چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

چرا هیچ کس به فکر مردم پاکستان نیست


چرا هیچ کس به فکر مردم پاکستان نیست

سازمان ملل متحد میزان ویرانی های به بارآمده سیل اخیر در پاکستان را بسیار بیشتر از خرابی های سونامی سال ۲۰۰۴, زلزله ۲۰۰۵ پاکستان و زلزله سال ۲۰۱۰ در هائیتی اعلام کرده است

سازمان ملل متحد میزان ویرانی‌های به بارآمده سیل اخیر در پاکستان را بسیار بیشتر از خرابی‌های سونامی سال ۲۰۰۴، زلزله ۲۰۰۵ پاکستان و زلزله سال ۲۰۱۰ در هائیتی اعلام کرده است. اما با گذشت ۴ هفته از وقوع سیل در پاکستان کمک‌های بشردوستانه به سازمان ملل متحد، سازمان‌های غیردولتی و دولت پاکستان بسیار کم و در عین تعجب با بی‌میلی کشورهای مختلف روبه‌رو شده است.

پس از وقوع زلزله در هائیتی، حدود ۳ میلیون آمریکایی با استفاده از گوشی‌های همراه خود هرکدام ۱۰ دلار به صلیب‌سرخ کمک مالی کردند که این کمک‌ها در مجموع به ۳۱‌میلیون دلار رسید. اما برای کمک به سیل زدگان پاکستانی تنها ۱۰ هزار دلار پول جمع‌آوری شده است. میزان پول اهدایی به هر فرد آسیب‌دیده در سونامی سال ۲۰۰۴ مبلغ ۱۲۴۹ دلار، برای زلزله هائیتی در سال ۲۰۱۰ مبلغ ۱۰۸۷ دلار و حتی برای زلزله‌زدگان پاکستان در سال ۲۰۰۵ نیز این رقم حدود ۳۸۸ دلار بود. اما تاکنون برای هر فرد آسیب‌دیده در سیل اخیر پاکستان تنها ۱۶ دلار کمک شده است.

● واکنش نامتناسب جهانی

اما سوال اصلی این است که چرا هولناک‌ترین پدیده طبیعی در سال‌های اخیر با واکنش مناسبی از سوی جامعه جهانی روبه‌رو نشده است؟ در این مورد ما تنها با فقدان یک نظریه مناسب روبه‌رو نیستیم، بلکه عدم استقبال جامعه جهانی از کمک به آسیب‌دیدگان پاکستانی بیشتر به خاطر دلزدگی کمک‌کنندگان مالی از کشور پاکستان است.

این دلزدگی براثر حکومت فاسد پاکستان به‌وجود آمده که به هیچ عنوان حکومت قابل اعتمادی نیست. دلیل دیگر آن شاید این باشد که قربانیان سیل اخیر، بیشتر مسلمان هستند. یکی دیگر از دلایل واکنش سرد جهانیان این است که بسیاری فکر می‌کنند یک قدرت هسته‌ای باید بتواند از خود دفاع کند. از سوی دیگر ابعاد ویرانی‌های سیل اخیر نیز به مرور زمان روشن می‌شود. مشکلات اقتصادی دولت‌ها و آثار بحران مالی جهانی نیز در عدم کمک‌رسانی سریع به مردم پاکستان تاثیرگذار است.

در واقع تمام این مواردی که به آن اشاره شد، می‌تواند دلیل واکنش نامتناسب جامعه جهانی به سیل‌زدگان اخیر پاکستان باشد. اما دلیل اصلی که موجب شده هنوز توجه کافی و کمک متناسب با ویرانی‌های اخیر صورت نگیرد، خود کشور پاکستان است. اگر این اتفاق در هر کشور دیگری می‌افتاد، بدون شک جهانیان نیز از دریچه و زاویه بشردوستانه به آن نگاه می‌کردند. اما پاکستان را نمی‌توان به‌هیچ عنوان کشوری عادی در نظر گرفت. وقتی قربانیان حوادث طبیعی شهروندان هائیتی یا سریلانکا هستند ـ کشورهایی که حتی دارای حکومت باثبات نیستند ـ اروپایی‌ها وآمریکایی‌ها بسرعت به کمک آنها می‌شتابند. اما در این مورد، کمک به سیل‌زدگان تحت‌الشعاع تصورات قبلی جهان غرب از پاکستان قرار گرفته است.

