ اما تمام رنج من به خاطر کسی است که او بود: و دلیلش این است که من با او که او بود زندگی می کردم. او بر مادر خوب بودن این صفت را هم علاوه کرده بود که آدمی یگانه بود. من همانند راوی پروستی در مرگ مادربزرگش باید بگویم:«من نه تنها اصرار دارم که رنج ببرم، بلکه اصرار دارم که به اصالت رنجم احترام بگذارم»؛ زیرا این اصالت انعکاس آن چیزی است که مطلقا در او کاستی ناپذیر بود، و بنابراین برای همیشه از میان رفته است. همیشه می گویند شیون وعزاداری، با رنج تدریجی اش، اندک اندک درد را از میان می برد؛ نتوانسته ام و نمی توانم این را باور کنم؛ زیرا به نظر من، زمان، احساس غبن را از میان می برد (دیگر گریه نمی کنم)، فقط همین. از نظر باقی چیزها، همه ی چیزها همانطور بی حرکت مانده است. زیرا آنچه از دست داده ام یک چهره یا شخصیت (مادر) نبوده است، بلکه هستی و وجودی را از کف داده م؛ و نه هستی یا وجود بلکه کیفیتی (روحی) را از دست داده ام: نه چیزی صرفا جبران ناپذیر بلکه جایگزینی ناپذیر. می توانم بی مادر سر کنم (چنانکه همه ی ما دیر یا زود می کنیم)؛ اما آنچه از زندگی ام مانده است مطلقا و کاملا کیفیت ناپذیر(بی کیفیت) خواهد بود.» (اتاق روشن)

رولان بارت در نقد ادبی و تحلیل جریان ها و پدیده های فرهنگی و اجتماعی معاصر از رهبران جنبش ساختارگرایی بود. بسیاری از حوزه ها، چون انسان شناسی،ادبیات، فلسفه، اسطوره شناسی، سیاست، معنا شناسی، زبان شناسی و .. تفکر بارت را شکل می دهند که در آثار او تاثیر این حوزه ها را شاهدیم.

بارت در سن 65 سالگی، در حالی که استاد کلژ دوفرانس و در بالاترین مرتبه در نظام آکادمیک فرانسه بود، در یک حادثه ی رانندگی آسیب دید و یک ماه بعد، که بسیاری معتقدند به دلیل غم و اندوه زیاد ناشی از مرگ مادر، مرد. او در میان دیگر ساختارگرایانی چون کلود لوی – استروس، ژاک لاکان، میشل فوکو و به عنوان نویسنده ای با قلمی جذاب و گیرا و در عین حال پیچیده از جمله نویسندگان و اندیشمندان و منتقدانی است که تاثیر عمیقی در بسیاری از حوزه های پس از خود بر جای گذاشت.

کتاب میسن کولی درباره ی بارت، کتاب کم حجمی است که در مجموعه کتاب های نسل قلم، کتاب هفتاد و نهم این مجموعه، با ترجمه ی  خشایار دیهیمی به انتشار رسیده است. میسن کولی که در این کتاب آراء و اندیشه های بارت و معرفی آثار او را به رشته ی تحریر درآوره است، درباره او درپاره ای از کتاب می نویسد:
«با آن که بارت نخست در مقام نظریه پرداز و منتقد به شهرت رسید، اما او همواره در وهله ی نخست نویسنده ای بود که دنبال چیزهایی می گشت که درباره شان بنویسد. برای او سبک هم دست کم به همان اندازه ی اندیشه اهمیت داشت. او حتی در اوج مناقشات و مباحثات و جدلهایش، از شیوه ی «تروریستی» رایج در بحث های روشنفکران پاریسی خود را دور نگه می داشت، و برای همین آثار جدلی او را هنوز هم می توان خواند و از طراوتشان لذت برد، زیرا عاری از مناقشات کهنه و پیش پا افتاده هستند. سخن او نوعی شکل هنری بسیار شخصی دارد که آکنده از جعل ها و جسارت های شکلی است. او جذابترین، دسترسی پذیرترین، و خواندنی ترین نویسنده در میان سرآمدان اندیشه ی «نوین» فرانسوی است. سبک او پرظرافت، نرم و منعطف و شوخ و شنگ، و پر از نوآوری های کلامی است؛ واژه هایی که او جعل می کند و ابهام ها و دو پهلویی های سخنش معنای خود را به راحتی باز می نمایند، بی آنکه زحمت فکری طاقت فرسایی بر خواننده تحمیل کنند. او حتی در اوج نامتعارف بودنش، ادب و لطفی دارد که خواننده را خلع سلاح می کند.» (ص:74)

::

پرونده ی رولان بارت در انسان شناسی و فرهنگ:
http://anthropology.ir/node/2761

::