جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ارزیابی سومین سفر رئیس جمهور سوریه به ایران در دوره دولت نهم


ارزیابی سومین سفر رئیس جمهور سوریه به ایران در دوره دولت نهم

در روز های اخیر, برای سومین بار در دورة دولت نهم, شاهد سفر بشار اسد, رئیس جمهور سوریه, به ایران بودیم این سفر همان گونه که انتظار می رفت, در رسانه های بین المللی به خصوص در سطح منطقه ای, بازتاب گسترده ای داشت

در روز‌‌‌‌های اخیر، برای سومین بار در دورة دولت نهم، شاهد سفر بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، به ایران بودیم. این سفر همان‌گونه که انتظار می‌رفت، در رسانه‌های بین‌المللی به‌خصوص در سطح منطقه‌ای، بازتاب گسترده‌ای داشت.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که هدف از سفر بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، در اوضاع حساس کنونی، به ایران چه بود؟ و آیا سوریه در موقعیتی قرار گرفته است که بین ایران و غرب باید یکی را انتخاب کند و اگر فرض، در چنین موقعیتی قرار گرفته است، رژیم بشار اسد کدام‌یک را ترجیح خواهد داد؟

قبل از هر چیز باید گفت که کشورهای جهان در چند قرن اخیر، همواره با دو انتخاب مواجه بوده‌اند. یکی، حفظ وضع موجود و دیگری، تغییر وضع موجود. کشورهایی که گزینة دوم را به عنوان اصل اساسی سیاست خارجی خود بر‌می‌گزینند، خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: دستة اول کشور‌‌‌‌‌هایی هستند که از طریق قدرت سخت خوا‌‌‌‌‌هان تغییر وضع موجود هستند، همچون رژیم سابق عراق. دستة دوم کشور‌‌‌‌‌هایی هستند که از طریق قدرت نرم و استفاده از راه‌حل‌های دیپلماتیک سعی دارند به اهداف خود نائل شوند.

ایالات متحده از جمله کشورهایی است که در عرصة بین‌المللی به دنبال حفظ وضع موجود است، در ضمن خواهان بر‌هم ‌زدن ساختار منطقه ای به نفع خویش هم هست. در این راه، هر دو دسته ابزارهای سخت و نرم در سبد گزینه‌های آمریکا قرار دارد.

آنچه ایالات متحده را به در پیش گرفتن چنین رویکردی ملزم کرده است، مجموعه تحولاتی است که پس از ۱۱ سپتامبر، در منطقه و سیاست خارجی آمریکا رخ داده. توان سیاسی منطقة خاورمیانه نیز در دهه‌‌‌‌‌های اخیر، دستخوش تحولات گسترده‌ای شده است.

مقاومت ایران در برابر خواستة غرب در توقف غنی‌سازی اورانیوم، پیروزی حزب‌ا... در جنگ ۳۳ روزه با اسرائیل، افزایش خشونت‌ها در عراق و افغانستان و ... اوضاعی را در منطقه ایجاد کرده است که تداوم آن می‌تواند منافع ایالات متحده را با خطر جدی مواجه سازد.

از دید ایالات متحده، این وضعیت تا حد بسیاری برخاسته از نوع بازی سیاسی ایران و سوریه در منطقه است. لذا واشنگتن می‌کوشد تا ضمن افزایش فشارها بر ایران و سوریه، این دو کشور را از یکدیگر دور کند.

مقامات آمریکایی بر این نکته تأکید دارند که به دلیل تفاوت ماهوی بین حکومت سوریه و جمهوری اسلامی ایران، حداقل در این اوضاع، می‌توان اتحاد و اتفاق این دو حکومت را سست کرد. آنان در این باره معتقدند که چون از نظر ماهوی حکومت سوریه، حکومتی سکولار و غیر‌مذهبی است، بنابراین با حکومت ایران که حکومتی دینی و مذهبی است، تفاوت‌‌‌‌‌‌های اساسی دارد و به دلیل ساخت نیمه‌مدرن و گرایشات ترقی‌خوا‌‌‌‌‌هانة رهبران این کشور، به‌جاست که برای تحکیم روابط آن با غرب کوشش شود.

از سوی دیگر، سوریه حکومتی عربی است و در مجموعة کشور‌‌‌‌‌های عرب می‌تواند نقش متفاوتی را داشته باشد و به جای اینکه با ایران همسو باشد، با سایر کشور‌‌‌‌‌های عرب و در رأس آنها با عربستان و مصر همراه گردد.

اما اتحاد بین دوکشور هرگز باعث نشده است که این حکومت منافع ملی خود را نادیده بگیرد یا حتی از مذاکره با کشور‌‌‌‌‌های مخالف ایران، چنانچه منافعی برایش در برداشته باشد، اجتناب ورزد.

همان‌طور که در گذشته نیز شاهد بودیم، دمشق از سیاست خود دربارة شرکت در مذاکرات صلح مادرید در سال ۱۹۹۳، یا در کنفرانس آناپولیس دست بر نداشت. در نمونه‌ای دیگر، دو روز بعد از آنکه شرکت توتال فرانسه همکاری خود را در پروژة پارس جنوبی ایران پایان داد، بشاراسد از این شرکت برای همکاری و سرمایه‌گذاری در سوریه دعوت کرد.

این دعوت برای شرکت توتال که به دلیل همراه‌شدن با تحریم‌های آمریکا متضرر می‌شد، بسیار حائز اهمیت بود. در حقیقت، اقدام سوریه این پیام را به شرکت‌های خارجی سرمایه‌گذار در ایران داد که در صورت ترک ایران، منافع گسترده‌تری برای آنها در سوریه وجود دارد که خود نوعی کمک به تحقق اهداف آمریکا بود.

مذاکرات اخیر این کشور با اسرائیل دربارة بلندی‌های جولان موضوع دیگری است که در صورت به نتیجه رسیدن، ممکن است سوریه را همانند ترکیه، قطر، اردن و مصر به حلقة یاران اسرائیل در منطقه پیوند زند. بنابراین، پیچیدگی تحولات خاورمیانه، اقدامات اخیر سوریه و پیامی که گفته می‌شود بشار اسد از سوی فرانسه حامل آن بود، بستر‌دیدار رئیس‌جمهور سوریه از ایران را فراهم کرد.

به نظر می‌رسد که رایزنی مقامات دو کشور در اوضاع فعلی مطلوب است، به‌خصوص غرب به طرق مختلف سعی دارد با ایجاد تفرقه بین ایران و سوریه، موقعیت جمهوری اسلامی ایران و حزب‌ا... را در منطقه تضعیف کند.

غربی‌‌‌‌‌ها تصور می‌کنند که نفوذ ایران در لبنان، فقط از طریق سوریه ممکن خواهد شد و اگر این کشور حمایت خود از حزب‌ا... را محدود یا متوقف کند، این نفوذ از بین می‌رود. به همین دلیل، غربی‌ها سعی می‌کنند این پیام را به سوریه القا کنند که سوریه می‌تواند قهرمان جهان عرب باشد.

لذا با تبلیغات گسترده از هر طریق ممکن، این کشور را به ادامة گام برداشتن در این مسیر تشویق می‌کنند تا راحت‌تر آن رژیم را پای میز مذاکره بنشانند. تا آنجا که شیمون پرز، رئیس‌جمهور اسرائیل، گفت که انتظار دارد بشار اسد اقدامی شبیه انور سادات، رئیس‌جمهور سابق مصر، انجام دهد.

دور ار ذهن نیست اگر گفته شود که پس از ترور رفیق حریری، نفوذ و حضور مجدد در لبنان به رؤیایی برای رهبران سوریه تبدیل شده است. البته اهمیت لبنان را برای سوریه می‌توان حتی مهم‌تر از سرنوشت جولان دانست و لبنان را می‌توان حیات خلوت دمشق دانست.

به همین دلیل این کشور سعی می‌کند تا از فشار‌‌‌‌‌های وارد شده برخود بکاهد و آمریکا و به‌خصوص فرانسه را برای اعطای نقش مجدد به سوریه در لبنان متقاعد کند. بشار اسد احساس می‌کند که اوضاع کنونی ممکن است بهترین فرصت برای دستیابی به این هدف باشد، چرا که:

۱) میشل سلیمان، رئیس‌جمهور کنونی لبنان، مواضع معتدل‌تری نسبت به رئیس‌جمهور پیشین در ارتباط با سوریه دارد.

۲) فرانسه که در مرحلة کنونی رئیس دوره‌ای اتحادیة اروپاست، سعی دارد از متغیر‌‌‌‌های مختلف و مهم‌تر از همه از سوریه، که نزدیک‌ترین متحد ایران است، برای تعدیل مواضع ایران در مسائل هسته‌ای‌اش استفاده کند؛ در این راه، سوریه مؤثرترین نقش را می‌تواند بازی کند. ایفای این نقش مطلوب سوریه نیز هست، زیرا از سویی به کاهش خطر احتمالی جنگ در منطقه می‌انجامد و متحد این کشور را از بحرانی رها می کند که در سیاست خارجی با آن روبرست.

و از سوی دیگر، از لحاظ جایگاه و اعتبار، جایگاه سوریه را در منطقه ارتقا می‌بخشد. همچنین سوریه می‌تواند از این برگ برنده در مذاکرات خود با اسرائیل استفاده کند. اگرچه سوریه همواره تلاش کرده است تا خود را به‌عنوان متحدی استراتژیک برای ایران معرفی کند، اما نمی‌توان انکار کرد که ایران همیشه بزرگ‌ترین امتیاز و برگ برنده برای این کشور بوده است. در مذاکرات سوریه با اسرائیل، این نکته را به وضوح، در گفته‌ها‌ی بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، می‌توان مشاهده کرد.

نکتة حائز اهمیتی که در اینجا وجود دارد، این است که سوریه باید هوشیار باشد، چرا که فرانسه سعی دارد برای جلب نظر مقامات سوری سیاست‌های خود را مستقل از آمریکا نشان دهد.

گر‌چه منافع ملی فرانسه برای این کشور رتبة اول را دارد، اما باید گفت که راهبرد بلند‌مدت فرانسه با منافع آمریکا گره خورده است و فقط منافع کوتاه‌مدت آن به‌ظاهر، مستقل از سیاست‌‌‌‌‌‌های آمریکا به نظر می‌رسد.

بنابراین، مقامات سوری نباید تصور کنند که خواهند توانست با اتکای کامل به فرانسه، به اهداف خویش دست یابند. نباید فراموش کرد که دو کشور ایران و سوریه در خصوص لبنان و حمایت از دولت وحدت ملی مواضع مشترکی دارند، لذا باید به گونه‌ای رفتار کنند که عملکرد آنان با فرانسه سبب نادیده انگاشتن منافع ایران نشود.

در ضمن راهبرد بلند‌مدت دو کشور همسوست و دو کشور در موارد دیگر، همچون برقراری ثبات و امنیت در منطقه، بالأخص در عراق، می توانند تأثیر مهمی داشته باشند.

● نتیجه‌گیری

آنچه مبرهن است رایزنی‌‌‌‌های متعدد مقامات ایران با مقامات سوری، در فضای کنونی، «اتحاد محور‌‌‌‌‌های مقاومت» در خاورمیانه را جایگزین سکوت اعراب در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی و متحدان غربی‌اش می‌کند و این اتحاد با بازیگری فعال ایران می‌تواند ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی را، که از بدو تأسیس این سازمان تاکنون فقط به صدور قطع‌نامه و بیانیه دربارة فلسطین بسنده کرده‌اند، به «اقدامات قانون‌ساز» در عرصة بین‌المللی وادارد.

لذا نقش کنونی ایران در حل بحران های منطقه ای و مساله فلسطین بسیار مهم و تعیین کننده است. همچنین باید در نظر داشت که سوریه به دلیل مشکلاتی که خود در سیاست خارجی با آن روبروست، نمی‌تواند تأثیر مثبتی در پروندة هسته‌ای ایران داشته باشد. این کشور در بهترین حالت می‌تواند به عنوان کانالی برای ارسال پیام‌های صریح ایران به ایالات متحده عمل کند.

هر چه ورود بازیگران مختلف در پروندة هسته‌ای ایران بیشتر شود، به همان نسبت پیشبرد گفتگوها و حل بحران ممکن است پیچیده‌تر گردد، چرا که بازیگران جدید خواهند کوشید سیر تحولات را به سمت مطلوب خود هدایت کنند. تداوم مذاکرات مستقیم کنونی بین ایران و کشورهای ۱+۵ یگانه راه صحیحی است که به حل موضوع هسته‌ای کشورمان کمک می‌کند.