جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
چگونه به آرامش برسیم
![چگونه به آرامش برسیم](/web/imgs/16/152/x18if1.jpeg)
حفظ سلامت روان در حوادث ناگوار و ناملایمات زندگی از اهمیت ویژهای برای داشتن یک زندگی آرام برخوردار است. حوادث ناگوار و مصائب و بحرانها بخش جداییناپذیر زندگی دنیوی است و تقریباً همه انسانها در زندگی خود با چنین مسائلی روبهرو میشوند و این امری گریزناپذیر است؛ امّا همه انسانها در برابر این مسائل، برخورد یکسانی ندارند. برخی در مقابل کمترین سختی و ناگواری، خود را میبازند و به کام ناامیدی و بیم و اندوه میاُفتند و به غیر از شکوه و ناله، کار دیگری نمیکنند و نه تنها نمیتوانند مشکل را برطرف کنند، بلکه بر پیچیدگی و دشواری آن نیز میافزایند. امّا برخی دیگر در مقابل ناملایمات و مصائب، چون کوه استوارند و از لابهلای سختترین دشواریها راهی به سوی جلو پیدا میکنند و مشکل را پشت سر میگذارند. با قاطعیت میتوان گفت همه مردان و زنان بزرگ و تاریخْساز و کسانی که توانستهاند نام خود را در تاریخ ثبت کنند و ماندگار شوند، از دسته دوم بودهاند. این انسانها در مقابل مشکلات و ناملایمات، زانو نزدهاند و بیمارگونه ناله نکردهاند؛ بلکه سرافرازانه با کمال قوّت و قدرت و در نهایت سلامت و اقتدار، در برابر هر مشکلی مناسبترین راه حل را پیدا کرده و پیگرفتهاند. اگر قرار بود که انبوه مشکلات و بزرگی مصائب آنان را از پا بیندازد، هرگز حماسهای پدیدار نمیگشت و قهرمانی خلق نمیشد. راز این استواری و ماندگاری، سلامت روان است که بدون آرامش، مفهومی برای آن متصوّر نیست.
در منابع اسلامی بسیار به این مضمون برمیخوریم: آنان که به ساحل امنیت و آرامش و ایمان رسیدهاند از دو چیز در امانند: یکی بیم و دیگری اندوه (لاخَوفٌ َعلیهِم و لا هُم یَحْزَنُون) معمولاً انسان مضطرب، به دلیل این که از نظر سازمان روانی، به هم ریخته است، انسانی است متزلزل و تزلزل، پایهسازِ بیم و هراس است. انسان متزلزل، از یک طرف خود را هر لحظه در معرض سقوط میبیند و از طرف دیگر تکیهگاهی برای خود سراغ ندارد تا به آن تکیه کند و از افتادن خویش جلوگیری نماید؛ ولی انسانِ برخوردار از آرامش که آرامش خود را در سایه باور به تکیهگاهی مطمئن و پشتیبانی قدرتمند به دست آورده است و معتقد است که در همه جا و همه حال و همه وقت، خدا با اوست، دلیلی برای ترسیدن نمییابد. غُصه و اندوه نیز از همین قرار است. انسان، هنگامی اندوهگین میشود که چیز عزیز و گرانبهایی را از دست بدهد و راه دستیابی مجدّد به آن را برای خود بسته ببیند؛ امّا انسان باورمندی که در سایه ایمان و باور به خداوندِ حکیم و قادر به آرامش رسیده است، میداند که حکیم، بدون مصلحت و حکمت، تصمیم نمیگیرد. قادر مطلق میتواند چیزی را که در برههای و به خاطر مصلحتی از دست ما رفته، جبران کند و خودِ آن یا بهتر از آن را به ما بازگرداند؛ پس چه دلیلی برای حزن و اندوه باقی میماند؟ البته حزن و اندوه به عنوان یکی از حالات انسانی در برابر از دست رفتنِ چیزی یا کسی تا آنجا که به درهمریختگی سازمان روانی انسان منجر نشود، خود به خود، پدیده مذمومی - که باید با آن مقابله شود - نیست. پیامبر و امامان در فقدان عزیزان خود، اندوهگین میشدند و میگریستند؛ ولی اوّلاً اندوه آنان به خاطر امور پیش پا افتاده نبود و ثانیاً این اندوه، چنان آنان را بیاختیار و از خود بیخود نمیکرد که از کارآیی بیفتند و نتوانند راجع به سایر وظایف خود، آنچنان که باید، عمل کنند.
