شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

درهم ریختگی دیدگاهی و زمانی


درهم ریختگی دیدگاهی و زمانی

نگاهی به مجموعه داستانی «سفر خاک»

اولین مجموعه داستان ابراهیم مهدی زاده که توسط نشر ثالث به‌تازگی به بازار کتاب راه یافته است«سفر خاک»نام دارد. مجموعه شامل سیزده داستان رئال است که عمدتا همسو با تجربه زیست محیطی نویسنده ، با حال و هوای جنوبی نوشته شده است.

حضور اصطلاحات جنوبی مانند «غراب ،دوسه، خورزو »که گاه احتیاج به پانوشت دارد و گاه در متن قابل بازگشایی معنایی است؛ همچنین بیان باور بومی‌چون « آدم بیکار شریک کار شیطونه»(ص۵۶ و ۴۷)توسط شخصیت‌های داستان‌‌های«نخل، شب کور»گویای این مدعاست.نویسنده به غیر از در نظر گرفتن فضا، مکان و زبان جنوبی برای روایت داستانی به بنمایه‌‌های مشترک متنی دیگر نیز توجه داشته است.غم،فقر،تنهایی،واماندگی، تباهی،مرگ و جبر ازمسائلی است که شخصیتهای اغلب داستان‌‌ها با آن دست به گریبان هستند.

چه این جبر مربوط به جبر سرنوشتی شود که دختر ۱۳ساله خلیفه را به کویت می‌فرستد(خلیفه) و چه جبر زیست محیطی که زن جابر را مجبور به کار در مرده شور خانه می‌کند(مهمان) جبری قانون مدارانه که مرد را راهی سفر برای یافتن شناسنامه و دفن پدر می‌کند( سفر خاک)جبر قانونی و محیطی که زن بارو را بر خلاف میل باطنی به سوی وکیل می‌کشاند( طاق خونی) جبر اجتماعی که یوسف را به جان شمیل می‌اندازد تا بیانگر این مطلب باشد که، در نظام سرمایه‌داری که انسان در حد یک شی و وسیله کار محسوب می‌شود،چگونه ساختار‌‌های اقتصادی می‌تواند ابعاد انسانی را کوچک کرده و آن را در حد یک ابزار کار به نمایش در آورد.

پس پر بیراه نیست که گفته شود در جامعه آبادان رو به صنعتی شدن، فردی مناسب تر است که از توانایی جسمی‌و بدنی بهتری برخوردار باشد.«خدا خوشش می‌آد آدمی‌۴۰ ساله مرده‌شوری کنه و بدون یه‌قرون بیرونش کنند و بعد....

از دیگر موتیف‌‌های تکرار شونده در مجموعه باید به حس نوستالژیک شخصیت‌ها نسبت به گذشته اشاره کرد و گفت که اغلب شخصیت‌های مجموعه به لحاظ ذهنی با حسی نوستالژیک از گذشته ای یاد می‌کنند که در حالشان تاثیر گذار و متجلی است. در داستان «غراب» راوی به غیر از روایت تحویل دادن عادل و برگشت دوباره او به منزل بی بی، از خاطرات خوشش با یوسف می‌گوید. در داستان کاموا زن با مرور عکس‌‌ها به گذشته‌‌های دور سفر می‌کند. در غربال بندان با کنکاش ذهنی مردی روبه‌رویم که با یاد آوری گذشته به فکر یافتن علت اصلی جدایی است.همچنین حضور گذشته را می‌توان در تگ‌گویی‌‌های مرد داستان خلیفه مشاهده کرد.

داستانی که فقط واگویه‌‌های یک پیرمرد در حال ماهیگیری است و قصه خاصی را به‌همراه ندارد.

اما در کنار این بنمایه‌‌ها آنچه که باید مورد بررسی قرار گیرد درهم‌ریختگی دیدگاهی و زمانی در داستان‌هاست.در داستان کاموا بعد از یک صفحه توصیف محیط و فضا خواننده با پیر زنی در قطار آشنا می‌شود که دچار عدم ارتباط عمیق عاطفی با شوهرش است. او با بافتن و شکافتن چند باره بافتنی،با حرف نزده ای که بیخ گلویش مانده،با عصبانیتی که در حرکت تند میله‌‌ها آشکار می‌شود،تنهایی و عدم حضور فرزند در زندگی اش را برای خواننده بر ملا می‌کند. تنهایی که با حضور دخترک و مرور آلبوم بیشتربروز پیدا می‌کند. پیر زن با مرور عکس‌‌ها و خاطراتش به گذشته ای قدم می‌گذارد که در آن نیز مانندحالش تنها و در حال بافتن است. همانطور که از خلاصه داستان برمی‌آید، نویسنده داستان را در دو سطح زمانی(حال اکنون در قطار- گذشته در خانه) بازگو می‌کند.این فلاش‌بک طولانی و عدم بازگشت به‌حال؛به‌اعتقاد نگارنده هم بانی درهم ریختگی بی‌دلیل زمانی و هم باعث جدا کردن خواننده از حال داستان است که اثر تصادف ایجاد می‌شود.

تصادف قل‌خوردن کاموایی از یک کابین و سر در آوردن آن ازکابین دیگر «گلوله کاموا مانند توپ بازی به رقص در آمد و از کوپه بیرون سرید و از راهروی باریک گذشت ....گلوله کاموا که رقص کنان راهرو را طی می‌کرد کنار در کوپه آخر ایستاد.» در داستان «ناماروپا» این دوگانگی در زاویه دید بروز پیدا می‌کند. دیدگاه دوم شخص ناگهان بی علت تبدیل به اول شخص می‌شود و بعد از دیالوگ دوطرفه طولانی باز بی‌دلیل خواننده با دوم شخص روبه‌رو است.

از طرف دیگر باید متذکر شد، انتخاب دیدگاه « دوم شخص» در صورتی الزامند است و به‌کار می‌آید که راوی خود قادر به گفتن و روایت کردن نباشد.

وقتی نویسنده از این دیدگاه می‌تواند بهره ببرد که یا راوی قهر کرده باشد یا کودکی باشد که قادر به تکلم و روایت منظم نباشد یا وجدانی باشد که بخواهد به شخصیت نهیب بزند و از طریق دیدگاه دوم شخص وجدان گناهکار او را بیدار کند تا شخصیت به تشرف فکری برسد. در حالی که می‌بینیم هیچ یک از اصول ذکر شده برای روایت (ناماروپا) از سوی نویسنده در نظر گرفته نشده و راوی با «گفتم ،گفت‌‌ها» حضور فعالانه خود را به رخ می‌کشاند. به امید دقت نظر بیشتر مهدی زاده در انتخاب زاویه دید و کارهای جدیدش .

فرحناز علیزاده