جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

چگونه به آرامش برسیم


چگونه به آرامش برسیم

حفظ سلامت روان در حوادث ناگوار و ناملایمات زندگی از اهمیت ویژه ای برای داشتن یک زندگی آرام برخوردار است

حفظ سلامت روان در حوادث ناگوار و ناملایمات زندگی از اهمیت ویژه‌ای برای داشتن یک زندگی آرام برخوردار است. حوادث ناگوار و مصائب و بحران‏ها بخش جدایی‏ناپذیر زندگی دنیوی است و تقریباً همه انسان‏ها در زندگی خود با چنین مسائلی روبه‏رو می‏شوند و این امری گریزناپذیر است؛ امّا همه انسان‏ها در برابر این مسائل، برخورد یکسانی ندارند. برخی در مقابل کم‏ترین سختی و ناگواری، خود را می‏بازند و به کام ناامیدی و بیم و اندوه می‏اُفتند و به غیر از شکوه و ناله، کار دیگری نمی‏کنند و نه تنها نمی‏توانند مشکل را برطرف کنند، بلکه بر پیچیدگی و دشواری آن نیز می‏افزایند. امّا برخی دیگر در مقابل ناملایمات و مصائب، چون کوه استوارند و از لابه‏لای سخت‏ترین دشواری‏ها راهی به سوی جلو پیدا می‏کنند و مشکل را پشت سر می‏گذارند. با قاطعیت می‏توان گفت همه مردان و زنان بزرگ و تاریخْ‏ساز و کسانی که توانسته‏اند نام خود را در تاریخ ثبت کنند و ماندگار شوند، از دسته دوم بوده‏اند. این انسان‏ها در مقابل مشکلات و ناملایمات، زانو نزده‏اند و بیمارگونه ناله نکرده‏اند؛ بلکه سرافرازانه با کمال قوّت و قدرت و در نهایت سلامت و اقتدار، در برابر هر مشکلی مناسب‏ترین راه حل را پیدا کرده و پی‏گرفته‏اند. اگر قرار بود که انبوه مشکلات و بزرگی مصائب آنان را از پا بیندازد، هرگز حماسه‏ای پدیدار نمی‏گشت و قهرمانی خلق نمی‏شد. راز این استواری و ماندگاری، سلامت روان است که بدون آرامش، مفهومی برای آن متصوّر نیست.

در منابع اسلامی بسیار به این مضمون برمی‏خوریم: آنان که به ساحل امنیت و آرامش و ایمان رسیده‏اند از دو چیز در امانند: یکی بیم و دیگری اندوه (لاخَوفٌ َعلیهِم و لا هُم یَحْزَنُون) معمولاً انسان مضطرب، به دلیل این که از نظر سازمان روانی، به هم ریخته است، انسانی است متزلزل و تزلزل، پایه‏سازِ بیم و هراس است. انسان متزلزل، از یک طرف خود را هر لحظه در معرض سقوط می‏بیند و از طرف دیگر تکیه‏گاهی برای خود سراغ ندارد تا به آن تکیه کند و از افتادن خویش جلوگیری نماید؛ ولی انسانِ برخوردار از آرامش که آرامش خود را در سایه باور به تکیه‏گاهی مطمئن و پشتیبانی قدرتمند به دست آورده است و معتقد است که در همه جا و همه حال و همه وقت، خدا با اوست، دلیلی برای ترسیدن نمی‏یابد. غُصه و اندوه نیز از همین قرار است. انسان، هنگامی اندوهگین می‏شود که چیز عزیز و گرانبهایی را از دست بدهد و راه دستیابی مجدّد به آن را برای خود بسته ببیند؛ امّا انسان باورمندی که در سایه ایمان و باور به خداوندِ حکیم و قادر به آرامش رسیده است، می‏داند که حکیم، بدون مصلحت و حکمت، تصمیم نمی‏گیرد‌. قادر مطلق می‏تواند چیزی را که در برهه‏ای و به خاطر مصلحتی از دست ما رفته، جبران کند و خودِ آن یا بهتر از آن را به ما بازگرداند؛ پس چه دلیلی برای حزن و اندوه باقی می‏ماند؟ البته حزن و اندوه به عنوان یکی از حالات انسانی در برابر از دست رفتنِ چیزی یا کسی تا آن‏جا که به درهم‏ریختگی سازمان روانی انسان منجر نشود، خود به خود، پدیده مذمومی - که باید با آن مقابله شود - نیست. پیامبر و امامان در فقدان عزیزان خود، اندوهگین می‏شدند و می‏گریستند؛ ولی اوّلاً اندوه آنان به خاطر امور پیش پا افتاده نبود و ثانیاً این اندوه، چنان آنان را بی‏اختیار و از خود بی‏خود نمی‏کرد که از کارآیی بیفتند و نتوانند راجع به سایر وظایف خود، آنچنان که باید، عمل کنند.

عوامل ایجاد آرامش

از نظر قرآن، دستیابی به آرامش، تنها از یک راه ممکن است و بس و آن، یاد خداست (ألا بِذِکرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوب). «خدا» به عنوان خالق و برپادارنده نظام هستی و به عنوان ناظم و سبب آرامش و استقرار آن، تنها حقیقتی است که یاد آن می‏تواند به انسان وابسته و نیازمند به این حقیقت یگانه بی‏نیاز، آرامش ببخشد و اطمینان را برای او به ارمغان آورد: أنزَلَ اللَّهُ سَکینَتَه عَلی رَسُولِهِ و عَلی المُؤمِنین. یاد خداوند، محصول ایمان به خداوند است (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب)؛یعنی اوّل باید خدا را باور داشت تا بتوان از ثمره اطمینان و آرامش به وسیله یاد خدا برخوردار شد. ناگفته پیداست که منظور از یاد خدا، صرف ذکر زبانی نیست و ذکر حقیقی، ذکر دل است. اگر خداوند به عنوان پدید آورنده و برپا دارنده هستی، در عمقِ وجود هر انسانی، یعنی دل او حضوری دائمی و قوی داشته باشد، هیچ مشکل و مصیبت و حادثه ناگواری نمی‏تواند انسان را به لرزش و لغزش بیندازد و آرامش درونی او را به هم زند. یاد خدا بودن به این معناست که دائماً متوجّه باشیم عالم طبیعت، مالکی دارد و هدفی و انسان در محضر خدای حکیم، قادر، مهربان و خیرخواهی است که در سخت‏ترین شرایط، بنده خود را تنها نمی‏گذارد و همیشه و همه جا با اوست. خدایی که بر بندگان خویش از هر والدینی مهربان‏تر است و دوست دارد که همه به کمال و صلاح و فلاح (رستگاری) برسند.

عوامل از بین بَرنده آرامش

غفلت وگناه که هر دو در بستر «خدا فراموشی» زمینه بروز و رشد پیدا می‏کنند، از مهم‏ترین عوامل برهم زننده آرامش‏اند. انسانِ غافل، خود را، هدف را و مسیر و جهت را گم می‏کند و انسان بی‏هدف در وادی تحیّر و سرگردانی قدم می‏زند و سر از گرداب تشویش و نگرانی و اضطراب درمی‏آورد. گناه نیز جز از غافل سرنمی‏زند و دوای هر دو درد، همانا یاد خداست: الا بذکر الله تطمئن القلوب.

امین ناصح