چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آنچه یک جوان باید بداند


آنچه یک جوان باید بداند

جوان برای درک بهتر خود و نیز آشنایی با محیط پیرامون خویش , نیاز به راهنمایی و آگاهی دارد او هـمـواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمی اش بطور طبیعی , همراه باحالتها و هیجانهای روحی و عاطفی است

زنـدگـی در دنیای امروز, زندگی در مدرسه است و سعادت و شقاوت هر انسانی به اراده همان انسان رقم می خورد.اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید باید از سرمایه های عمر و استعدادهای جوانی استفاده کنید و با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل وکسب دانش و بینش حرکت نمایید. امام خمینی (قدس سره ).

● مقدمه

جوان برای درک بهتر خود و نیز آشنایی با محیط پیرامون خویش , نیاز به راهنمایی و آگاهی دارد.او هـمـواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمی اش بطور طبیعی , همراه باحالتها و هیجانهای روحی و عاطفی است .جـسـم جـوان به شکل غیر ارادی به رشد خود ادامه می دهد و رشد روحی و روانی وی در ارتباط مستقیم و متقابل با جسم اوست .هـنـگـامی جریان رشد, حالت طبیعی به خود می گیرد, که او از نظر فکری و اعتقادی در جهت صحیح و در مسیر طبیعی برنامه های تکاملی نظام آفرینش قرار گیرد.

بـنـابـرایـن , جوان برای رشد روانی و سازندگی خود, نیازمند هدایت و راهنمایی مربیان صالح و خیراندیش است .از طرفی او نیازمند به فکر کردن درباره خود و رفتار و اعمال و عکس العملهای خویش در محیط زندگی است .او باید چگونه زیستن را بیاموزد, بخصوص زمانی که به هویت خود پی می برد و کم کم خودش را پیدا می کند که من کیستم و در کجا هستم و چگونه باید باشم .

او بـاید پاسخ این سوالها را بیابد تا بتواند در مسیر زندگی خود سنجیده گام بردارد و به آینده ای مطمئن و سعادتمند دست یابد.یکی از روان پزشکان ((۱))می گوید: من در تحقیقات فراوانی که درباره علت ناراحتیهای اشخاص انـجـام داده ام , بـه ایـن نتیجه رسیده ام که این افراد,دردوران کودکی و جوانی , چگونه زیستن را بخوبی فرا نگرفته اند و به اندازه کافی راهنمایی نشده اند.

بسیاری از آنان در حال حاضر, خود, پدر یا مادر هستند و دارای فرزندانی نیز می باشند.آنـهـا بـدون ایـن که خودشان بخواهند و یا بدانند, ناراحتیهای روحی و روانی خود را به فرزندان منتقل می کنند.جـوان بـه عـلـت این که سنش کم است و کمتر از بزرگسالان گرفتار ناملایمات زندگی شده , دارای ذهنی خام و عاری از تجربه است .

او کـمـتـر از بـزرگـتـرهـا سرد و گرم روزگار را چشیده و با مشکلها و دشواریهای کمتری در زندگی رو به رو گردیده است .ذهـن پـاک و سـاده اش چـنـدان فرصت انحراف و آلودگی پیدا نکرده و ازطرفی چون به دوران کـودکی نزدیک است , بهتر از افراد مسن , می تواندخاطره ها و حوادث دوران کودکی خود را به یاد بـیـاورد و عـلـت بـعضی از احساسها و رفتار خود را بفهمد تا در نتیجه , هرگاه رفتار ناپسندی از خودمشاهده کرد, به آسانی آن را علت یابی کرده و اصلاح نماید.

جوان , هنوز قسمت بیشتر عمر خود را در پیش رو دارد.او با شناخت بهتر خود, می تواند از بروز واکنشهای نابهنجار در برابر پیشامدهای زندگی در آینده , جلوگیری نماید.

● جوان و دوران بلوغ

یـکـی از آگاهیهای بسیار مهم در زندگی جوان , قبل از شناختن محیط و پدیده های پیرامونش , آشنایی با خود است .

توجه به خویشتن و آگاهی درباره خود یکی از شگفتیهای نظام آفرینش است , زیرا انسان علاوه بر علم و آگاهی به اشیا و دیگران , نسبت به خود,آگاهی و توجه حضوری ((۲))دارد و در عین حال مـی تـوانـد تـوجـه خود را به شخصیت خویش متمرکز سازد و رفتار و کردار خود را مورد ارزیابی وتـحـلـیل قرار دهد, حتی بهتر از یک پدیده خارجی , خود و رفتار خود را مورد مطالعه و تجربه و جستجوی علمی قراردهد.

انسان اطلاعات علمیی که از خارج دریافت می کند, ممکن است همراه با خطا و اشتباه باشد, ولی درباره خود خطا نمی کند.در ایـن بـاره قـرآن می فرماید, انسان به نفس خود آگاهی دارد, اگر چه (برای خطاهایش ) عذر تراشی کند ((۳)).انـسـان وقـتی باطن خویش را شناخت و اصلاح کرد, رفتاری که از او صادر می گردد نیز اصلاح می شود.

جـوان دارای این قدرت خواهد بود که در برابر موفقیتها و یا شکستهای زندگی , خود را نبازد و با تـقـویت ایمان و توکل به خدا با عزمی راسخ , درحوادث به جلو گام بردارد, زیرا غرور برخاسته از موفقیت یا نومیدی حاصل از شکست , هر دو برای وی خطرناک است .بـنـابـراین شما جوانان عزیز اگر می خواهید در زندگی خوشبخت و سعادتمند باشید, باید از هم اکنون شروع به بررسی در وجود خودتان کنید وببینید چه معایب و نقصهایی دارید, سپس کوشش کنید که آنها را یکی پس از دیگری برطرف نمایید.

باید بدانیدکه گذشتن از مرحله کودکی و وارد شدن به دوران بلوغ و جوانی , چندان آسان نیست , بلکه این راه پر فراز و نشیب باید همراه با آگاهی ومراقبتهای لازم طی شود.مطالعه فرازهای زندگی رهبران بزرگی که منشا خدماتی به انسانها بوده و آنان را به سوی دانش و عـدالت وخداپرستی هدایت کرده اند,ما را به این نکته آگاه می سازد که : این گونه افراد از جمله کـسـانی بوده اند که دوران حساس بلوغ خود را به سلامتی و پاکی پشت سر گذاشته و ایام جوانی راآگاهانه سپری کرده و از قدرت جوانیشان بیشترین استفاده را نموده اند.

آنـان شـیـوه ای را بـرگـزیـده انـد کـه استعدادهایشان را در جهت کمال , شکوفا کرده و همواره وجودشان برای خود و دیگران منشا خیر و برکت بوده است .انـدیـشـیدن و درس آموزی از زندگی دانشمندان علوم و رهبران دینی بویژه پیامبران بزرگ به جـوان کـمـک می کند که در موقعیتها و مراحل مختلف زندگی براساس بهترین و ارزشمندترین دستاوردها عمل نماید تا استعدادهای خود را شکوفا سازد.

امـا کـسانی که موجب فساد و گمراهی خود و دیگران گردیده اند, بیشتر افرادی بوده اند که در دوران مـهـم و بـحـرانی بلوغ , انحراف و آلودگی فراوان پیدا کرده و آسیبهای جبران ناپذیری به شخصیتشان وارد شده است .بـنـابـرایـن بـی اطـلاعـی جـوان از مسائل حساس دوران بلوغ , موجب اختلال روانی و تزلزل در شخصیتش گردیده و در نهایت , آینده ای مبهم و تاریک در انتظارش خواهد بود.

● آینده نگری

جوانان عزیز! شما در آینده اوقات زیادی در پیش رو خواهید داشت و هر وقت , فرصت دست دهد, حق دارید از آنها استفاده نمایید, ولی چگونه ,چطور و با چه هدفی ؟ شما کارهای جدی و مهمی در پـیش دارید, مانند معاشرت با دوستان و همسالان , رفت و آمد با خویشاوندان و طرز رفتار باآنان , انـتخاب رشته تحصیلی , پیدا کردن شغل و کار مناسب و کسب موفقیت در آن وب و خلاصه روزی فرا می رسد که باید به فکر ازدواج و تشکیل خانواده و تربیت فرزند باشید.

الـبـته ممکن است در زندگی شما پیشامدهای دیگری نیز رخ دهد, مانند نومیدی و دلتنگی در کـارهـا, انـدوه و غـم و بـیماری ب و شاید شما تاکنون طعم شکست و نومیدی را چشیده باشید این نومیدیها وغمها در دوران نوجوانی , معمولا خیلی ناگوار است , زیرا شما این طور احساس می کنید کـه تـنـهـاشما ناراحت و غمگین هستید وتصور نمی کنید که صدها انسان دیگر در زندگی خود, همواره با این ناملایمات رو به رو می شوند.

پـیـشامدهای ناگوار, بطور ناگهانی و غیر منتظره در زندگی انسان رخ می دهد, این حقیقتی اسـت کـه نـمـی تـوان منکر آن شد, ولی این پیشامدهاوناگواریها و بلاها در فرهنگ و جهان بینی اسلام معنا و مفهوم خاصی دارد و به عنوان یک حادثه گنگ وبی هدف مطرح نیست ((۴)).

یـک جـوان بـا ایـمـان , بـا بینش صحیحی که درباره خود و این رویدادها دارد, حوادث ناگوار و غـیراختیاری را, به عنوان یک پل و نردبان ترقی و وسیله آزمایش الهی ـکه کمال و رشد و سعادت او درگرو آن است ـ تلقی می کند و با عبور آگاهانه از آن , آینده تابناک خود را رقم می زند.

حـوادث و پـیـشامدهای دوران جوانی انسانهای بزرگ (رهبران اجتماعی و مذهبی , همچون : امام خـمـیـنـی , شیخ انصاری , علامه طباطبایی و دانشمندان علوم طبیعی , چون : انیشتین , ادیسون , پاستور و ب) همه گویای این حقیقت است که اینان با درک درست و بینش صحیحی که نسبت به ناگواریهاداشته اند, به نحو شایسته ای با آن برخورد کرده و پیروزمندانه از آن گذشته اند.

بـطـور کـلـی باید دانست که اگر ما دارای هدف واعتقادی صحیح و عاقلانه باشیم , آن هدف در زندگی به ما آرامش و دلگرمی و نیرو می دهد و ما را باپشتکار زیاد وارد معرکه زندگی کرده و به پیش می راند و در پایان , ما شادمانه با موفقیتی تمام به آن هدف دست خواهیم یافت .

● واقع بینی

ایـن تمایل در بیشتر ما وجود دارد که کسالت و تنبلی خود را نادیده گرفته و شکست در کارها را بـه گردن دیگران و یا پیشامدها می اندازیم و نواقص ومعایب خود را به حساب نیاورده و در صدد برطرف کردن آن نیز نمی باشیم .تجربه نشان داده است که ما همیشه مایل هستیم کارها را آن طور که دلمان می خواهد, ببینیم , نه آن طور که هستند.

