دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

داستانی قبل از تولد امام حسین(ع)


داستانی قبل از تولد امام حسین(ع)

از امام صادق (ع) فرمودند: روزی همسایگان بانوی با ایمان‹‹ ام ایمن›› نزد پیامبر آمدند و گفتند: ای
پیامبر خدا !شب گذشته ‹‹ ام ایمن›› تا سپیده دم بیدار بود و می گریست و همه ی ما را نیز ناراحت …

از امام صادق (ع) فرمودند: روزی همسایگان بانوی با ایمان‹‹ ام ایمن›› نزد پیامبر آمدند و گفتند: ای

پیامبر خدا !شب گذشته ‹‹ ام ایمن›› تا سپیده دم بیدار بود و می گریست و همه ی ما را نیز ناراحت ساخته است.

پیامبر (ص) كسی را به محضر او فرستاد و هنگامی كه نز پیامبر آمدند. پیامبر به او فرمود:

‹‹ ام ایمن›› ! خدا چشمانت را نگریاند! همسایگانت به من گزارش دادند كه تو سراسر دیشب را ناراحت و گریان بودی، چرا؟

ام ایمن گفت: ای پیامبر خدا! بیان آن برایم سخت است.پیامبر فرمود: آنگونه كه تو فكر می كنی نیست، رو یای خویش را بازگو.

آن بانوی با ایمان گفت:‹‹ دیشب در عالم رویا دیدم كه برخی از اعضاپیكر مقدس شما در خانه من افتاده است...››

پیامبر فرمود: خواب خوشی رفته ای و خواب نیكویی دیده ای. پیام خواب تو این است كه دخترم، حسین را به دنیا خواهد آورد و تو او را پرستاری و نگهداری خواهی كرد و ‹‹حسین ›› همان پاره ای

از وجود من است كه در خانه ی شما قرار می گیرد.