یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

سهم تعاون دراقتصاد ملی


سهم تعاون دراقتصاد ملی

براساس ابلاغ سیاست های كلی نظام كه از سوی مقام معظم رهبری صورت گرفته, سهم بخش تعاون در افق ۱۰ ساله در اقتصاد ملی باید به ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی برسد

براساس ابلاغ سیاست های كلی نظام كه از سوی مقام معظم رهبری صورت گرفته، سهم بخش تعاون در افق ۱۰ ساله در اقتصاد ملی باید به ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی برسد.با توجه به این كه سهم فعلی این بخش در كل اقتصاد یك تا سه درصد است، تحقق خواسته رهبری نیازمند عزم جدی صاحبنظران برای حل مشكلات مبانی نظری، بحث و حضور فعال مردم در عرصه اقتصادی و برنامه ریزی دستگاه های اجرایی است. متأسفانه بخش تعاون آنگونه كه باید و شاید مورد توجه نخبگان كشور نیز قرار نگرفته و معدود صاحبنظرانی را می توان پیدا كرد كه در این خصوص صاحب نظر باشند.

گفت و گو با دكتر محمد جواد ایروانی

●مقام معظم رهبری بر بحث تعاون هم در سند چشم انداز و هم در سیاست های كلی تأكید داشتند اما به نظر می رسد از جوانب مختلف شرایط فعلی جامعه ما مهیا نیست. برای این كه بخش تعاون بتواند وظایف خود را در اقتصاد ملی انجام دهد چه باید كرد؟

▪ در قانون اساسی ما بهای خوبی به این بخش اقتصاد داده شده است و آنچه در عمل اتفاق افتاده، شامل تعاونی های توزیع، مصرف و مسكن بوده و خدمات فراوانی در انقلاب به مردم دادند، زمانی كه محدودیت های كالایی بود. بخشی از مردم بعد از انقلاب صاحب زمین و خانه شدند و این از راه توزیع زمینها بود.

تاكنون اراده ای برای رشد بخش تعاون وجود نداشته است، البته این بخش روحیه سازگاری اجتماعی می خواهد، گاه می بینیم در كشورهای غربی تعاونی های موفقی وجود دارد، اتحادیه های تعاونی اعتبار وجود دارد. وقتی بنا به اقتضائات رشته های گوناگون، آنهایی كه منافع مشتركی دارند، تعاونی تأسیس می كنند و از منافع خود دفاع می كنند و كارهای بزرگی را در قالب تعاونی انجام می دهند، آنگاه تعاونی رشد پیدا می كند، مثلاً در صنعت دامپروری و لبنیات پیمانكار های مختلف می آیند و تعاونی های اعتبار برای رفع مشكلاتشان تأسیس می كنند و متناسب با آن خدمات می دهند، در ایران آن طور كه باید و شاید روی این قسمت برنامه ریزی نكرده اند.

در سیاست های كلی اصل ۴۴ به بانك توسعه تعاون اشاره شده است، بانك توسعه تعاون به توسعه تعاونی كمك می كند، تعاونی های سازمان یافته با مدیریت كارآمد و چگونگی آن، اینها همه نیازمند یك جهش است و وظیفه این بانك این است كه بتواند تعاون را در مملكت ساماندهی كند.

●این بانك قرار است چه كاری انجام بدهد كه در حال حاضر بانك های كشور آن را انجام نمی دهند؟

▪بانك های موجود منابع خود را به سادگی نمی توانند در اختیار تعاونی ها قرار دهند، مشخص نیست میزان مانده تسهیلات بانكها در بخش تعاون به چه میزانی است. به لحاظ آمار چنین چیزی وجود ندارد، می گویند مانده تسهیلات به بخش خصوصی به این میزان است، تعاون نیز در داخل این است، تعاون چند درصد این تسهیلات را تشكیل می دهد، معلوم نیست، باید بگویم مشكل از همین جا شروع می شود، برخی تعاونی ها را داشته ایم كه موفق بوده اند و تولیدكنندگان را دور خود جمع كرده و در صادرات تأثیر داشته اند ولی این عمومیت ندارد.