● کشوری با پیچیدگی‌های زیاد

پاکستان کشوری است که هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند همه چیز را در مورد آن می‌داند، اما بدون شک همه افراد به اندازه کافی درمورد این کشور دارای اطلاعات با ارزشی هستند که می‌توانند با استناد به آن، خود را کارشناس مسائل پاکستان بدانند. اگر شما کارشناس کنترل تسلیحات باشید، در مورد پاکستان نیز می‌توانید صاحب‌نظر باشید. اگرکارشناس تروریسم هستید، درمورد پاکستان نیز صاحب‌نظر خواهید بود. کارشناس امور هند هستید؟ پس کارشناس مسائل پاکستان نیز می‌توانید باشید. اگر در یک اتاق فکر، دانشگاه یا روزنامه در حوزه جنوب آسیا مشغول فعالیت هستید، بدون شک کارشناس پاکستان به حساب می‌آیید. آیا از والدین خود برای فرستادن شما به مدرسه نامناسب ناراحتید؟ شک نکنید که متخصص امورپاکستان هستید!

این حجم وسیع تخصص و آگاهی در مورد پاکستان تصویری هولناک از وضعیت این کشور پیش روی ما می‌گذارد. ترس از تروریسم، نگرانی در مورد یک کشور دارنده سلاح هسته‌ای و هراس از دستگاه اطلاعاتی که خودسرانه عمل می‌کند، اینها همگی بیانگر این موضوع است که پاکستان در چند سال اخیرمایه دردسر بسیاری از کشورهای جهان شده است.

اشتباهات حکومت پاکستان از یک‌سو و پوشش نامتعادل و مغرضانه رسانه‌های جهان از حوادث و اخبار هند همواره موجب ارائه چهره‌ای نامطلوب از پاکستان شده است. شما همواره می‌توانید به وفور اخباری در مورد حوادث نامطلوب، گروه‌های افراطی و سنت‌های خاص در پاکستان بشنوید. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۷ جسد باب وولمر، مربی انگلیسی تیم ملی کریکت پاکستان در اتاق یکی از هتل‌های اسلام‌آباد پیدا شد. بلافاصله تمام مطبوعات جهان به این موضوع اشاره کردند که احتمالا یکی از اعضای تیم، مربی خود را به قتل رسانده است. متاسفانه این، آن تصویری است که از پاکستان امروزی در اذهان و افکارعمومی جهان وجود دارد.

البته برخلاف کسانی که به نظریه توطئه اعتقاد دارند، بدگمانی و سوءظن موجود در مورد پاکستان طرحی از پیش برنامه‌ریزی شده نیست. شرایط به‌وجود آمده تنها نتیجه حوادثی است که اتباع این کشور چند سال اخیر در شکل‌گیری آن دخالت داشته‌اند. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر دیگر هیچ‌کس دوست ندارد کشوری بی‌ثبات در منطقه جنوب آسیا و آسیای میانه به‌وجود آید.

متاسفانه نخبگان پاکستانی نیز تمایل چندانی از خود برای بهبود شرایط کشورشان نشان نمی‌دهند. حال به نظرمی رسد طبیعت نیز با تغییر چهره این کشور سرناسازگاری پیدا کرده است. سیل‌های اخیر سومین فاجعه انسانی است که طی سال‌های گذشته این کشور را با بحران روبه‌رو کرده است. زلزله سال ۲۰۰۵ و آوارگی هزاران پاکستانی در دره سوات در سال ۲۰۰۹ دو نمونه دیگر از حوادثی است که موجب ویرانی این کشور شده است.