دوسـت نـداریم درباره معایب و نقصهای خودمان اندکی بیندیشیم , در حالی که تفکر در این باره موجب جلوگیری از تکرار خطا در کارهای بعدی ماخواهد شد.با این بینش هر روز که از عمرمان می گذرد, یک قدم در جهت کمال و بی نقصی به پیش می نهیم .بـه هـمـیـن جـهت است که حضرت علی (ع ) می فرماید: شناخت خویش بالاترین و سودمندترین شـناختهاست ((۵))و حتی شناخت آفریدگار جهان رامنوط به شناخت خود دانسته اند ((۶))

زیرا تا انسان خود را نشناسد و انگیزه ها و خواسته های درونی خویش را بطور صحیحی تحلیل نکند و با هـدف آفـریـنـش در ایـن جـهـان آشـنـانگردد, نمی تواند مسائل زندگی خود را به طرز درستی ارزیابی کند و درباره آنها قضاوت و انتخاب صحیحی داشته باشد.

● مهمترین دوران زندگی

اگـر شـمـا بـه عـنوان یک جوان در مورد دوران بلوغ ـ که یکی از مهمترین و حساسترین دوران زنـدگـی شماست ـ آگاهی پیدا کنید و بدانید که چه تغییرهایی در وجود شما و همسالانتان رخ می دهد, آن وقت سپری کردن این دوران بحرانی برای شما بسیار آسان خواهد بود.

مهمترین ویژگیهای این دوران , بروز تمایلات جنسی است .ندانستن و آگاه نبودن از این مسائل , ضامن گناه نکردن و پاک ماندن نیست .اگرجوان به طرز واقع بینانه ای و از طریق یک منبع صلاحیتدار با مسائل کلی بلوغ و حتی مسائل تـولـیـد نسل ـکه مبدا آفرینش , آن را در موجودات عالم , اعم از انسانها و حیوانات ونباتات , جهت حـفـظ و بقای نسلشان قرار داده است ـ بطور منطقی و طبیعی آشنا شود, امکان بروز انحراف در اوکاهش می یابد.

از طرفی , جوان باید در این دوران حساس و بحرانی , قدر جوانی اش را بداند و افکار خود را مشغول کـنجکاویهای ناآگاهانه و انحراف آمیز درباره مسائل جنسی ننماید, زیرا جستجوی بیش از حد در این باره , زمینه وسوسه های شیطانی را در وجود وی فراهم آورده و ادامه تحصیل و زندگی متعال و طـبـیـعـی او را بـا دشواری و سرگردانی رو به رو می سازد و در نتیجه , استعدادهای سرشار و نیروی شاداب جوانی را هدرمی دهد.

● پدیده های جسمی بلوغ

ظـهـور بـلـوغ با دگرگونیهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در بدن شروع می شود و وضع کاملا جدیدی در وجود دختران و پسران پدیدمی آورد.

غده های مترشحه داخلی و خارجی فعال می گردد ((۷)).صفات اولیه جنسی که مربوط به اندامهای جنسی می باشد, وظیفه تولید نسل را به عهده دارند.تـغییرهای حاصله بر اثر فعال شدن غده هیپوفیزآدرنال (فوق کلیوی ) و گنادها (غدد جنسی ) به وجود می آید ((۸)).ایـن دگـرگونیها سرآغاز زندگی بزرگسالی به شمار می رود که در نظر اول شاید چندان قابل تـوجه نباشد, اما اختلاف آشکار آن با دوره کودکی ازلحاظ وضع ظاهری و رفتار وحالتهای روانی , کاملا محسوس است .

حـالـت طـبـیعی رسیدن به بلوغ جنسی برای بیشتر پسران از پانزده سالگی و برای دختران از نه سالگی آغاز می گردد.در طی ایـن مرحله در اکثر نوجوانان , طرح نسبتا ثابت چهره و اندامهای بدن , نمایان می گردد و پس از آن , تغییرهای جسمی تا پایان عمر به آرامی ادامه دارد.بطور کلی در دوره نوجوانی آنچه که بیش از همه به چشم می خورد, بلند شدن قامت , ازدیاد وزن , رشـد سـریـع اسـتخوانها و ماهیچه ها می باشد وهمزمان با آن , اعضای داخلی بدن , رشدی مشابه دارند.

از ویـژگـیهای دیگر جسمی جوان در این دوره , روییدن مو درصورت و در بعضی از اعضای بدن است .آهنگ صدا در پسران بم و دورگه می شود و برای اولین بار در خواب , محتلم می گردند ((۹)).البته ممکن است بروز این خصوصیات در افراد بطور متفاوت و در زمانهای نسبتا مختلف صورت پذیرد.

● پدیده های روحی و روانی بلوغ

بلوغ در واقع , تغییر و تحول شدیدی است که سرتاسر وجود نوجوان را فرا می گیرد.بـلـوغ , یک نوع تولد مجدد است , یعنی , بافرا رسیدن بلوغ , شخص دیگری با روحیه و اختصاصهای جسمی متفاوت از کودک , به وجودمی آید ((۱۰)).در این مرحله نوجوان خواهشها و تمایلهای متفاوت و متضادی دارد.با این که جوان می خواهد با دوستان خود باشد, علاقمند به تنهایی است .

در ایـن دوران , کـودک پـرجـنـب و جوش دیروز, به جوان حساس و تاثیر پذیر امروز مبدل شده و تغییرهای سریع جسمی , تاثیرهای فراوانی درحالات روحی او می گذارد.با ظاهر شدن نیروی جنسی در جوان , احساس خاصی به جنس مخالف در او پدید می آید.او دارای روحیه ای کنجکاو و در عین حال , دچار نوعی سردرگمی است , حساس و زود رنج بوده و در مـقـابـل رفـتـار دیـگران به سرعت واکنش نشان می دهد, گاهی به فکر فرو می رود و زمانی بـه سـخـنـان اطـرافـیان می اندیشد, ولی به شدت از همسالان خود, الگومی پذیرد و از رفتار آنان پیروی می کند.

از نظر رشد شخصیت , ثبات نسبی دوره قبل , دستخوش تحولی ناگهانی گردیده و رفتار خود را با انگیزه های درونی , تشخص طلبی و استقلال جویی ((۱۱)), بروز می دهد.سازگاری اجتماعی او دچار آشفتگی گردیده است .

نیروی متراکمی که در جوان , نهفته , می خواهد به صورتی , خود را آشکار کند.بنابراین در رفتارش اظهار هویت , مالکیت , ابراز وجود, اظهار تعلق به گروه , نمایان است .غالبا می خواهد در جمع , مطرح شود و نقش و مسوولیتی به عهده بگیرد ((۱۲)).هـمـواره رفـتـار و شخصیت وی ناپایدار و در بعضی اوقات نسبت به دیگران بی اعتماد و در انجام کارها بی حوصله است .

بـا کـمبودهای خود به مقابله برمی خیزد, کم کم دوره وابستگی به سر آمده و می خواهد زندگی مستقل خود را پایه ریزی کند.اطرافیان جوان باید موقعیت وی را خوب درک کنند و با محبت بااوبرخورد نمایند.در ایـن بـاره پـیـامـبر اکرمر به والدین و مربیان چنین می فرمایند: به شما سفارش می کنم که با جوانان مهربان باشید, زیرا آنان (در این هنگام ) نازکدل هستند ((۱۳)).

● رشد ذهنی , عقلی جوان

در این دوره , جوان رشد ذهنی بیشتری پیدا می کند و از لحاظ ابزار ذهنی به حداکثر تحول عقلی خود می رسد.او می تواند کاملا عملیات ذهنی را انجام دهد.آنچه یک بزرگسال را از یک نوجوان , ممتاز می کند, مساله کم وبیش بودن تجربه است .او به خوبی می تواند قضایای منطقی را دریابد و خوب و بد را از هم تمیز دهد, می تواند به سادگی در مـورد کـارهـایش استدلال کند, زیرا نوعی هماهنگی بین تواناییهای ذهنی و عملی او به وجود آمده است .

استعدادهایش از حالت عمومی ـبراساس رغبتها و ذوقهایش ـ جهت گیری خاص پیدا می کند وبه یکی از کارها و یا فعالیتهای فنی و هنری وب علاقه مندمی شود.دارای قـدرت تـفـکـر گـردیده و می خواهد خود را از قید واقعیتهای محسوس و ملموس دوران کودکی رها سازد.

مـمـکـن است در بعضی از مسائل شک کند, ولی او می خواهد باورها و اعتقادهای خود را دوباره , بازسازی کند و آنها را از روی استدلال و دلیل قبول کند, بهمین جهت در مکتب اسلام , در دوران بلوغ و تکلیف از جوان خواسته شده است که عقاید والدین را به صورت تقلیدی نپذیرد, بلکه اصول اعتقادی را با استدلال منطقی یاد بگیرد تا در اعماق جانش نفوذکند و درحوادث و پیشامدها برای او شک و تردید حاصل نشود.

در ایـن مـرحـله از زندگی او باید بداند که زندگی فقط در خورد و خوراک , خلاصه نمی شود و دیگر نباید, همچون دوران کودکی به دنبال لذت جویی و لذت گرایی باشد.هدفی عالی در زندگی انسان وجود دارد, که باید آن را تعقیب کند و در مسیر کمال حرکت نماید.بـایـد چگونه زیستن را بیاموزد و با برگرفتن رهنمودهایی از زندگی انسانهای به کمال رسیده , چون پیامبر اکرمر و ائمه معصومین (ص ) خطوط زندگی نوین خود را ترسیم نماید.

● ظهور هویت من در جوان

جـوان در دوره بـلـوغ بـا بحران فوق العاده ای روبه رو می شود, که ازسه محور او را محاصره کرده است : بحران بیولوژیکی , بحران روحی و روانی ,بحران اجتماعی .در بحران بیولوژیکی , بدن جوان تغییرات زیادی پیدا می کند که با تحریکهای جنسی توام است .در وهله اول , جوان باید خود را با این تحولها و تغییرهای جدید جسمی و جنسی سازگاری دهد.در بـحرانهای اجتماعی , جوان نیازهای اجتماعی خود را به صورت شرکت در فعالیتهای جمعی و اظهار تعلق به گروه و عضویت در آن برطرف می سازد.

مساله مهم بحران روحی و روانی , یافتن هویت خود است .او تـا بـه حـال تـصـویـر درست و روشنی از خود نداشته , ولی کم کم خود را به صورت یک وجود نوظهور, کشف می کند.او بـایـد هـویت دوره های قبلی زندگانی اش را با موقعیت جدیدش , پیوند دهد, در این جاست که هویت فردی اش شکل می گیرد.

حـالـتهایی را در خود احساس می کند و گاهی هم که تنها می شود به جستجوی سوالهایی چون : من کیستم ؟ جهان پیرامون من چیست ؟ رابطه من باجهان , چگونه است ؟ من کجای عالم هستم ؟ هدف من چیست ؟ من چگونه باید باشم ؟ می پردازد.

هـمـه این پرسشها بر اثر بروز هویت و آگاهی به خود برای جوان پیش می آید و او را دچار یک نوع نگرانی و سرگردانی می نماید.جـوان در جـسـتـجـوی شـخـصیت خود, به این نتیجه می رسد که چیزهایی را که برای او مهم و کارهایی را که برایش ارزشمند است بشناسد همچنین او در پی به دست آوردن معیارهایی است که بتواند براساس آنها رفتار خود و دیگران را مورد قضاوت و ارزشیابی صحیح قرار دهد ((۱۴)).

ایـن جـسـتـجـوی ذهـنی , اگر مسیر طبیعی اش را طی کند و بر اساس بینشی صحیح , پاسخی منطقی دریافت دارد, شخصیت فردی و اجتماعی اش درست شکل می گیرد و احساس اعتماد به نفس در وی قوت می یابد در این مرحله است که نقش سازنده و حیاتی دین در توجه دادن وی به سـوی خـدا و مـبـدا کمال و نیز در پرورش روح و روان و شخصیت جوان آشکار می گردد, زیرا به پرسشهای عمیق و ظاهرا ساده که از ضمیرناخودآگاه جوان , سرچشمه گرفته و بعضا در ذهنش طـرح مـی گـردد, پـاسـخ داده مـی شـود و به قلبش ثبات و آرامش بیشتری می بخشد و او را از سرگردانی روحی و روانی , نجات می دهد.

در این صورت است که شخصیت جوان , شکل و جهت می یابد و با الگوگیری از شخصیتهای بزرگ پـیـشـوایـان دیـنی , اراده اش قوی می گردد,بطوری که با همتی بلند, بزرگترین نیروی دوران زندگی خویش را در راه سازندگی خود و دیگران به کار می اندازد.

● ترس در جوان


آنچه یک جوان باید بداند

آن دسته از ترسهای دوره جوانی و نوجوانی که به کارهای مدرسه مربوط می شود به احساس نقص و ناتوانی و زیاده روی در اثبات مقام و موقعیت اجتماعی , مربوط می شوند.مـمـکـن اسـت تـنها گفتگوی میان دوستان و یا خویشاوندان و یا مطالعه بعضی از موضوعات یا شنیدن خبرهایی از رسانه ها, اضطراب و پریشانی او راتحریک کند.

او در هـراس است که مبادا در امتحانها موفق نشود و یا در آینده باشکست روبه رو شود و از عهده انجام تکالیف مدرسه به خوبی برنیاید و موردتحقیر و سرزنش قرار گیرد, می ترسد موقعیت او در کـلاس درس , مـتـزلـزل شـده و مـورد تـمـسخر آموزگارو همکلاسیهایش قرار گیرد و در آن هنگام ,قادر به پاسخگویی نباشد.

نـوجوان به همان اندازه که دوست دارد, مستقل و دور از والدین زندگی کند, به همان میزان به آنان علاقه مند و وابسته است , بخصوص ترس ووحشتی او را فرا می گیرد که مبادا والدین او بیمار شـده و یـا مـصـیـبـتـی بـرایـشـان پیش آید و یا یکی از آنان را از دست بدهد, همچنین به خاطر وضـع اقـتصادی و مالی خانواده , گاهی جوان در نگرانی به سر می برد

, که مبادا فقر و بی چیزی به آنـان روی آورد و گاهی از وضعیت سلامتی خود و بیمارشدن , بیمناک است و یا از این که نتواند در آیـنـده شـغـلـی بـه دسـت آورد و یا عهده دار مسوولیت و کاری بشود, هراس دارد و از جهت اجـتـمـاعـی مـواظـب اسـت که به حیثیت اجتماعی و اخلاقی اش لطمه ای وارد نشود, در چنین شرایطی از روبه رو شدن با واقعیتها, دوری می جوید و از کفایت خود, نگران است .

بنابراین , ترس و اضطراب از آینده ای مجهول , کمرویی و گریز از موقعیتهای زندگی , پریشانی و افـسـردگـی بـه خـاطر غوطه ور شدن در ناراحتیهای گذشته , همه و همه , شخصیت نوجوان را مـتـزلـزل و او را دچـار نگرانیهای روحی و روانی می کند, در این زمان و موقعیت است که جوان , نـیـازمـندیک پایگاه امن فکری و محل اتکای روحی مطمئن می باشد, تا این که قلب او از دلهره و اضـطـراب درباره آینده و هراس و نگرانی در مورد زمان حال , باز داشته و برای ادامه زندگی به او آرامش بخشد.

در چنین شرایطی یاد خدا مایه آرامش دل جوان می گردد و با صفای باطنیی که دارد و گرایش مـذهـبـی کـه در فطرتش نهفته است , نقطه امید در قلبش روشن می شود و اضطراب روانی اش کاهش می یابد.

تجربه , نشان داده است , جوانانی که به خدا ایمان داشته و در حوادث زندگی به او توکل می کنند, تـرس واضـطراب به دلشان راه نمی یابد و همواره در صحنه های زندگی با عزمی راسخ و اراده ای پـولادیـن در بـرابـر حـوادث , پـایداری نشان می دهند, بطوری که اطرافیان را شیفته شجاعت و ابتکارخود کرده و به شگفتی وامی دارند.

صـحـنـه هـای جنگ در سالهای اخیر, بیانگر این شجاعتهای ناشی از ایمان به خداست , مثلا, یک نـوجوان تازه بالغ , بدون سلاح , چندین نفر از افراددشمن را اسیر کرده و آنان را تا جایگاه نیروهای خودی آورده و تحویل آنان می دهد.

● خشم در جوان

در جـوان , خشم یک حالت تهاجمی و دفاعی است که هرگاه منافع و مصالح شخصی اش به خطر افتد یا مانعی در رسیدنش به هدف پیش آید و یادر انجام کاری ناتوان باشد, در او ظاهر می گردد.

واکـنـشـهای خشم در جوان بسیار متفاوت است , به خصوص در اوایل بلوغ , در عده ای به صورت تـمـرد و سـرپـیـچی و در برخی به گونه داد و فریادکشیدن و در عده ای دیگر به صورت سکوت هـمـراه بـا اخـم و گـوشه گیری و افسردگی نمایان می شود, زمانی به صورت عکس العملهای تکراری ازقبیل : کوبیدن پا به زمین و یا در به دیوار, ظاهر می گردد.

مـدت زمـان خـشـم در نـوجوان بیش از کودکان است و عوامل محرک خشم در نوجوان , گاهی چـیـزهـایی است که از آن محروم می شود و بین او وآرزوهایش فاصله می افتد و یا از خواسته های آنـی اش جـلـوگیری می شود, مثلا, می خواهد بخوابد مانع خوابیدن او می شوند و یا او را از خواب بـیـدارمـی کـنند و یا خود دست به کاری می زند, اما از انجام آن ,ناتوان است و یا زمانی که خود و خانواده اش مظلوم واقع می شوند و یا وقتی که اطرافیان به اشیا و وسایل او دست درازی می کنند.

گاهی خشم وی متاثر از عوامل طبیعی است , مثل (تغییر) هوای خیلی سرد و یا حرارت سوزان و طوفان , گاهی هم خشم در مقابل رفتار والدین پدید می آید.جـوان در تـمـام این حالتها باید خونسردی خود را حفظ کند و سعی نماید, تعادل خود را از دست نـدهـد و قـبـل از هـر عـمـل یـا عکس العملی که می خواهد انجام دهد, عاقلانه بیندیشد, چرا که مـیدان دادن به غضب , انسان را در زندگی کم کم به یک حالت حساسیت عصبی می کشاند و در این هنگام , عقل رو به ضعف می گراید.

افـراط در خشم و غضب موجب می شود که شخص , مبتلا به نوعی جنون گردد و هر عملی را که عقل , مجاز نمی داند از او صادر شود.پـیـامبر اکرمر فرمود: غضب ایمان را فاسد می گرداند, همچنان که سرکه , عسل را ((۱۵))و نیز از امام صادق (ع ) نقل گردیده است که درباره غضب فرمود: کلید هر شر و بدی , خشم است ((۱۶)).

جـوان در بـرابر والدین و دوستان و زیردستان خود, باید خشم خود را کنترل کند, اما هنگامی که مـی بـیند حقی ناحق می شود, دیگر نباید دم فروبندد, بلکه در این صورت باید خشم خود را بطور طبیعی و معقول اظهار کند و از حق دفاع نماید, ولی از جاده عدالت و اعتدال خارج نشود.

در مورد پیامبر بزرگ اسلام , نقل گردیده است که او به خاطر دنیا خشمگین نمی شد, اما هرگاه پای حق به میان می آمد و حقی ناحق می شد,غضبناک می گردید و احدی را نمی شناخت و آرام و قرار نمی گرفت تا این که حق را به حقدار برگرداند و ستم را از ستمدیده برطرف نماید ((۱۷)).

● محبت

مـحبت و دوستی یکی از عواطف بسیار مهم و با ارزش در جوان است , به خصوص در دوران بلوغ , شدید بوده و می توان آن را یکی از ویژگیهای این دوره دانست .احـسـاس دوستی و ابراز محبت به دیگران , همسالان و بزرگترها نشانگر یکی از نیازهای طبیعی اوست .هنگام بلوغ , در نوجوان نسبت به جنس مخالف محبت و دوستی هم پدید می آید.ایـن کـشـش , نـشـانه ای از رحمت الهی است که خداوند برای استواری نظام خانواده و گزینش همسر, در آینده برای او تدارک دیده است .

در حقیقت , این احساس محبت , یکی از اساسی ترین شالوده های نظام خانواده در روابط اجتماعی او به شمار خواهد آمد و بنای استوار زندگی خانوادگی او را در آتیه تشکیل خواهد داد.خـداونـد مـی فـرماید: و از نشانه های قدرت الهی , این است که برای شما از جنس خودتان زوجی بیافرید تا این که در کنار او آرامش یابید وبین شمارحمت و محبت , جاری کرد ((۱۸)).

● احکام دوران بلوغ

بنابه نظر مراجع دینی , دختر بعد از تمام شدن نه سال قمری و پسر پس از اتمام پانزده سال قمری بـالغ می شود, چنانچه پسر قبل از رسیدن به پانزده سالگی محتلم شود یا این که موی زبر در محل مخصوص ((۱۹))پیدا شود, مکلف است .کسی که به حد بلوغ رسیده , نماز و روزه بر او واجب می شود و باید برای انجام احکام مورد احتیاج خود از مجتهد جامع الشرایط تقلید کند.علایم رشد و بلوغ , اختصاص به انسان ندارد, بلکه آفریدگار جهان در همه موجودات عالم , اعم از انسان , حیوان و نبات به نحوی خاص , این پدیده شگفت انگیز را قرار داده است که پس از چندی در آنها استعداد باروری و تولید مثل , بطور طبیعی نمایان می گردد.

علامت بلوغ در نوجوان پسر, به صورت احتلام ظاهر می شود.انـسـان , اشـرف مخلوقات است و این حالت احتلام در او آیت و نشانه ای است از قدرت پروردگار بزرگ که جوان باید با آن آشناگردد, احکام آن رابداند ورعایت نماید.تـوضـیـح مـطلب به این ترتیب است که جوان , هنگامی که به سن بلوغ می رسد, در خواب حالتی خـاص بـه وی دسـت می دهد و همزمان با آن , منی ازاو خارج می گردد و معمولا بلافاصله بیدار می شود.

او نـباید از این واقعه نگران باشد, چرا که خداوند متعال با ایجاد دستگاه جنسی در جسم او و بروز این حالت در دوران جوانی و بلوغ می خواهد,نوید آمادگی پدر شدن ـ به منظور بقای نسل ـ را به او بدهد.در ایـن زمان است که پا به عرصه تکلیف می گذارد و احکام الهی بر وی جاری می گردد, لذا باید بلافاصله غسل نماید.انجام غسل بااحکامی که وارد شده , موجب پاکی جسم و صفای روح او می شود.

مـستحب است در هنگام غسل ,بگوید: اللهم طهرنی و طهر قلبی ((۲۰))که این جمله به او آرامش خاصی می بخشد.در این هنگام , نماز و تمامی احکامی که برای بزرگسالان واجب گردیده , بر او نیز واجب می شود.جـوان ایـنـک وارد مـرحله جدیدی از زندگانی اش شده و در پیشگاه حضرت حق , مقام و منزلت ویژه ای دارد.او اکـنـون ایـن شایستگی را یافته که مورد خطاب آفریدگار جهان واقع شده و باید به این دعوت پاسخ گوید ((۲۱)).

او در ایـن مـرحـله از زندگانی خود, باید بداند که تمام اعمال , حرکات , رفتار و گفتارش و حتی تـصـوراتـش تحت محاسبه الهی قرارمی گیرد و اگر خودرا در معرض هدایت مبدا آفرینش و در مـسـیـر قـانـون الهی قرار دهد و هماهنگ با برنامه های نظام خلقت عمل کند, هر روز که از عمر گرانقدر اومی گذرد, یک قدم به سوی کمال و سعادت جاوید, نزدیک می شود.

او باید قدر گوهر جوانی خود را بداند و این مرحله حساس و پرفراز و نشیب زندگی را خوب درک کند.هـمـواره خـود را در مـحـضـر خـداونـد, حـاضـر و نـاظـر بـبیند و در نمازش از او یاری جوید و دعـاکـند ((۲۲))تا بتواند در برابر همه مسائل و سختیهایی که درآینده پیش می آید, پایداری نشان دهد و بر همه آنها غلبه یابد.

● اهمیت دوران بلوغ

از نظر اسلام , این قسمت از زندگی انسان , بسیار اهمیت دارد ((۲۳)).

در این دوران است که بنای اساسی شخصیت فردی و اجتماعی جوان پایه ریزی می شود.روش تـربـیـتـی اسـلام بر این امر تاکید دارد که جوان این دوران را با معرفت و پاکی سپری کند, چـراکـه : در جـوانـی پـاک بـودن شـیـوه پـیـغـمـبـری اسـت ورنـه هرگبری به پیری می شود پـرهـیـزگار ((۲۴))در این دوران حساس , جوان واقعا نمی داند چه کند و چه چیزی در وجود او دارد اتفاق می افتد.

تغییرهای عمومی بدن و تاثیرهای روانی آن , چنان سریع و همه جانبه است که او را دچار تشویش و نـگـرانی می کند و برخوردها و ارتباطهای او را بااطرافیان و خانواده اش دچار مشکل می سازد, در این زمان است که او شدیدا نیاز به محبت دارد و در پی یافتن یک نقطه اتکای روانی و روحی است و دوست دارد دیگران به شخصیتش احترام بگذارند و او را مورد توجه قرار داده و به حساب آورند, بـه هـمـیـن مـنـاسبت است که پیامبر اسلامرضمن بیان مراحل تربیت , هفت سال سوم زندگی مـقـدمـاتـی انـسـان ـکـه هـمـان دوران بـلـوغ و جـوانـی اسـت ـ ((۲۵))

والـدیـن و مربیان را سـفـارش مـی فـرمایند که در این سنین به جوان به عنوان یک شخصیت بزرگسال بنگرند و به او اعتماد نموده و در کارها با وی مشورت کنند.در زندگی خانوادگی نظر او را دخالت داده و به او مسوولیت بدهند تا شخصیتش شکوفا گردد.

جوان در این مرحله , خود را همردیف با سایر اعضای خانواده می پندارد و انتظار داردکه از احترام مـتـقـابـل برخوردار باشد, لذا پیامبر اکرمر فرمود:من به تمام شما مسلمانان توصیه می کنم که با جوانان به نیکی رفتار کنید و به شخصیت آنان احترام بگذارید ((۲۶)).

در اسلام به جوان , شخصیت داده شده و تاریخ اسلام , گویای این مطلب است .پـیامبر بزرگوار اسلام در آخرین لحظه عمر خویش فرماندهی سپاه عظیمی را که می خواست به کشور روم اعزام کند, به عهده جوانی به نام اسامه بن زید قرار می دهد.

در گـذشـتـه بـعـضی از علمای بزرگ ما, فرا رسیدن دوران بلوغ و تکلیف را برای نوجوانان خود جشن می گرفتند و بزرگان را دعوت نموده و درمراسم با شکوهی از او به عنوان یک فرد بالغ نام بـرده و حضار مجلس نیز به او تبریک می گفتند و بدین طریق به او می فهمانیدند

که این مرحله اززنـدگـی شـما سر آغاز حیات با ارزش و جدیدی است , که همانند سایر بزرگسالان رشد یافته , مورد خطاب خداوند قرار می گیری و مسوولیت پیدامی کنی و باید خود تصمیم بگیری , تو دارای شـخـصـیـت مستقل شده ای و در رفت و آمدها, در نشست و برخاستها و در ارتباط با دیگران باید حـریـم وحـدود الـهـی را رعایت کنی ب و بدین سان با او به عنوان یک شخصیت رشد یافته , رفتار می کردند.

هـمـین امر به پرورش و رشد روحی و روانی او کمک می کرد وکم کم او را برای پذیرفتن وظایف پرمسوولیت زندگی آینده خود آماده می ساخت .حال بد نیست در این جا اشاره ای به سفارشهای سید بن طاووس ـیکی از برجسته ترین علمای قرن شـشـم کـه تـوفـیق تشرف به خدمت حضرت ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف ) را داشت ـ بنمایم .

او در کتابی به نام کشف المحجه در قسمتی از گفتارش در خصوص دوران بلوغ و تکلیف , خطاب به فرزندش چنین می گوید: اگر من با مراحم وعنایاتی که خداوند, مرحمت فرموده , زنده بمانم , روز تشرف تو را به سن تکلیف (بلوغ ) عید قرار می دهم و یکصد و پنجاه دینار صدقه خواهم داد.

اگر بـلوغ تـو فـرا رسد با این کار قیام به خدمت حضرتش خواهم کرد, زیرا مال از اوست و من وتو بنده او هستیم .پس ای فرزندم , محمد, به یاد عظمت مقام و کمال و بخشندگی حضرتش باش که در این هنگام به تو اهمیت داده و فرشتگانش را به سوی توفرستاده ((۲۷))تااعمال عبادی تو راحفظ نمایند و در روز حساب گواه بر تو باشند.

پس در دوران بلوغ و رشد خود, حق آنان را ادا کن و طاعت الهی را به جای آور! در اوقات زندگی خـود بـا ایـشان به خوبی و نیکی مصاحبت وهمنشینی کن , بطوری که غیر از خوبی و زیبایی از تو چیزی نبینند و نشنوند.

اگرگاهی غفلتی از تو سرزند و از یاد خدا غافل شوی , فورا توبه کن و بدون تاخیر, در مقام جبران آن بـرآی و صـدقـه بـده , کـه صـدقه آتش گناه راخاموش می گرداند,و چون به سن و سالی که خـداونـد جل جلاله تو را به کمال عقل مشرف فرماید,برسی وصلاحیت وشایستگی سخن گفتن وروبـه رو شـدن (در نـماز) با حضرتش به تو عطا کند و شایستگی ورود به ساحت قدسی اش را به اطاعت و بندگی به تو مرحمت فرماید, آن روز را درنظر بگیر و تاریخ آن را یادداشت کن و آن را از بـهـترین و بزرگترین اعیاد خود قرار بده و هر ساله در آن روز تجدید شکر خدا بنما و صدقه بده وبیش از پیش به طاعت خداوند بپرداز ((۲۸)).

● کشمکشهای درونی وعوامل مهیج بیرونی

در انسان کششها و تمایلهای مختلفی وجود دارد.خـداونـد ایـن کـشـشـها و تمایلها و غرایز طبیعی را برای هدف و مقصودی عالی دروجود بشر به ودیعت نهاده است .جوان در این مرحله از دوران زندگی خود علاوه بر میل به غذا و استراحت و غریزه جنسی , مجهز به قوه عقلانی است .در هـنـگـام بـلـوغ , قـوه تـعـقـل و تـفـکـر در او از جـهت آمادگی برای فعالیت , به کمال خود می رسد ((۲۹)).

جـوان نـباید به همه خواسته ها و تمایلهایی که در ذهن و خاطره اش وارد می شود, بلافاصله جامه عـمـل بـپـوشـاند, بلکه باید در کارها, پس از تفکرواندیشه کافی و بررسی همه جانبه آن , عاقلانه تـصـمـیـم بـگـیـرد, زیـرا نـفس انسانی هم در معرض دعوت به کارهای خیر و عقلانی و هم در معرض وسوسه به کارهای شر و شهوانی قراردارد ((۳۰)).

کسی در این صحنه نبرد و مبارزه داخلی پیروز می گردد که جانب عقل را مراعات کند.در قرآن کریم تاکید فراوانی درباره اندیشیدن در کارها و تعقل نمودن در امور شده است ((۳۱)).بـا بـروزتـمـایـلـهـای جنسی در این دوران , جوان , بیشتر مورد هجوم وسوسه های شیطانی قرار می گیرد و به همین جهت است که تکلیف پیدا می کند,لذا پاک ماندن جوان در این دوران , ارزش فراوان دارد.در حـدیـثـی آمـده است که خداوند به جوان پرهیزکار مباهات می کند و به ملائکه می فرماید: به بنده ام نظر کنید که شهوتش را به خاطر من ترک کرده است ((۳۲)).

جـوان در ایـن دوران بـا مـسـائل و حـوادث گـونـاگونی روبه رو خواهدشد و برای بارور شدن شخصیتش در معرض آزمایشهای فراوان الهی قرار خواهدگرفت , در محیط زندگی او زمینه های بسیاری برای رشد و سعادت و یا سقوط و شقاوت , پیش خواهد آمد.



همچنین مشاهده کنید