عوامل ایجاد آرامش
از نظر قرآن، دستیابی به آرامش، تنها از یک راه ممکن است و بس و آن، یاد خداست (ألا بِذِکرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوب). «خدا» به عنوان خالق و برپادارنده نظام هستی و به عنوان ناظم و سبب آرامش و استقرار آن، تنها حقیقتی است که یاد آن میتواند به انسان وابسته و نیازمند به این حقیقت یگانه بینیاز، آرامش ببخشد و اطمینان را برای او به ارمغان آورد: أنزَلَ اللَّهُ سَکینَتَه عَلی رَسُولِهِ و عَلی المُؤمِنین. یاد خداوند، محصول ایمان به خداوند است (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب)؛یعنی اوّل باید خدا را باور داشت تا بتوان از ثمره اطمینان و آرامش به وسیله یاد خدا برخوردار شد. ناگفته پیداست که منظور از یاد خدا، صرف ذکر زبانی نیست و ذکر حقیقی، ذکر دل است. اگر خداوند به عنوان پدید آورنده و برپا دارنده هستی، در عمقِ وجود هر انسانی، یعنی دل او حضوری دائمی و قوی داشته باشد، هیچ مشکل و مصیبت و حادثه ناگواری نمیتواند انسان را به لرزش و لغزش بیندازد و آرامش درونی او را به هم زند. یاد خدا بودن به این معناست که دائماً متوجّه باشیم عالم طبیعت، مالکی دارد و هدفی و انسان در محضر خدای حکیم، قادر، مهربان و خیرخواهی است که در سختترین شرایط، بنده خود را تنها نمیگذارد و همیشه و همه جا با اوست. خدایی که بر بندگان خویش از هر والدینی مهربانتر است و دوست دارد که همه به کمال و صلاح و فلاح (رستگاری) برسند.
عوامل از بین بَرنده آرامش
غفلت وگناه که هر دو در بستر «خدا فراموشی» زمینه بروز و رشد پیدا میکنند، از مهمترین عوامل برهم زننده آرامشاند. انسانِ غافل، خود را، هدف را و مسیر و جهت را گم میکند و انسان بیهدف در وادی تحیّر و سرگردانی قدم میزند و سر از گرداب تشویش و نگرانی و اضطراب درمیآورد. گناه نیز جز از غافل سرنمیزند و دوای هر دو درد، همانا یاد خداست: الا بذکر الله تطمئن القلوب.
امین ناصح
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران محمدجواد ظریف دولت چهاردهم پزشکیان دولت دولت سیزدهم ظریف انتخابات علی باقری رهبر انقلاب رئیس جمهور
آتش سوزی هواپیما بیمارستان شریعتی هواشناسی پلیس تهران قتل شهرداری تهران پشه آئدس گرما عزاداری محرم زلزله
واردات خودرو بازنشستگان حقوق بازنشستگان خودرو قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو اربعین دلار قیمت سکه مالیات
تلویزیون فضای مجازی سینما امام حسین سینمای ایران دفاع مقدس فیلم صداوسیما بازیگر
فناوری دانشگاه تهران ماه آزمون سراسری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ جو بایدن ترامپ غزه فلسطین اسرائیل روسیه جنگ غزه چین طوفان الاقصی ترور ترامپ
فوتبال پرسپولیس استقلال علی علیپور باشگاه پرسپولیس لیگ برتر سپاهان تراکتور مهدی طارمی علیرضا بیرانوند لیگ برتر ایران رئال مادرید
اینترنت هوش مصنوعی عیسی زارع پور سرعت اینترنت ناسا اپل وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
چاقی گرمازدگی کاهش وزن سرطان بارداری صبحانه گیاهان دارویی