دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بازی با نظام قضایی


بازی با نظام قضایی

درباره فیلم «وکیل لینکلن سوار»

«وکیل لینکلن سوار» اقتباسی سینمایی از کتاب پرفروش مایکل کانلی، پلیسی-جنایی‌نویس برجسته آمریکایی است که نوزدهمین کتاب او محسوب می‌شود. کانلی سال‌ها در روزنامه لس‌آنجلس تایمز، خبرهایی با موضوع‌های جنایی-پلیسی می‌نوشت. تقریبا در اکثر آثار این نویسنده، حوادث حول محور یک کارآگاه خیالی در پلیس لس‌آنجلس به نام «هری باش» می‌گردد. در رمان هیجانی-قضایی «حکم برنجی» که مبنای فیلم وکیل لینکلن سوار قرار گرفته، وکیل دیگری به نام «میکی‌هالر» که از سری دیگر کتاب‌های کانلی است با کارآگاه «هری باش» روبه‌رو می‌شود.

در فیلم «وکیل لینکلن سوار» به کارگردانی براد فرمن، میکی هالر (متیو مک‌کاناهی) وکیل قهرمان کتاب‌های مایکل کانلی، موکل ثروتمندی از یک خانواده مشهور پیدا می‌کند که دفاع از پرونده اتهام تجاوز جنسی او در ابتدا ساده به نظر می‌رسد اما به چرخش‌های غیرمنتظره‌ای در روند قصه منجر می‌شود که مخاطره‌آمیز جلوه می‌کند. پس از آنکه وکیل به حقیقتی تازه و غیرقابل پیش‌بینی درباره موکل ثروتمندش دست پیدا می‌کند، مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. این فصل از فیلم، با بهره‌گیری از مونتاژ سریع در لحظه‌های دراماتیک قصه و نیز با قطع‌های سریع نماهای فلاش بک، در هم آمیخته شده و فیلم را دیدنی‌تر می‌کند.

متیو مک‌کاناهی در نقش وکیل لینکلن سوار، رایان فیلیپ در نقش موکل دردسر ساز، خواننده پرفروش موسیقی کانتری تریس اتکینز در نقش دلال پرونده‌ها، ماریسا تومی شخصیت اصلی زن فیلم و ویلیام اچ میسی در نقش کارآگاه خصوصی و همکار وکیل در فیلم حضور دارند.

متیو مک‌کاناهی شخصیت پیچیده‌ای را در فیلم ارایه می‌کند که لزوما برای مخاطب دوست داشتنی نیست. فیلمنامه نویس تعمدا اصراری ندارد که تماشاگر این شخصیت را دوست داشته باشد و با او همذات پنداری کند ولی فیلمساز از جذابیت درونی مک‌کاناهی برای کشاندن مخاطب به محدوده جاذبه مغناطیسی شخصیت، استفاده به جا و مناسبی می‌کند.

میکی هالر که همیشه در بطن نظام قضایی حضور فعالی داشته، تمام تلاش خود را انجام می‌دهد تا به مخاطب بفهماند که نظام قضایی آن چیزی نیست که تصورش را می‌کرده است. این وکیل در لایه‌های زیرین این نظام، خودش را به قطره‌ای از آن روغنی تشبیه کرده که چرخ نظام قضایی را می‌چرخاند و در عین حال وکالت را شغل غرور آمیزی برای خود نمی‌داند. او به خوبی می‌داند که نظام قضایی را چگونه بازی دهد که به نفع خودش و موکل‌هایش بچرخد. میکی هالر، وکیل سختکوش، اتومبیل لینکلن خود را به یک دارالوکاله سیار تبدیل کرده و بین ۴۰ دادگاه مختلف که در شهر لس‌آنجلس پراکنده‌اند، همیشه در رفت و آمد است و همین امر فرصتی به سازنده اثر می‌دهد که شهر لس‌آنجلس را از زاویه‌ای دیگر به تصویر بکشد فیلمساز تصمیم داشته لس‌آنجلس را به تصویر بکشد، اما شهری که آن را لس‌آنجلس دیگری می‌داند. شهر بزرگ و پر زرق و برق لس‌آنجلس که بیشتر مردم آن را از طریق دیدن فیلم‌های مختلف می‌شناسند، در واقع یک جهان گمشده است؛ مکانی با جمعیتی چندگانه و متشکل از جوامع مختلف و دارای جاذبه‌های دیدنی فراوان.

اتومبیل وکیل در واقع نمادی است از شخصیت سرسخت، پرتلاش و منزوی او که در داخل محفظه‌ای فولادی در خیابان‌ها و بزرگراه‌های شهر پرسه می‌زند و به عبارتی دیگر سعی می‌کند بین خود و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، فاصله بیندازد.

میکی هالر وکیل، چاره‌ای ندارد جز اینکه برای پذیرفتن موکل جدید از میان آدم‌های شرور و تبهکار شهر به موجودی جیب آنها نگاه کند، نه حقیقت بی‌گناهی آنها. هالر دنبال پرونده‌هایی که او را از نظر اخلاقی رستگار کند، نیست و هدفی جز تامین هزینه‌های زندگی‌اش ندارد و به همین دلیل در دنیای زیرزمینی تبهکاران‌گیر افتاده است.

«وکیل لینکلن سوار» فیلمی تماشایی است و دارای سبک بیان بصری خاصی برای بازگو کردن قصه‌ای غنی و پرپیچ و خم. فیلم به‌خاطر نحوه بازگو کردنش، مخاطب را تا به انتها علاقه‌مند و درگیر نگه می‌دارد. این اثر در تصویری که از زندگی در سطح خیابان‌های لس‌آنجلس و آدم‌های گوناگون شهر به دست می‌آورد، دارای دید یگانه و منحصر به فردی است. رمان پرفروش کانلی را به سبک فیلم‌های لس‌آنجلسی نوآر (سیاه) تبدیل کرده است. مایکل کانلی نویسنده کتاب، با خواندن رمان‌های نوآر «ریموند چندلر» در دانشگاه به کار رمان‌نویسی روی آورد و فیلم نیز سعی می‌کند به فضای رمان‌های سیاه چندلر وفادار بماند.

درام قضایی «وکیل لینکلن‌ سوار» سرشار از تعلیق و هیجان است و بیشترین عامل موفقیت‌اش را مدیون داستان‌گویی ماهرانه‌اش است. این فیلم با استقبال گسترده تماشاگران مواجه شده و در رده دوم جدول فروش در سینماهای آمریکای شمالی قرار گرفته و بدین ترتیب توانسته است لقب موفق‌ترین فیلم دادگاهی که تاکنون ساخته شده را به خود اختصاص دهد.

محمد حمیدی