هر چند حمایت بین‌المللی در کاهش آثار مخرب این حوادث تاثیرگذار بود، اما بسیاری بر این نکته تاکید دارند که این خود جامعه مدنی و حکومت پاکستان بود که بارسنگین خرابی‌ها را به دوش کشید‌. اما سیل‌های اخیر شرایط بازی را در پاکستان تغییر داده است و این کشور دیگر نمی‌تواند به وضعیت سابق خود بازگردد. سال‌ها زمان لازم است تا دولت پاکستان بتواند برفقر، بیماری و مرگ غلبه پیدا کند. از سوی دیگر هزینه بازسازی و پاکسازی کانال‌ها، بزرگراه‌ها و تاسیسات آبرسانی بسیار فراتر از حد تصور است. در واقع بازسازی زیرساخت‌های حیاتی پاکستان مهم‌ترین چالش پیش روی حکومت این کشور خواهد بود.

● مردمی سیل‌زده

۲هفته پیش من دیداری از روستای پشتون غاری در ایالت خیبرپاختون خوا یکی از روستاهای نسبتا مرفه پاکستان داشتم. بازماندگان سیل اخیر از کمک‌های مقامات پاکستان رضایت داشتند، هر چند در میان ساکنان این روستا نیز یاس و سرخوردگی غیرقابل تصوری موج می‌زد چراکه تمام دام وگله‌های روستاییان زیر گل و لای مدفون شده بودند. در واقع گله‌ و دام تنها دارایی و منبع درآمد این روستاییان محسوب می‌شود. این حقیقت که مردم کشورهای دیگر دولت پاکستان را دوست ندارند، هیچ‌گاه نباید مسائل بشردوستانه و درد و رنجی را که مردم سیل‌زده پاکستان با آن دست و پنجه‌نرم می‌کند تحت‌الشعاع قرار دهد.

داشتن رویکردی انتقادی در قبال سیاستمداران پاکستانی و اعتقاد به بی‌کفایتی آنها امری کاملا عادی است. نگرانی‌های موجود درمورد این‌که سازمان اطلاعات پاکستان نیز از اختیارات گسترده‌ای برخورداراست یا این‌که هنوزهم این سازمان از طالبان در افغانستان حمایت می‌کند، کاملا قابل درک خواهد بود. از سوی دیگر برخی اظهارنظرها مبنی بر این‌که چند صد تروریست القاعده و طالبان می‌توانند کنترل پاکستان را ـ که دارای ۷۵۰ هزار نیروی مسلح است ـ در دست بگیرند نیز امری غیرقابل قبول و افراطی است.

اما آیا کشاورزان پشتون غاری، مظفراه، دراغازی خان، شکارپور و سکور مسوول این حوادث هستند؟ آیا آنها باید تاوان ترس و واهمه جهانیان از اقدامات دولت پاکستان را بپردازند؟ ۲۰ میلیون هم‌اکنون درصدد یافتن مکانی خشک برای خوابیدن، تکه نانی برای خوردن و قطره آبی برای نوشیدن هستند و سوال‌هایی که هم‌اکنون ما آنها را در ذهن داریم به سیاستمداران و مقامات امنیتی مربوط می‌شود.

پاکستان در این چند سال اخیر فاقد یک رهبری منسجم و اخلاق مداربوده است، اما مجازات میلیون‌ها مردم بیچاره و آواره پاکستان بدترین شیوه ممکن برای مبارزه با فساد و تزویر حاکمان این کشور است. نمی‌توان گفت مردم بی‌خانه، گرسنه و درمانده پاکستان نیزبخشی از توطئه مقامات اطلاعاتی پاکستان برای سرکیسه کردن مردم جهان هستند. هم‌اکنون انسانیت و وجدان همه ما در معرض یک آزمون بزرگ قرار گرفته است. بنابراین به هیچ‌عنوان سعی نکنید در این شرایط از مقامات سیاسی پاکستان انتقام بگیرید. این اقدام بسیار غیراخلاقی و غیرانسانی است. هم‌اکنون تنها زمان طرح یک پرسش است و آن هم این‌که چگونه می‌توانیم به مردم پاکستان کمک کنیم؟

مجله فارن پالسی

مترجم: علیرضا ثمودی