پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
رفت و آمد فرستادگان قریش و رد و بدل پیامهای صلح

قرشیان که تصمیم گرفته بودند به هر قیمتی شده نگذارند پیغمبر اسلام به آن صورت وارد مکه شود و آن را برای خود خواری و ذلت و ننگ میدانستند و میگفتند: اگر محمد بدین ترتیب به مکه در آید صولت و قدرت ما در نزد عرب شکسته خواهد شد و حرمت ما از میان خواهد رفت، با لشکری انبوه از مکه بیرون آمده بودند و پیغمبر اسلام نیز همه جا با گفتار و رفتار خود میخواست بفهماند که برای جنگ با قریش بیرون نیامده و جز انجام مراسم عمره و طواف و قربانی منظور دیگری ندارد، از این رو وقتی بدیل بن ورقاء خزاعی، مکرز بن حفص و حلیس بن علقمه رئیس«احابیش» و به دنبال همه عروة بن مسعود ثقفی که شخصیتبزرگی بود به نزد رسول خدا (ص) آمدند و با آن حضرت مذاکره کرده و هدف او را از این سفر و آمدن تا پشت دروازه مکه میپرسیدند پاسخ همه را به یک گونه میداد و به طور خلاصه به همه میفرمود:
- ما برای جنگ نیامدهایم بلکه منظورمان زیارت خانه خدا و انجام عمره است، سپس میخواهیم این شتران را قربانی کرده گوشت آنها را برای شما واگذاریم و باز گردیم!
فرستادگان که این سخنان را میشنیدند و وضع مسلمانان را نیز مشاهده میکردند که همگی در حال احرام هستند و اسلحهای جز یک شمشیر که آن هم در غلاف است همراه نیاوردهاند و شتران را نیز که همگی نشانه قربانی داشتند از نزدیک میدیدند خشمناک به سوی قریش باز میگشتند و هر کدام به نوعی آنها را ملامت کرده و به دفاع از مسلمین برخاسته و میگفتند:
- چرا مانع زیارت زائرین خانه خدا میشوید؟ و چرا هر آدم بینام و نشانی حق دارد به زیارت خانه خدا بیاید ولی زاده عبد المطلب با آن همه عظمت و شرافت خانوادگی و دودمان سادات مکه حق زیارت ندارد؟ ما از نزدیک مشاهده کردیم که اینان لباس جنگ نپوشیده و هر کدام دو جامه احرام بیش در تن ندارند، شتران قربانی را که همگی علامت قربانی داشتند و در اثر طول کشیدن زمان قربانی کرکهای خود را خورده بودند به چشم خود دیدیم! چرا دست از لجاجت و کینه توزی بر نمیدارید؟
چرا مانع زیارت زائرین خانه خدا میشوید؟ و چرا هر آدم بینام و نشانی حق دارد به زیارت خانه خدا بیاید ولی زاده عبد المطلب با آن همه عظمت و شرافت خانوادگی و دودمان سادات مکه حق زیارت ندارد؟ ما از نزدیک مشاهده کردیم که اینان لباس جنگ نپوشیده و هر کدام دو جامه احرام بیش در تن ندارند، شتران قربانی را که همگی علامت قربانی داشتند.قریش در محذور سختی گرفتار شده بودند، از طرفی ورود مسلمانان را به مکه که دشمنان سر سختخود میدانستند و بزرگان و پهلوانان نامی آنها به دست ایشان کشته شده بودند برای خود بزرگترین ننگ و شکست میدانستند و حاضر نبودند به چنین خفت و خواری تن دهند و زبان شماتت عربها را به روی خود باز کنند، از سوی دیگر روی هیچ قانونی حق نداشتند از زایرین خانه خدا - هر کس که باشد - جلوگیری کنند و او را از انجام مراسم عمره یا حجباز دارند، از این رو در کار خود سخت متحیر بودند.
بخصوص که بسختی مورد اعتراض و انتقاد فرستادگان خود نیز قرار گرفته بودند تا آنجا که بیم یک اختلاف داخلی و محلی نیز میان آنها میرفت. حلیس بن علقمه - رئیس احابیش - وقتی از نزد محمد (ص) بازگشتبه قریش گفت: به خدا سوگند اگر جلوی محمد را رها نکنید و مانع زیارت او شوید من با شما قطع رابطه خواهم کرد و احابیش را از دور شما پراکنده خواهم ساخت.
و نیز عروة بن مسعود ثقفی - که مورد احترام همه قریش بود - وقتی از نزد رسول خدا (ص) بازگشت و به چشم خود دیده بود که پیغمبر اسلام چه احترام و عظمتی در نظر مسلمانان دارد تا آنجا که اگر تار مویی از سر و صورت او بر زمین میافتد فورا آن را از زمین برداشته و نگهداری میکنند و یا در وقت وضو نمیگذارند قطره آبی ازوضوی آن حضرت بر زمین بریزد و هر قطره آن را شخصی از آنها برای تبرک میبرد و به سر و صورت و بدن خود میمالد. به قریش گفت:
- ای گروه قریش من به دربار پادشاهان ایران و امپراتوران روم و سلاطین حبشه رفتهام و چنین احترامی که پیروان محمد از او میکنند در هیچ کدام یک از دربارهای آنها ندیدهام و با این ترتیب هرگز او را تسلیم شما نخواهند کرد و از دورش پراکنده نخواهند شد، اکنون هر فکری دارید بکنید! و هر تصمیمی که میخواهید بگیرید!
رسول خدا(ص)نیز که مامور به جنگ نبود، میکوشید تا کمترین بهانهای برای جنگ به دست قریش ندهد و به هر ترتیبی شده میخواست خونی ریخته نشود و شمشیری کشیده نشود و حرمت ماه محرم شکسته نگردد، و اگر چنین کاری هم میشود از طرف قریش شروع شود تا آنها متهم به نقض حرمت ماه حرام گردند نه مسلمانان.
● اسارت مکرز بن حفص به دست مسلمانان
قرشیان که سخت در محذور افتاده بودند مکرز بن حفص را که به شجاعت و بیباکی معروف بود با چهل پنجاه نفر از سوارکاران ورزیده مامور کردند تا در اطراف لشکر مسلمانان جولانی بزنند و اگر بتوانند کسی را از ایشان دستگیر ساخته به نزد قریش ببرند تا گروگانی از مسلمانان در دست قریش باشد و بلکه از این راه بتوانند پیشنهادهای خود را برایشان بقبولانند، اما مکرز و همراهان نیز نتوانستند کاری انجام دهند و همگی به دست نگهبانان لشکر اسلام اسیر گشته و آنها را به نزد پیغمبر اسلام بردند و رسول خدا (ص) به همان جهت که مامور به جنگ نبود دستور داد آنها را آزاد کنند و با اینکه آنها پیش از اسارت خود به سوی مسلمانان تیراندازی کرده و آزار زیادی رسانده بودند و حتی به گفته برخی: یکی از مسلمانان را نیز به نام ابن زنیم به قتل رسانده بودند، به دستور پیغمبر، همگی آزاد شده سالم به سوی قریش بازگشتند.
کتاب: زندگانی حضرت محمد(ص)
نویسنده: رسولی محلاتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست