یکشنبه, ۱۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 2 June, 2024
مجله ویستا

تاثیر شرایط بر سرنوشت «دختران حوا»


تاثیر شرایط بر سرنوشت «دختران حوا»

گفت وگو با زامیاد سعدوندیان, نویسنده سریال «دختران حوا» و بازنویس سریال «میلیاردر»

اگر کانال تلویزیون را روی شبکه پنج تنظیم کنید، می‌توانید سریالی را با محتوا و مضمونی زنانه به نام «دختران حوا» تماشا کنید؛ سریالی که ماجرای سه دختر جوان را نشان می‌دهد که دست سرنوشت آنها را از خانواده اصلی‌شان دور کرده است. زامیاد سعدوندیان، نویسنده این سریال معتقد است قصه زنانه دختران حوا می‌خواهد به بینندگانش بگوید گاهی محیط پرورش انسان بشدت در شکل‌گیری شخصیت افراد تاثیر‌گذار است. سعدوندیان همچنین با بازنویسی متن سریال «میلیاردر» که در حال پخش از شبکه یک است، اکنون حضور فعالی در تلویزیون دارد. با او درباره این دو سریال به گفت‌وگو نشستیم.

شما بازنویسی فیلمنامه سریال «مسیر انحرافی» را به عهده داشتید. چه شد بازنویسی این فیلمنامه را به شما سپردند؟

بازنویسی فیلمنامه مسیر انحرافی نظر تهیه‌کننده و کارگردان بود، نه این‌که متن مشکلی داشته باشد. آنها بعد از نگارش فیلمنامه تمایل داشتند شخصیت‌ها و قصه‌ها را کمی پررنگ‌تر کنیم. آن زمان روند اتفاقات کمی غیرمنطقی بود و در تعریف قصه مشکل به وجود می‌آورد. من هم به‌عنوان بازنویس متن سعی کردم تا آنجا که امکان داشت روند حرکت شخصیت‌ها و منطق رابطه بین آنها را برجسته‌تر کنم. ضمن این‌که به متن اولیه هیچ آسیبی نرسد.

بازنویسی سریال میلیاردر چطور اتفاق افتاد؟

در ساخت مسیر انحرافی یک مقدار عجله و سرعت در کار باعث به وجود آمدن نقایص جزئی شد. البته سریال مسیر انحرافی از جایی به بعد حواشی زیادی پیدا کرد که زیاد تمایل ندارم راجع به آنها صحبت کنم. اما در بازنویسی سریال میلیاردر خوشبختانه حواشی بر متن کار غلبه نکرد. آنجا به خاطر تعداد زیاد بازیگران و لوکیشن‌های خارجی کار کمی سخت شده بود. من باید سر صحنه حضور پیدا می‌کردم و دسترسی به بازیگران خیلی سخت بود.

گاهی همه بازیگران در یک صحنه حاضر نمی‌شدند و گاهی به خاطر لوکیشن‌های خارجی، موارد ساده‌ای همچون آفتاب و طلوع و غروبش هم باعث به وجود آمدن مشکل می‌شد. به خاطر همین مسائل، دیالوگ‌ها ارتباط منطقی‌شان را با سکانس‌ها از دست می‌دادند و درست در نمی‌آمدند. اما بازنویسی سریال میلیاردر خیلی راحت‌تر صورت گرفت. سر صحنه‌ حاضر می‌شدم و با نظر بازیگران و کارگردان دیالوگ‌ها را بازنویسی می‌کردم.

آیا شما سریال میلیاردر را طنز می‌دانید؟

سریال میلیاردر را طنز کامل نمی‌دانم. این سریال بیشتر یک ملودرام اجتماعی است که می‌خواهد مساله‌ای اجتماعی را بازگو کند. طنز این سریال، طنز موقعیت است و همین موضوع باعث شده مخاطب با آن ارتباط برقرار کند و سریال دچار دیالوگ‌های سطحی نشود.

موضوعی که میلیاردر روی آن دست گذاشته، معضلی است که شاید بسیاری از افراد جامعه را شامل شود. شما چطور خط قرمز‌ها را رعایت کردید؟

همه گروه سازنده این سریال سابقه کار تلویزیونی دارند. هم در متن و هم نحوه روایت به گونه‌ای عمل کردیم که به طور مستقیم به کسی یا شرکت خاصی اشاره نکنیم. در ضمن جنس مسائل اجتماعی به گونه‌ای است که هر نوع اشاره‌ای به آن باعث به وجود آمدن شکایت یا گله می‌شود. البته در سریال هم به گونه‌ای حرفمان را زدیم که نه به کسی بر بخورد و نه این‌که به طور کلی از مساله عبور کنیم. با میلیاردر فقط خواستیم به بخشی از جامعه تلنگری بزنیم.

شما نویسنده سریال دختران حوا هم هستید. یکی از مسائل در مورد سریال این است که گاهی ریتم کمی کند و خسته‌کننده می‌شود. این موضوع در مقایسه با سریال میلیاردر بیشتر خودش را نشان می‌دهد. دلیلش چیست؟

جنس قصه‌ این دو سریال متفاوت است. ما برای سریال میلیاردر بنا به قصه ریتم تندی در نظر گرفته‌ایم. اما فضای داستان در دختران حوا ما را مجبور می‌کرد کمی با تامل و حوصله پیش برویم. به همین دلیل شاید روایت ماجرا کمی کند به نظر می‌رسد. بیننده باید با سه دختر، خانواده و گذشته آنها آشنا می‌شد و نسبت به آنها شناخت پیدا می‌کرد. ما قدم قدم وارد زندگی این دختران شدیم و مخاطب را با آنها آشنا کردیم، چون لازمه قصه این بود. مثلا شناخت خانواده گیلدا و دغدغه‌های آنها موضوعی نبود که بتوان براحتی از آن عبور کرد.

خب می‌شد مخاطب را به نوع دیگری وارد قصه کنید. مثلا لابه‌لای داستان ماجرا را برایش تعریف کنید یا با ایجاد فلاش‌بک‌هایی (رفتن به گذشته)‌ در داستان، شخصیت‌ها را معرفی کنید.

سعدوندیان: سریال میلیاردر را طنز کامل نمی‌دانم. این سریال بیشتر یک ملودرام اجتماعی است که می‌خواهد مساله‌ای اجتماعی را بازگو کند. طنز این سریال، طنز موقعیت است و همین موضوع باعث شده مخاطب با آن ارتباط برقرار کند و سریال دچار دیالوگ‌های سطحی نشود

قبول دارم روایت دختران حوا کلاسیک است. نمی‌توان در این سبک، مسائل را طور دیگری مطرح کرد. این دختران باید ابتدای کار می‌فهمیدند جا‌به‌جا شده‌اند. دانستن همین موضوع زندگی‌شان را تحت تاثیر قرار داد. اگر مخاطب این را نمی‌فهمید که با آن ارتباط برقرار نمی‌کرد. بیننده باید با ملموس کردن زندگی آنها این موضوعات را لمس کند تا بتواند با آنها همذات‌پنداری کند. باید ما‌به‌ازاءهای آنها را اطرافش پیدا کند تا بتواند در موقعیت درام با آنها شریک شود.

چرا خانواده دخترها اینقدر متضادند؟

اگر سه خانواده متضاد با هم را انتخاب نمی‌کردیم نمی‌توانستیم موقعیت‌های درام را در آن به وجود بیاوریم. برای این‌که بتوانیم بیننده را با خود همراه کنیم باید آنها را درگیر قصه‌های کاملا متفاوت این سه دختر کنیم.

فکر نمی‌کنید به خاطر همین موضوع، دختران حوا به سبکی از فیلمسازی یعنی فیلمفارسی نزدیک شده است؟

اصلا تعریف شما از فیلمفارسی چیست؟

یک اثر نمایشی که عناصر در آن اغراق شده به نمایش در‌می‌آیند...

بزرگنمایی جزئی از کار یک درام است. اما من اصلا قبول نمی‌کنم که دختران حوا اسیر بزرگنمایی منفی شده است. این سریال روی واقعیات جامعه دست گذاشته و سعی می‌کند آنها را با تکیه بر درام نشان دهد.

اما فکر نمی‌کنید مایه اصلی این سریال یعنی جا‌به‌جا شدن این سه دختر در بیمارستان کمی غیرواقعی است؟

این خط اولیه داستان بود و باید به خاطر به وجود آمدن یک درام جذاب و پراتفاق، این حادثه ابتدای زندگی این دختران رخ می‌داد و شاید این موضوع ما‌به‌ازای بیرونی زیادی نداشته باشد، اما اتفاقا به نظر من این قصه دست روی موضوع نویی گذاشته است.

شما به دور و برتان نگاهی بکنید. حتما یکی از شخصیت‌های این سریال را می‌بینید. شخصیت‌هایی که انتخاب کردیم هر کدام با مسائل مختلف و واقعی‌شان می‌توانند به دغدغه‌های ذهنی بینندگان تبدیل شوند. شما سری به متروی تهران یا مناطق جنوبی شهر بزنید یا حتی کانون‌های اصلاح و تربیت، حتما امثال گیلدا را با آن حالت خشن و سرد پیدا می‌کنید.

یعنی در شخصیت‌پردازی از ویژگی‌ افراد واقعی استفاده کردید؟

قبل از این کار برای سریال «راه شیری» سامان مقدم مجبور بودیم یک هفته در کانون اصلاح و تربیت حضور داشته باشیم و اتفاقا امثال گیلدا فراوان بود. گیلدایی که از جایگاه خودش راضی نیست و به چیزهایی که دارد قانع نیست. این افراد دور و بر ما زیادند، اما چون نقش منفی به حساب می‌آید و بزهکار است باید فاکتورهای لازم را در شخصیتش بشدت با احتیاط در درون او می‌گذاشتیم. البته یکسری ویژگی‌های مخصوص گیلدا را خودم اضافه کردم. او یک تیپ است، چرا که رفتاری پیش‌بینی‌ناپذیر دارد.

برخی اندیشمندان معتقدند انسان‌ زاده محیط خود است. شما در دختران حوا سعی در انتقال این پیام داشتید؟

بله قطعا. آدم‌ها در شرایط مختف واکنش‌های مختلف نشان می‌دهند و خانواده تاثیر زیادی در شکل‌گیری شخصیت انسان دارد. آنها اگر فرصت داشتند در خانواده‌های مختلف زندگی کنند قطعا دیگر این انسانی نبودند که الان هستند. حتی بهزاد که یک تیپ است بنا بر محیط‌های مختلف واکنش‌های متفاوت نشان می‌دهد. انسان‌های دختران حوا همه خاکستری هستند و بجز گیلدا که خطاهایی دارد که آن هم به خاطر شرایطش است، همه خوبند و این شرایط است که گاهی به جای انسان تصمیم می‌گیرد.

فکر نمی‌کنید نگاهتان مقداری جبرگرایانه شده است. پس اختیار و ذات انسان‌ها در چه جایگاهی قرار دارد؟

ما نمی‌توانیم خانواده و محیط را دست‌کم بگیریم. آدمی که در شهر به دنیا می‌آید و بزرگ می‌شود با کسی که در روستا زندگی می‌کند قطعا دغدغه‌ها و تفکرات و اخلاق متفاوتی دارد. زندگی و مسیر او هم عوض می‌شود. البته ذات انسان تغییرناپذیر است، اما گاهی شرایط به انسان تحمیل می‌شود. گاهی اوقات شرایطی که در آن حضور داریم می‌تواند ذات انسان‌ها را هم تا حدی تحت تاثیر قرار دهد. البته من هنگام شخصیت‌پردازی این نکته را مورد توجه قرار دادم که تاثیر شرایط را به بیننده نشان دهم و به او فرصت بدهم تا بتواند تغییرات شخصیت‌ها را پیش و پس از تغییر در خانواده و سبک زندگی ببیند و قضاوت کند.

چرا سراغ دختران حوا رفتید و نه پسرانش؟

تا به حال سریال‌های کمی زنان را محور اصلی داستان خود قرار داده‌اند. با این‌که این قشر بسیار آسیب‌پذیر است، اما همیشه در حاشیه قرار دارد.

مهراوه فردوسی