فرض كنید هم اكنون فارغ التحصیلان دانشگاهی، كارآفرینان در زمینه های IT و انفورماتیك كه خیلی هم امكانات مالی گسترده ای نمی خواهد، ولی یك مكانی می خواهند و این مكان می تواند در یك پارك علمی و یا جاهای گوناگون باشد، بانك توسعه تعاون می تواند در این زمینه ها فعالیت داشته باشد.

● شما می گویید اگر بانك توسعه تعاون بود وضعیت بهتر از این بود؟

▪ بله، حتماً اینطور بود، منظور از بانك توسعه تعاونی این نیست كه یك بانك تجاری بشود، بلكه روحیه حاكم آنها، بخش تعاون را بشناسند، افق آن گسترش این بخش است. وقتی می گوییم بخش تعاون در عرض ۱۰ سال در ۲ برنامه ۵ ساله به ۲۵ درصد برسد، باید این بانك فكر كند در این افق و رساندن به این سطح در بخش تعاون سهیم است، از نظر اجتماعی نیز نهاد تعاونی كار خوبی است، سازگاری اجتماعی را بیشتر می كند. به این ترتیب در بانك فرضی فوق مدیرانی كه كار بانكداری را بدانند و بخش تعاون را فهمیده باشند، می توانند برای گسترش بخش تعاون برنامه ریزی هایی كنند. از تعاونی های نوپا حمایت كرده و وقتی این تعاونی ها به مرحله بلوغ رسیدند آنها را رها كنند. در واقع این مسأله خودش یك بانك توسعه تعاون را طلب می كند، شما هر افقی را برای هر بخشی ببینید و اولویت بندی كنید، نمی توانید بدون تدبیر به این افق دست پیدا كنید. حتماً بلافاصله بعد از هر سیاست گذاری كلان ما باید به فكر راه تحقق آن باشیم، چطور می شود قبل از انقلاب ما بانك اعتبارات و تعاونی تولید و توزیع داشته باشیم و بعد از انقلاب كه قانون اساسی داریم خبری از این بانك نباشد.

●منابع این بانك از كجا باید تهیه شود؟

▪دولت منابع بانكهای زیربنایی مانند بانك توسعه كشاورزی و بانك توسعه و صنعت را می دهد، بانك می تواند به وسیله تشكیل سندیكا از بانك های دیگر پول بگیرد، به دلیل این كه با بخش ها در ارتباط است، بانك توسعه صادرات و كشاورزی عمدتاً تكیه می كنند به منابع و سرمایه خود دولت. این بانك نیز می تواند به هنگام تأسیس و یا در مراحل رشد از سرمایه دولت استفاده كند و بعد هم اگر شبكه ای ایجاد كرد، می تواند با یك درجاتی از منابع خود تعاونی ها نیز استفاده كند.

● اگر این بانك سودآور باشد، چگونه باید سود خود را تقسیم كند؟

▪ این سود بخشی به مالیات اختصاص می یابد، بخشی اندوخته می شود و بقیه آن می تواند صرف افزایش سرمایه شود.

● تكلیف سهامدارها در این بانك چیست؟

▪ دولت سهامدار آن است و در افق بعدی می تواند سهامدار دیگری داشته باشد. این بانك، بانك زیربنایی است و بانك زیربنایی یك بانك دولتی است و بانك دولتی هم برای این كه بخواهد خدماتش را گسترش بدهد سودش را تبدیل به افزایش سرمایه می كند منابع دیگر هم می گیرد. طبق اصل ۴۴ ما می توانیم سهامدار غیر دولتی در همه بانكها داشته باشیم، آن موقع ممكن است تدابیری اندیشه شود كه اعضای تعاونی ها هم سهم داشته باشند.

● در تعریف تعاونی ، سهامداری به صورتی كه در سهامی عام مطرح می شود، نداریم.به نظرم در بخش تعاون یك انحرافی دارد شكل می گیرد و آن تعریف تعاونی است، در تعریف تعاونی به صورت كلاسیك هر كسی یك رأی دارد و بستگی به میزان سرمایه ای كه وارد تعاون می كند، ندارد و ما داریم در اقتصاد كشور به این سمت می رویم كه تعاونی را تبدیل به سهامی عام می كنیم؟

▪ در پیشنهادهایی كه درباره سیاستهای كلی شد و به تصویب هم رسید، شركت های تعاونی سهامی تعریف شد، شركت های تعاونی سهامی معطوف به این ایده بوده كه ما ممكن است شركت هایی داشته باشیم كه این یك مدل جدید است و قانون می خواهد تبیین كند كه تعاونی سهامی یعنی چه؟ چون در قانون تجارت ما فقط سهامی عام می گوید و ما داریم، ولی تعاونی سهامی هدف آن این است كه از یك طرف از امتیازات تعاونی استفاده كند و از طرف دیگر هم بتواند انگیزه های كسانی كه سهام بیشتری را دارند حفظ كند و این یك باز تعریف در تعاونی است.

● ما در بانك های خصوصی به این سمت رفتیم كه میلیونها نفر سهام دار آن باشند، شما این را یك تعاونی توسعه می دانید؟ فرض كنید كه بانكی تأسیس شد و كسی اجازه نداشت یك در هزار یا یك درصد بیشتر سرمایه داشته باشد، این به نظر شما تعاونی می شود؟

▪ خیر، اسم این تعاونی نمی شود، تعاونی یك تعریفی دارد و اما این به نوعی گسترش مالكیت است به این ترتیب كه ما هر چقدر مردم را در امور اقتصادی بیشتر سهیم كنیم آنها را حساس تر می كنیم. با آن نگاه هایی كه ایجاد می كنیم و دخالت بیشتری كه به آنها در سرنوشت اقتصادی داده ایم. قانون اساسی در تعیین سرنوشت فقط امور سیاسی را نمی گوید و امور اقتصادی، اجتماعی را تعریف می كند و از همه مهمتر عادت دادن این فرهنگ است كه مسئولانه تر برخورد كنیم، همه ما مانند یك میهمان در سر سفره نشسته ایم و میزبان معلوم نیست، وقتی شما می گویید كه یك بنگاهی را تأسیس كنیم كه دو میلیون نفر جمعیت در آن باشد این یك پدیده اجتماعی مهم است، فراتر از بحث اقتصادی، یعنی ما ۲ میلیون نفر را آورده ایم كه با هم كار كنند و همه با هم احساس مشاركت داشته باشند و لازم نیست كه همه به صورت فیزیكی مشاركت داشته باشند، می توانند با تدابیری مانند وكالت دادن به شخصی و.... تصمیم گیری را به آنها بسپارند و این تدابیری است كه بسیار امكان پذیر است و این پدیده ای نیست كه در دنیا اتفاق نیفتاده باشد، به این ترتیب در واقع روحیه مشاركت جویی و روحیه كار با همدیگر را تقویت می كنیم و برای مثال اگر یك وارد كننده و یا یك شخص حقیقی خواست كالایی را وارد كند كه ۲ میلیون نفر را به زمین بزند كه آن بنگاه را تسلیم كند، مقابله می كنند، اما هم اكنون اینطوری نیست، یك شخص حقیقی وارد كننده می آید به دلیل این كه درآمدهای ارزی زیاد شده است یك كالایی را وارد می كند و تولید كننده خاصی را نابود می كند و صدای آن تولید كننده ها به وارد كننده ها نمی رسد، به خاطر این كه تولید كننده های ما منفرد هستند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.