پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا

ارزشیابی در دوران راهنمایی


ارزشیابی در دوران راهنمایی

آموزش مهارت یادگیری از هدف‌های بسیار مهم آموزش و پرورش محسوب می‌شود. امروزه به دلیل کاهش عمر اطلاعات و منسوخ شدن سریع دانش، مهارت‌های فرآیندی که چیرگی یادگیرنده را در تولید …

آموزش مهارت یادگیری از هدف‌های بسیار مهم آموزش و پرورش محسوب می‌شود. امروزه به دلیل کاهش عمر اطلاعات و منسوخ شدن سریع دانش، مهارت‌های فرآیندی که چیرگی یادگیرنده را در تولید و کسب دانش نشان می‌دهد، از اهمیت بالایی برخوردار است.

ارزشیابی‌های مستمر برای جمع‌آوری اطلاعات درباره این مهارت‌ها و نحوه به کارگیری آنها و کسب دانش صورت می‌گیرد.

مجموعه عکس‌العمل‌های دانش‌آموز در قبال بازخورد، تلاشی است که او از خود بروز می‌دهد و نمره ارزش تلاش را مشخص می‌کند و به مجموعه عکس‌العمل‌ها داده می‌شود نه به نتایج کسب یا تولید شده.

ارزشیابی

در هر فعالیت که بر مبنای برنامه‌ای پیش ساخته برای نیل به هدف معین اعمال می‌شود، سرانجام باید دید نتیجه کار چیست و اجرای برنامه در تحقق هدف‌ها تا چه حد موفق بوده است. این بررسی همان است که با عنوان ارزشیابی مطرح می‌شود. در اجرای برنامه‌های آموزش و پرورش نیز این ضرورت وجود دارد و اهمیت آن به مراتب بیشتر است. زیرا تعلیم و تربیت دارای فرآیند درازمدتی است که پس از سال‌ها مجاهدت به نتیجه می‌رسد و حاصل کار را به امید نتیجه نهایی نمی‌توان برای مدت مدید با تسامح و تساهل به تصادف محول کرد. بلکه در هر مرحله از عمل باید دید بازده محتوا و روش چیست و چه دگرگونی‌های بنیادی و اجرایی را برای نیل به نتیجه بهتر و مطمئن‌تر ایجاب می‌کند. مراقب‌هایی لازم است تا از انحراف‌ها جلوگیری و دشواری‌ها را قبل از شکل گرفتن درمان کنند. این نتیجه همان است که از ارزشیابی به دست می‌آید و رسیدن به آن مستلزم وجود نظام مستمر کنترل و ارزشیابی است.

ارزشیابی آموزشی را از لحاظ هدف در دو رده متمایز می‌توان بررسی کرد. یکی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی است که بالمآل ملاک‌های انتقال از یک پایه تحصیلی به پایه بالاتر را تعیین می‌کند و به همین سبب از آن با عنوان ارزشیابی ارتقایی یاد می‌کنیم. نوع دیگر ارزشیابی آن است که شناسایی نقص‌ها، کمبودها و تنگناهای بنیادی و اجرایی را دنبال می‌کند و به چاره‌جویی نارسایی‌ها توجه دارد. طبعاً اهمیت این گونه ارزشیابی بیش از ارزشیابی‌های ارتقایی است، هرچند که از هر یک نتیجه‌ای وابسته به دیگری می‌توان داشت و به کلی مستقل از هم نیستند.

چهار ستون آموزش و پرورش

آموزش و پرورش همواره بر چهار ستون استوار است:

۱ـ یادگیری برای دانستن ۲ـ یادگیری برای انجام دادن ۳ـ یادگیری برای با هم زیستن ۴ـ یادگیری برای زیستن.

یادگیری برای دانستن از طریق ترکیب حد لازمی از دانش گسترده عمومی، همراه با ایجاد فرصت برای کار عمیق روی تعدادکمتری ازمواد درسی صورت می‌گیرد. در واقع این نوع یادگرفتن به معنی یادگیری و سود جستن از فرصت‌هایی است که آموزش و پرورش در طول زندگی فراهم می‌آورد.

یادگیری برای انجام دادن نه فقط کسب مهارت حرفه‌ای است، بلکه در سطحی وسیع‌تر به قصد رسیدن به شایستگی است که بتوان با موقعیت‌های گوناگون رو به رو شد و به فعالیت‌های گروهی پرداخت. همچنین یادگیری برای انجام دادن به این معنی است که بتوان در قالب زندگی اجتماعی گوناگون جوانان و تجربه‌های کاری آنها که گاه به صورت غیررسمی پدید می‌آیند، همانند نتایجی که درزمینه‌های محلی و بومی ظاهر می‌شوند و گاه به صورت رسمی و از درگیری با مطالعه و کار حاصل می‌شوند، وارد شد.

یادگیری برای زیستن با رشد شخصیت فردی و توانمندی برای داوری، مسئولیت‌های شخصی و فعالیت‌هایی که منجر به خود پیروی می‌شوند، به دست می‌آید. در این زمینه آموزش و پرورش نباید به هیچ یک از توانمندی‌های بالقوه، از قبیل حافظه، قدرت استدلال، حس زیبایی‌شناسی، استعدادهای جسمانی و مهارت در برقراری ارتباط بی‌اعتنا بماند.

نظام‌های رسمی آموزشی تمایل دارند بر کسب دانش به جای یادگیری‌های دیگر پای بفشارند. اما در این زمان، حیاتی‌ترین موضوع این است که آموزش و پرورش به عنوان آیینی همه شمول و جامع پنداشته شود. چنین دیدگاهی باید خط‌مشی‌ها و تغییرات آموزشی آینده را در دو زمینه محتوا و روش هدایت کند و آگاهی‌های لازم را بدهد.

یاددادن سه عنصر اصلی دارد

در اینجا باید گفت که معلم تنها فردی نیست که آموزش می‌دهد؛ بلکه پدر و مادر، نخستین معلمان کودک هستند.

حال بهتر است یاد دادن‌های موفقیت‌آمیز را این‌طور دنبال کنیم: ما به کودکان و نوجوانان آموزش می‌دهیم برای اینکه یاد بگیرند. یاد بگیرند بهتر زندگی کنند. سالمتر زندگی کنند. بیشتر زندگی کنند.

داناتر باشند تا از زندگی لذت ببرند و به رضایت برسند؛ رضایتی که نام دیگر آن سعادت است.

پس می‌توانیم بگوییم آموزش یا یاد دادن و یاد گرفتن، وسیله یا ابزاری است برای بهتر بودن، بهتر شدن، بهتر ماندن و به خوشبختی رسیدن.

اگر کمی بیشتر به تعریف بالا بیندیشیم، قبول خواهیم کرد که آموزش نیاز هر انسان است. نیاز هر انسان زنده به بهتر بودن، بهتر شدن و بهتر ماندن.

با ابزار آموزش می‌توانیم زندگی را آن طور که هست، لمس کنیم و آن طور که باید قبولش داشته باشیم.

فاطمه مهرعلیان ـ آموزش و پرورش منطقه ۸ تهران