سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

کودک و جهان پیرامون


کودک و جهان پیرامون

طریق صحیح ارتباط با کودکان

کودک به دلیل عدم عقلانیت کامل، در تخیل به سر می‌برد که این که در اینجا وظیفه ما بزرگان این است که جهان را از دیدگاه کودکان نگاه کنیم تا بتوانیم با آنان ارتباط برقرار کنیم. لازمه این ارتباط می‌تواند داستان یا قصه یا شعر یا نمایش و... باشد.

ناظم حکمت شاعر معاصر ترکیه می‌گوید:

دنیا را به ما بچه‌ها بدهید

دستکم برای یک روز

تا شکممان سیر شود

بنابراین کودک بدون در نظر گرفتن دخل و تصرف عقلانیت ذهنی، جهان پیرامون خود را از طریق تخیل دریافت کرده و می‌پذیرد. لازم به ذکر است که کودک در این دوران بسیار عاطفی است که از خصوصیات خوب کودک می‌باشد.

به عنوان مثال اگر بخواهیم از طریق نمایش با کودک ارتباط برقرار کنیم می‌توانیم به وسیله گل‌ها یا حیوانات همراه با موسیقی یا ریتم، کودک را نسبت به جامعه پیرامون خود آشنا سازیم البته در هرحال نباید تخیل کودک را فراموش کنیم و همچنین باید همیشه در اثرمان به یاد داشته باشیم که نتیجه کار را به هیچ عنوان بیان نکنیم چرا که کودک را با بیان نتیجه محدود می‌کنیم ولی اگر کودک را در بیان نتیجه آزاد بگذاریم او از طریق تخیل قوی‌اش به نتیجه کار می‌پردازد و ذهن ناخودآگاهش پرورش می‌یابد.

در کودکان باید ذهن ناخودآگاه پرورش پیدا کند چرا که وقتی بزرگتر می‌شود و همه چیز را درک می‌کند این ذهن ناخودآگاه تبدیل به خودآگاه می‌شود.

پس در دوران کودکی با کودکان نباید صرفا عقلانی برخورد کنیم و همه آموزش‌ها باید مداوم باشد. به عنوان مثال اگر دو سنگ را در نظر بگیریم که یک سنگ در اثر فشار آنی و لحظه‌ای قرارگیرد سنگ ممکن است خدشه‌ای نبیند حال اگر سنگ دیگر را در جایی قرار دهیم و قطره‌های کوچک آب از بالا بر روی آن بچکد سنگ بر اثر ریزش مداوم قطره تغییر حالت می‌دهد.

پس آموزش به طور مداوم بر کودک تاثیر خواهد داشت.

حدیث:

«العلم فی الصغر، کالنقش فی الحجر» (آموزش ما در کودکی مثل نقش روی سنگ می‌باشد.)

بنابراین تاثیرات در کودک باید پی در پی باشد تا در ناخودآگاهش نقش ببندد. به عنوان مثال اگر کودکی پدرش را در سن ۴۰ سالگی ببیند که کاری مثبت انجام می‌دهد در ذهن ناخودآگاه کودک نقش می بندد و وقتی همان کودک بزرگ می‌شود کودک پسر به جای کاراکتر قهرمان پدر و کودک دختر به جای کاراکتر قهرمان مادر سعی می‌کند کار والدین را تکرار کند چرا که این ذهن ناخودآگاه تبدیل به خودآگاه شده است.

مسئله بعدی راجع به موسیقی یا ریتم می‌باشد. کودک تمام تخیلش را با موسیقی بهتر دریافت می‌کند چرا که وقتی نوزاد در جنین مادر می‌باشد صدای قلب مادر یک نوع موسیقی آرامش بخش برای نوزاد است و بعد از به دنیا آمدن این موسیقی را از طریق جقجقه دنبال می‌کند. حال ممکن است این جقجقه را از دست او بگیری او به گریه بیفتد.

حتی ترانه‌های کودکانه را از طریق موسیقی در ذهن خود می‌سپارد در صورتی که ممکن است این اشعار معنای خاصی نداشته باشد مثلا شعر فولکلوریک معروف که اکثر بچه‌ها بلدند و زمزمه می کنند،

- اتل متل توتوله

گاو حسن چه جوره....

اتل متل توتوله چه ارتباطی به گاو حسن دارد مشخص نیست!

- یک زن کردی بستون اسمش رو بگذار عمه قزی

این زن کردی کی هست و از کجا آمده؟ اینکه عمه قزی یک اسم ترکی است چرا برای این زن کردی اسم ترکی انتخاب شده است؟!

دور کلاش قرمزی

هاچین و واچین یه پا تو ورچین

کلاه چه کسی را می‌گوید؟ کلاه حسن را، کلاه زن حسن را، کلاه عمه قزی را و... بالاخره پای کی ورچیده می‌شود؛ پای گاو،‌ پای حسن، پای عمه قزی یا....؟

بنابراین در این شعر فولکلوریک دیده می‌شود که هیچ معنای خاصی وجود ندارد اما چون دارای تخیل و همچنین ریتم می‌باشد در ذهن کودکان نقش می‌بندد و تاثیرش از شعرهای شعرای بزرگ بیشتر است پس ما باید برای تخیل کودکان احترام قائل شویم تا بتوانیم با کودکان ارتباط برقرار کنیم و این لازمه این است که ابزار را کاملا بشناسیم و به آن اشراف کامل داشته باشیم که این ابزار هم ممکن است در زمان‌های مختلف تغییر پیدا کند یعنی هر چقدر زمان پیش می‌رود ابزار هم با توجه به زمان‌های مختلف تغییر پیدا می‌کند.

در آخر می‌توان استناد به آیه کریمه: ( و تبارک الله احسن الخالقین) کنیم یعنی خداوند تبارک و تعالی وقتی انسان را آفرید به خودش تبریک گفت.

چرا که آدم کامل‌ترین نظم موجود در جهان هستی می‌باشد و نظم هم زاییده ارتباط می‌باشد.

از طریق ارتباط می‌توان با کل جهان رابطه داشت. همچنین با کودکان باید رابطه صحیح داشته باشیم چرا که کودکان سازنده یک جامعه هستند. بنابراین باید کودکان را آموزش داد تا جامعه خوبی شکل گیرد به امید اینکه بتوانیم جامعه‌ای خوب با کودکان هوشیار داشته باشیم. ان‌شاء‌الله.

مجید ستایش