دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
باندیسم و رسانه و نقد
حالا شروع می کنیم تا درباره باندیسم همچون یک بیماری که از کنش عقب مانده جامعه به شیوه عمل قدرت و از آن جا حتی به عمل نهادهای نقد و رفتار روشنفکر( شبه روشنفکری ) ما بدل می شود حرف بزنیم . به ویژه درباره روابط مافیایی و مطبوعات و نقد امروزی . حقیقت دارد ! هم بنا به تجربه و هم عقلا قابل فهم است که در یک جامعه معین ، پدیده های گوناگون اجتماعی ، کنش اجتماعی ، سرشت نهادها و حیات تاریخی رخدادها با هم پیوسته اند و همه چیزهای اساسی به هم شباهت می برند و با هم جورند . تنها باید سعی کرد همه وجوه چند گانه پدیده ای را با هم دید ، نیک و بدش را و جنبه های ضعف و قدرتش را .
مطبوعات به عنوان یکی از ارکان اصلی مشروطه ، اولا محصول جامعه مدرن و پیروزی انقلاب های دموکراتیک غربی است ، ثانیا نقش مهمی در تاریخ مبارزه برای توسعه مدنی و رشد آزادی و دفاع از حقوق فردی و اجتماعی مردم داشته و ثالثا همواره قدرت های دیکتاتوری از زمان ناصرالدین شاه به بعد کوشیده اند ، قانون و دستاوردهای انقلابها و جنبش ها را برای آزادی مطبوعات زیر پا بگذارند و مطبوعات را به ابزار قدرت و ابلاع خواست خود بدل سازند . مطبوعات بند و بست چی ، تحریف گر ، باندیست که از روابط پشت پرده ، توطئه گری ؛ پنهان کاری و نهان روشی و عدم شفافیت برای اغراض غیر قانونی و استبدادی و خدمت به قدرت و اجنبی سود جسته اند در تاریخ ما کم نبوده اند .
در جامعه آزاد ، حکومت ، مثل هر نهاد غیر دولتی حق دارد ارگان های خود را داشته باشد و هر روزنامه حزبی چون نشریه غیر حزبی حق حیات شفاف دارد و قادر است علنا از معتقدات خود دفاع کند ، اما در جامعه بسته ، قدرت با نفی آزادی رسانه ها ، به سرکوب مطبوعات آزاد می پردازد ، سپس می کوشد رسانه گوش به فرمان خود را رسانه آزاد ، ملی و عمومی معرفی کند .
گفتمان قدرت و حقیقت ، به معنی تکثیر حقیقت قدرت در سراپای جامعه است . از این روست که در کشورهای دیکتاتوری جهان سومی نظیر عراق سابق ، لیبی ، سوریه ، تعداد فراوانی از کشورهای آفریقایی و آسیایی موجود و همسایگان ، حتی در نهادهای غیر دولتی مطبوعاتی روشهای آزادی ستیز حکومتی و استبدادی ، باندهای مافیایی ، سرکوبگری ، حذف ، توطئه چینی ، تصمیمات ناشرافتمندانه ، مجازی سازی واقعیت ، وانمایی محصول ، جوّ سازی و باندیسم و انواع روشهای مخوف و فراهم آوردن آزادی برای دار و دسته خودی و ممانعت از دفاع غیر خودی ها و تخریب مخالفان و ... غوغا می کند . یکی از دستاوردهای فضای باز ، تقلیل این روابط نسبت به نظام های بسته است .
توجه کنید گفتم تقلیل و نه محو . زیرا اساسا ذاتا جامعه سرمایه داری جامعه نمایش و رسانه های آن در صف مقدم مجازی سازی و مالکیت آنها در اختیار نهادهای مالی است که بدیهی است بنا به گرایش ایدئولوژیک / سیاسی خود ، واقعیت را به نحو خاصی تفسیر کنند ، و توهم بی طرفی رسانه ها حتی در کشورهای سرمایه داری متاخر و دموکراسی لیبرال ، ساده لوحی محض است . مهم آن است که رقابت در این نظام ها فضایی به وجود می آورد که نسبت به جامعه بسته ، اطلاع رسانی چند سویه و پیچیده تر و کنش مجازی سازی ظریف تر و امکان تلاش برای تقرب به امر واقع بیشتر است و مطمئنا گام های پیشرفته تری به سود آزادی بیان محقق شده است .
در این نوشته قصد و غرضم اشاره به تجربه سیاه باندیسم ، در فضای رسانه ای ما به ویژه به سبب نقش متمرکز و قدر قدرتی دولتهاست . اگر فضای دموکراتیک توسعه یابد باندیسم تضعیف می شود اما در فضای بسته حتی موسسات خصوصی دچار توهم دیکتاتوری شده و از ابزار رسانه برای حذف نیروی مستقل ، حذف رقابت شرافتمندانه و نابودی صدای منتقد و ناموافق وانواع تخریب به وسیله نیش و کنایه و هجوم یک سویه و ...سود می جویند .
بدیهی است که همه این تجارب یکسر از منش قدرت تک صدایی بر پیکره نهادهای اجتماعی و غیر دولتی سرایت می کند . البته نباید فراموش کنیم که تداوم استبداد و انواع امراض در جامعه نیز متقابلا محصول باز تولید ابتذال و آزادی ستیزی و عقب ماندگی اعماق حیات اجتماعی و انعکاس سطح تجربه اجتماعی و واقعیات مردم یک کشور است . و بدیهی است با تحول پائینی ها ، عقب ماندگی بالایی ها تحمل نخواهد شد و به هر شکل که ممکن است ساختار قدرت تغییر یافته و همنوا با واقعیت طبقات و معدل ذهنیت جامعه و قدرت در پایین می گردد . پدیده نهان روشی و کنش غیر قانونی به سود دار و دسته خود زهدان باندیسم است .
باندیسم در ایران به شکل مدرن از انجمن های مخفی دوران ما قبل مشروطه و مبارزه علیه استبداد ریشه گرفته است . باز تولید مدام دیکتاتوری پس از مجلس اول و در تمام دوران رضا شاه و ما بعد ، نبودن زندگی و رقابت آزاد قانونی و عدم حضور روشن تحت نام و منافع تعریف شده اجتماعی سبب شده که روابط نهانی همواره قدرت بازتولید مناسب تری از روابط قانونی داشته باشد . در حقیقت دیکتاتوری مهم ترین کشتزار نیرومندی و رشد باندها میان ما بوده است . منافع نامشروع نهان دوستانه که محصول بند و بست با منافع بیگانگان و تاثیر کشورهای استعماری در مناسبات داخلی بوده ، نیروی مقدم باندهای سیاسی / اقتصادی در ماورای رقابت مشروع قانونی و شفاف به حساب می آید . شیوع این پدید مافیایی خارج از قدرت ، در حقیقت بازتاب مناسبات بیمار باید شمرده شود . رواج باندهای مافیایی در میان نهادهای غیر دولتی ، تبدیل شدنش به یک عادت پایدار فراتر از گروههای پشت پرده و نامشروع و فراقانونی و تاثیر گذار در قدرت و عادی شدن آن در جاهای مختلف و نهادهای اجتماعی ، اگرچه از عوامل گوناگونی تغذیه می کند اما زهدان اصلی پرورش آن همین رابطه ی دو سویه جماعت و سلطه و بی اهمیتی زندگی قانونمند و دسترسی آسان به منافع نامشروع از طریق عمل باندهاست .
البته در این نوشته قصد کالبدشکافی جامع باندیسم و روابط مافیایی قدرت و تکثیر آن در حوزه اجتماع ، جنبش سیاسی ، شبه روشنفکری ایرانی و غیره را ندارم هرچند لازم است درباره تمایز محفل ، پاتوق ، فرقه ، لابی ، چمع مخفی ، انقلابی ، انجمن توطئه چین برای براندازی ، جناح های سیاسی ، گروه همفکران و انواع پدیده های گروهی متنوع با « باند » مفصلا سخن گفت اما هدف این نوشته بحث و بررسی جامعه شناختی و روانشناسی اجتماعی این پدیده ها نیست و غرض صرفا اشاره به پدیده باندیسم در رسانه هاست .
بدیهی است که هر رسانه ، مطبوعات ، رادیو ، تلویزیون و غیره در جامعه آزاد ، چه دولتی و چه خصوصی بر اساس اهداف ، نظرگاهها ، منافع و ابلاغ و نشر مقاصد متحد با حامیان خود پدید می آید و این امر عجیب نیست .
حتی ایده بیطرفی رسانه که خود بحث مفصلی است ، همچون یک بینش تابع تلقی و منافع و وجود اجتماعی خاصی است و هرچند همچون یک داعیه فاقد صدق اجتماعی ظاهر شود ، کماکان مقوله ای قانونمند و علنا قابل دفاع ( همین طور قابل رد ) است . هرگز این ارتباط یک رسانه با منافع اجتماعی خاص و بیان آن و تبلیغ در جهت دیدگاه و سود آن گروه اجتماعی ، مشمول تعریف باندیسم نمی شود . باندیسم محصول پیوندهای نهان کارانه ، و خواست های نامشروع و نامعقول و غیر قانونی و دست یابی به منافع و امتیازهایی از طریق روشهای خلاف قانون و عرف و عقل و صلاحیت و براساس کذب و جعل و فقدان شایستگی است .
باندها برای دستیابی به خواست خود و یا حمایت از کسی و نفی و طرد دیگری، نه با حقیقت و صلاحیت و قانون و شفافیت بلکه با انواع تصمیم گیریهای پشت پرده توطئه گرانه و مباح شمردن هر وسیله برای دسترسی به اهداف خود و محروم کردن افراد صاحب حق از حقوق خود سود می جویند و این امری رایج در کنش باندی است . شما به برتری و صلاحیت دیگری واقفید اما بر عکس توانایی او را آگاهانه نفی و به شیوه غیر قانونی او را تخریب و جایگزین خود را تحکم می نمائید .
در محیط روشنفکری ؛ هنری و فرهنگی ما ، به پیروی از شیوع باندیسم در جامعه ، روابط باندی ، تخریب دیگری و دست یابی به امتیاز از طریق بند و بست های مافیایی رواج دارد . اما بدتر از همه جا در قلمرو مطبوعات است که باندها به ممانعت از رشد منطقی و تعاطی اندیشه ها ، به سرکوب و نادیده گرفتن صلاحیت ها ، به واروگویی ، ضعیف نشان دادن قوی و نفی رقیب و اعمال غیر قانونی سرکوبگر مشغولند . این پدیده هم مستقیما بازتاب و حاصل کنش قدرت ، عادی شدن حذف در نظام اجتماعی ، ممانعت از رقابت آزاد ، تنگ کردن فضا برای دیگری و ... است .
وقتی فسادی در نحوه اداره جامعه عادی می شود ، اتفاقا اندک اندک حتی منتقدان نظم موجود هم تحت تاثیر گفتمان حاکم قرار می گیرند . برای پاکیزه نگه داشتن فضای نقد ، باید با روابط باندی و شگردهای گوناگون و رسوای آن مقابله کرد .
احمد میراحسان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست